الهام فخاری ـ عضو شورای شهر
هوا سردتر شده است. دیواری بتونی روبهروی پنجره بهفاصله یکمتری است. فقط سرمای هوا نشانه بارشی است که دیگران دربارهاش میگویند. یکی از کادر درمان تستش مثبت شده و دارد درمان میشود. تلویزیون اتاق ما کنترل ندارد و روشن نمیشود. هرازگاهی تکههایی از کتاب «من به روایت من» را میخوانم. در گفتوگو با مدیرعامل سازمان خدمات اجتماعی وضعیت گرمخانهها را مرور کردیم.از بس اسپری گندزدا میزنم و دستها را میشویم پوست دستهایم شبیه کاغذ شده است. هماتاقیام چند متن طنز کرونایی بلند بلند خواند. بازهم پرستار برای سنجش دما، ضربان قلب و فشار و اکسیژن خون آمد. فاصله ارزیابیها 3ساعت یکبار شده است. دانشجوی همسایه تلفنی به دوستانش میگوید که همه از بیماری نمیمیرند، کادر درمان گفتهاند جوانترها بدنشان بهتر میتواند با بیماری مبارزه کند. از کادر درمان چندبار در روز چند پزشک میآیند. همه کادر درمان لباس ایزوله به تن دارند و نمیشود فهمید کی چهکاره است ولی نامشان با ماژیک روی لباس هست. کاش این لباس ایزوله بتواند از خطر بازداری کند. پزشک در ویزیت پیش از ظهر با شوخی تلاش کرد بچهها از خمودی دربیایند. وضعیت و کمبودها را با برخی دوستان و همکاران درمیان گذاشته و پیگیری میکنیم. در خبرها دیدم دیروز در بیمارستان مدیران درباره وضعیت برای مبارزه با کرونا نشست خبری بوده و گفتهاند همهچیز عالی است! البته که این هم پرسشی است آقایان مدیر پا در بخشها نگذاشته بودند چطور اینجور گفتهاند. از سوی همه بهویژه مدیران و مسئولان که انتظار میرود اصول پدافند غیرعامل را آموخته باشند و انجام بدهند. چیزهای ساده یکبارمصرف مانند لیوان برای بیماران اینجا هنوز فراهم نیست. پیگیری کردم و گفتند تامین بودجه فوری انجام شده و باید بهزودی در اختیار قرار بگیرد. از دیروز خوشبختانه کد احیا پیج نشده و میتوان گمان کرد حال کسی خیلی بدتر نشده باشد. برخی داروها که روز اول دادند دیگر نیست، یا شاید کم است. تب نداشتهام و میزان اکسیژن خون خوب گزارش میشود. هر فرد یک دماسنج ویژه خودش دارد ولی فشارسنج و دیگر ابزارها در اختیار پرستار است. کسی نباید از اتاقها بیرون برود یا در راهرو قدم بزند، ولی مانند خیلی چیزهای دیگر که بسیاری از مردم توجه نمیکنند، اینجاهم برخی قاچاقی سیگار میکشند و بقیه را به سرفه میاندازند. برخی هم در راهرو راه میروند و تلفنی گفتوگو میکنند. کادر درمان هربار آنها را به اتاق برمیگردانند. کارکنان این ساختمان به زندگی در پیله پوشش ایزوله و ما به زندگی با ماسک خو گرفتهایم. دوستانم برایمان ماسک تهیه کرده و آوردهاند و توانستهایم ماسکهای پیشین را دور بیندازیم. پسماند را در کیسههای بزرگ میبرند. پرستار خونگیری و گرفتن رگ برای انتقال داروها را چابک انجام داد. دستم خیلی درد ندارد ولی هماتاقیام بعداز 10روز درمان هردو دستش کبود شدهاست. خودش هم کارشناس پیراپزشکی است. به یاد شرطیشدنم به بوی اتاق تزریق سرد در دوران دبستان و راهنمایی افتادم. ۱۰ساله بودم باید نفسم و شهامتم را همه را جمع میکردم.
در این دو سهروز یکی از پزشکان اورژانس بیمارستان تست کرونا مثبت شده، با این همه بقیه در میدان ایستادهاند. در این بخش کادر درمان جای خواب و استراحت ندارند و ساعتهای زیاد در این شرایط و لباس ایزوله کار میکنند. از خش خش پوشش پلاستیکی کفششان میفهمم که آمدهاند. گزارش دمای بدن بههنجار و سالم، ضربان قلب و میزان اکسیژن بههنجار است. امیدوارکننده میگوید وضعیت خوب است. گفتم چرا بیماران تست مثبت قطعی جدای از افراد منتظر تست بستری نشدهاند؟ میگوید درست است ولی تصمیم با ما نیست. به مدیران و دوستانی از وزارتخانه و دانشگاه و مجلس که پیگیر دانستن واقعیت جاری هستند همه اینها را گفتم. امروز ظهر نیروهای تازهنفس آمدند. شاید درمانگران که این روزها در شرایط سختی بودند بتوانند کمی بخوابند و نفسی تازه کنند. البته اگر دلهره درگیرشدن خانوادهشان بگذارد.
شاید ترس ما از کرونا بیشتر به توان ایمنی بدنی و روانیمان آسیب رساندهاست. صدای سرفههای بیپوشش و شلخته کسی آدم را بیشتر بههم میریزد. کسی اینجا حالش بدتر نشده حتی تست مثبت قطعیها.
حالم خوب است و با داروهای آنتیبیوتیک سنگینی ریههام از میان رفته، آهنگ نفسم آرام و بههنجار است اگر آن جوان اتاق روبهرو آنقدر دزدکی سیگار نکشد. اینجا از ساختمانی در قرنطینه مینویسم. کنار پنجرهای باز رو به دیوار بتونی و در هوایی سرد. هنوز نتیجه آزمایش نیامدهاست.
چهار شنبه 7 اسفند 1398
کد مطلب :
96025
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/OYgvG
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved