مرد جوان که به اتهام قتل آتشین همسرش بازداشت شده است، ادعای عجیبی دارد
همسرم عاشق بنزین بود!
«همسرم عاشق بنزین بود و در نهایت هم جانش را پای علاقهاش گذاشت.» این ادعای عجیب مردی است که متهم است با آتش زدن عمدی همسرش او را به قتل رسانده است. وی اما میگوید که بیگناه است و مرگ همسرش یک حادثه بوده است.
به گزارش همشهری، ششم بهمنماه گزارش مرگ اسرارآمیز زنی به قاضی مصطفی واحدی، کشیک جنایی تهران اعلام شد. این زن متولد سال ٧٤ از بیست و هفتم دیماه بهدلیل سوختگی در بیمارستان بستری شده و تحت درمان بود. آنطور که در پروندهاش نوشته بود زن جوان بهدلیل اینکه لباسهایش آغشته به بنزین بوده، ناگهان آتش گرفته و همسر موقتش او را برای درمان به بیمارستان انتقال داده بود اما درنهایت تلاش پزشکان برای نجات وی بیفایده بود و او تسلیم مرگ شد.
ادعای عجیب
مرگ این زن مشکوک بهنظر میرسید و نخستین دستور قاضی جنایی تحقیق از همسر موقت وی بود. دستور بعدی هم انتقال جسد زن جوان به پزشکیقانونی بود تا علت اصلی مرگ او مشخص شود.
به این ترتیب، مأموران سراغ همسر قربانی رفتند و به تحقیق از او پرداختند. او اما ادعای عجیبی را مطرح کرد و گفت: همسرم دیوانهوار عاشق بنزین و بوی آن بود و هرازگاهی بنزین میخرید و مینشست ساعتها آن را بو میکرد. وی ادامه داد: روز حادثه من همراه همسرم سوار بر موتورم شدم و به پمپ بنزین رفتم. مقداری بنزین خریدم برای موتورم که همسرم طبق عادت همیشه بنزین را از من گرفت تا بو کند. وقتی به مقابل خانهمان رسیدیم، ظرف بنزین در دستش بود و همچنان آن را بو میکرد که من ظرف را از او گرفتم و به حالت شوخی مقداری از بنزین را روی لباسش ریختم. به او گفتم تو که عاشق بوی بنزین هستی، حالا میتوانی هر دقیقه لباست را بو و تصور کنی برایت ادکلن بنزین زدهام!
او ادامه داد: صحبتهایمان در حد شوخی بود و او میخندید. همان لحظه سیگاری روشن کردم که فکر میکنم همان باعث شد که ناگهان لباس همسرم که آغشته به بنزین بود، آتش بگیرد. او در میان شعلههای آتش گرفتار شد و من که وحشت کرده بودم به سمتش رفتم تا آتش را خاموش کنم و همین باعث شد دستانم دچار سوختگی شود. همسایهها هم برای کمک آمدند و به اورژانس زنگ زدند و بعد از آن به بیمارستان رفتیم.
مرد جوان گفت: من در مرگ همسرم نقشی ندارم. هرچند با هم اختلافاتی داشتیم که ممکن است هر زن و شوهری با هم اختلاف و درگیری داشته باشند اما خیلی حاد و جدی نبود.
شکایت از داماد
تحقیقات همچنان در این پرونده ادامه داشت که کارآگاهان دریافتند شوهر اول این زن چند سال قبل در تصادف فوت شده است و پس از آن او در یک مراسم عروسی با شوهر دومش(تنها مظنون پرونده) آشنا شده و این مرد که متولد سال ٦٧ است یک سال قبل با این زن بهصورت موقت ازدواج کرده است.
همزمان با انجام تحقیقات خانواده زن جوان از شهرستان به تهران آمدند و با حضور در دادسرای جنایی تهران از دامادشان به اتهام قتل عمدی شکایت کردند.
آنها در شکایت خود به قاضی واحدی چنین گفتند: دخترمان یک سال پیش بهصورت موقت ازدواج کرد اما مدام با شوهرش اختلاف داشتند. اختلافشان این بود که دخترمان اصرار داشت او را عقد دائم کند اما دامادمان طفره میرفت. اختلاف دیگرشان بر سر کار دامادمان بود. آنطور که ما متوجه شدیم دامادمان در کار جعل مدرک تحصیلی بود و دخترم مدام با شوهرش بر سر این موضوع درگیر بود و به او میگفت که باید خلاف را کنار بگذارد؛ حتی تهدیدش کرده بود که او را به پلیس لو میدهد.
خانواده قربانی جزئیات بیشتری هم از زندگی دخترشان فاش کردند و ادامه دادند: دخترمان هرگز عاشق بوی بنزین نبوده است و ما نمیدانیم چطور دامادمان این ادعای عجیب و غریب را مطرح کرده است. علاوه بر این، دامادمان مدام دخترمان را کتک میزد و آخرین بار ٢٠ روز قبل از مرگش بود که قرار بود دخترم به شهرستان پیش ما بیاید. اما پلیس ترمینال به ما زنگ زد و گفت دختر و دامادمان در ترمینال دعوایشان شده و دامادمان او را کتک زده است. پلیس ترمینال وساطت کرده و از دخترم خواسته بود تا شماره خانوادهاش را در اختیارشان قرار دهند که مأموران موضوع را به ما اطلاع دادند. بعد از این تماس به دخترمان زنگ زدیم که گفت با شوهرش آشتی کرده و چند روز بعد به شهرستان پیش ما میآید اما بعد این حادثه رخ داد و ما مطمئن هستیم که دامادمان، دخترمان را به قتل رسانده و قاتل است؛ چرا که دخترمان در آخرین روز زندگیاش و چند ساعت قبل از مرگش، زمانی که در بیمارستان بود به ما زنگ زد. ما اطلاعی از بستری شدن او در بیمارستان نداشتیم. او به ما گفت که شوهرش او را آتش زده است و از ما خواست به بیمارستان برویم اما چند ساعت بعد خبر فوتش را به ما دادند.
دستور بازداشت
با انجام تحقیق از خانواده متوفی و مطرح شدن این شواهد، همسر موقت قربانی در برابر اتهام قتل عمدی قرار گرفت و قاضی جنایی دستور بازداشت وی را صادر کرد.