• سه شنبه 1 خرداد 1403
  • الثُّلاثَاء 13 ذی القعده 1445
  • 2024 May 21
چهار شنبه 30 بهمن 1398
کد مطلب : 95531
+
-

گفت و گو با داریوش یاری، کارگردان «لیلاج» ، کم‌فروش‌ترین فیلم سال 98

سئانس مرده، فیلم کم‌فروش

سئانس مرده، فیلم کم‌فروش

نگار حسینخانی- روزنامه‌نگار

داریوش یاری که در سال98 فیلم «لیلاج» را روی پرده داشته، بنا بر جدول فروش سینماها روی سایت سینما تیکت، از فیلمسازانی بوده که فیلمش با کمترین فروش مواجه شده است. این فروش پایین البته به اعتقاد اهالی سینما بسیار مربوط به نوع اکران‌ها و اختصاص سئانس‌های مرده به یک فیلم است. یاری که اکنون در حال نوشتن فیلمنامه فیلمی سینمایی و کار روی طرح مجموعه‌ای برای نمایش خانگی است، درباره جریان حاکم بر سینما و سرمایه‌های سرگردان در آن می‌گوید که روی ذائقه تماشاگران اثرگذار بوده است. با یاری درباره اتفاقاتی که در اکران فیلمش با آن مواجه شد، صحبت کرده‌ایم.

 درباره نحوه اکران فیلم لیلاج به ما بگویید.
این فیلم در سال95 تولید شد و با زحمت زیادی توانستیم با توزیع‌کننده‌ای قرارداد بسته و آن را اکران کنیم. می‌دانید که فیلم‌ها همیشه در بخش اکران اهمیت پیدا می‌کنند، نه در تولید. متأسفانه با وضعیت حاکم بر سینمای امروز نیز یارکشی و سهم‌خواهی زیادی بین افراد وجود دارد و نمونه بارز آن را می‌توانید در جشنواره امسال رصد کنید. با چنین وضعیتی با جامعه بی‌حکمت و بی‌اخلاق روبه‌روییم؛ موضوعی که در فیلم لیلاج به آن پرداخته‌ایم. در زمان اکران همزمان با این فیلم 3 فیلم کمدی، در جدول نمایش قرار گرفت؛ «مطرب»، «چشم‌وگوش بسته» و.... مشخص است که سرمایه‌گذاران، تهیه‌کنندگان و سینماداران به‌دنبال سرمایه‌ای هستند که به میدان آورده‌اند، اما اگر به‌دنبال برداشت مالی خوبی هستند مسلما مشاغل پردرآمدتری وجود دارد که می‌توانند در آن بخش‌ها سرمایه‌گذاری کنند. آنها به هر شکلی تلاش می‌کنند که این سرمایه را بازگردانند،؛ از شوخی‌های سخیف گرفته تا... در فیلم‌ها. سرمایه‌گذاران با این نگاه سخیف به سینما آمده و ذهن تهیه‌کننده و... را مخدوش می‌کنند.
 سرمایه‌گذاران به‌دنبال فیلم‌هایی هستند که تماشاگر را به سالن بکشاند. آیا شما با این سینما مخالفید؟
متوجه این هستیم که فیلم ساخته شده باید تماشایی و جذاب باشد، اما فقط باید فیلمی جذاب ساخته شود؟ نباید فیلمی ساخته شود که گفته این کارفرمایان فرهنگی که در دهه‌های مختلف انقلاب از تعهد و روح جاری متعهدانه در اثر صحبت می‌کردند، در آن نمایان باشد؟ من اما از آن واژه‌های کارفرمایان صحبت نمی‌کنم. مسئولیت‌پذیری می‌تواند در حوزه آسیب‌های اجتماعی یا سیاسی و اقتصادی و... باشد. اما در واقع کار سینما فقط همین مسئولیت‌پذیری هم نیست. مسئله سینما جذابیت و مسئولیت‌پذیری توامان است. سینمای ما پس از 3 دهه داشت به حضور فیلمسازان مسئول و متعهد عادت می‌کرد که با نگاهی متعهدانه با شکلی جذاب مسائل را برای تماشاگران روایت کند که یکباره ادبیاتی در سینما شکل گرفت که فقط به‌دنبال جذابیت بود. اما این کارفرمایان فرهنگی نمی‌توانند جلوی این افراد بایستند تا از 3دهه شرافت سینمای ایران دفاع کنند و دنبال دست و پول‌های کثیفی افتاده‌اند که فقط حامی جذابیت در سینما هستند.
 ما در این سال‌ها فیلمسازانی داشته‌ایم که دغدغه‌های اجتماعی داشته و به فروش خوبی هم دست یافته‌اند.
جالب است که اگر فیلمسازانی علاقه‌مند باشند در حوزه آسیب‌های اجتماعی فیلم بسازند، این دست‌های کثیف، آن فیلمسازان را پیدا کرده و برای آثارشان سرمایه‌گذاری می‌کنند، در جشنواره‌ها از آن حمایت کرده و در لابی‌های خود روی این فیلم‌ها کار می‌کنند تا اکران نوروزی آن فیلم را به‌دست آورده و از فیلم مورد نظر هم سود خود را بکنند. اما صادقانه باید گفت که این فیلم دیگر اثر آن فیلمساز نیست، درحالی‌که ادبیاتی را در سینما حکمفرما کرده‌اند که فیلمساز و کارفرمایان فرهنگی گمان می‌کنند سینمای ایران همین است. تمام تلاش این افراد این است که فیلم‌هایی چون «ابر بارانش گرفته» ساخته نشود اما وقتی ساخته شد تلاش می‌کنند در جشنواره دیده نشود، بعد تلاش می‌کنند اکران نشود. بالاخره وقت اکران، بازی‌ها شروع می‌شود. با وجود 120سینمایی که با سئانس‌های مختلف از آن خود کرده‌اند، سئانس مرده‌ای را به فیلم‌های دیگر می‌دهند.
فیلم لیلاج شامل این بی‌لطفی‌ها شده بود؟
وقتی فیلم لیلاج اکران شد، منتقدان و اهالی رسانه نتوانستند سئانسی در سینماها برای دیدن فیلم پیدا کنند و مجبور شدند فیلم را در فرهنگسرای بهمن ساعت 14تماشا کنند. بعد اعلام شد این فیلمسازان کسانی هستند که فیلم‌هایشان فروش نمی‌رود. آنها اما در جست‌وجوی ضربه‌زدن به من کارگردان نیستند، در فکر صدمه‌زدن به سینمای مسئولند. چون درآمد کمتری نصیب‌شان می‌شود. سابقا تهیه‌کنندگان خود را پیش از فیلمساز مسئول می‌دانستند. کارنامه این تهیه‌کنندگان نشان از این فکر مسئولانه و دغدغه مشخص دارد. اما اکنون اینگونه نیست. با این‌همه فیلمساز و تهیه‌کننده باید دل‌خوش کنیم به فیلمساز مستقلی چون اصغر فرهادی که اثر تازه‌ای بسازد و سینمای ایران را خارج از مرزها مطرح کند. این سینما هیچ ربطی به دغدغه‌های این فیلمسازان و سرمایه‌گذاران فعلی ندارد.
چقدر برای فیلم هزینه کردید؟ آیا در فروش متضرر شدید؟
در تولید این اثر سعی کردیم ولخرجی نکنیم. با هزینه واقعی که باید فیلم تولید می‌شد سراغ تولید رفتیم و این فیلم با هزینه شخصی من و تهیه‌کننده تولید شده است. اما چنین فیلمی در میدانی اکران شد که چند فیلم طنز همزمان اکران شده بود و تهیه‌کنندگان‌شان حساب خاصی برای فروش‌ باز کرده‌ و قرار بود سقف فروش تاریخ سینما را بشکافند.
به‌نظرتان ناعدالتی در وضعیت موجود حاکم است؟
همه نورهای موجود فقط روی چند فیلم تابانده شده است و باقی فیلم‌ها در تاریکی مطلق حرکت می‌کنند. درحالی‌که اگر قرار است فیلم‌های دیگر هم دیده شود باید نوری هم روی آنها تابانده شود. در این بازار حتی منتقدان هم فیلم را تماشا و نقد نمی‌کنند. مثلا فیلم «رعنا»ی علی ژکان 6میلیون فروخت، در حالی که  این فرد کارگردان فیلم «مادیان» است. آیا نمی‌خواهند درباره این فیلم بنویسند؟ این سکوت منتقدان و اهالی رسانه سینما را الکن کرده است. سئانس‌های مرده‌ و ذائقه تغییر کرده مخاطب هم دلایل دیگری برای فروش کم فیلم‌هاست. من در این اوضاع فیلمی ساختم و برایم درسی شد. در فیلم بعدی می‌دانم دیگر چه باید بسازم. همه ما آلوده پول سرمایه‌گذارها خواهیم شد.

دشمنی با سینمای مسئول
وقتی فیلم لیلاج اکران شد، منتقدان و اهالی رسانه نتوانستند سئانسی در سینماها برای دیدن فیلم پیدا کنند و مجبور شدند فیلم را در فرهنگسرای بهمن ساعت 14تماشا کنند. بعد اعلام شد این فیلمسازان کسانی هستند که فیلم‌هایشان فروش نمی‌رود. آنها اما در جست‌وجوی ضربه‌زدن به من کارگردان نیستند، در فکر صدمه‌زدن به سینمای مسئولند
 

این خبر را به اشتراک بگذارید