• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
دو شنبه 28 بهمن 1398
کد مطلب : 95276
+
-

2بخشش در3روز

سال‌ها تلاش مرد خیر و دوستانش برای نجات 2پسر جوان که به قصاص محکوم شده بودند، نتیجه داد

داخلی
2بخشش در3روز


مهدی شهرابی، یکی از خیران تهرانی است که سال‌هاست برای نجات محکومان به قصاص تلاش می‌کند؛ محکومانی که به گفته خودش در سنین جوانی و ناخواسته و اتفاقی مرتکب قتل شده‌‌اند و در زندان توبه کرده و از کرده خود پشیمان هستند. او و دیگر دوستانش خیرش به‌تازگی توانسته‌اند با جلب رضایت خانواده 2مقتول جوان، 2محکوم به قصاص را از یک قدمی مرگ نجات دهند.
به گزارش همشهری، تازه‌ترین پرونده‌ای که مهدی و دوستان خیرش به نتیجه‌ رسانده‌اند، پرونده قتلی است که در جنوب شرق تهران رقم خورد. 6سال پیش بود که مأموران پلیس در جریان کشته شدن پسر جوانی قرار گرفتند و قاتل را که پسری 20ساله به نام قاسم بود، دستگیر کردند.
مرد خیر می‌گوید: «قاتل و مقتول هر دو دوست و بچه‌محل بودند. آنها یک شب بر سر شوخی‌های دوستانه با هم بحث‌شان می‌شود و در نهایت این بحث و دعوا به زد و خورد تبدیل شده و در این میان قاسم دوستش را به قتل می‌رساند. قتلی که وقتی وارد پرونده شدیم، معلوم شد ناخواسته بوده و قاسم هرگز نمی‌خواسته دوستش را به قتل برساند و به‌خاطر یک لحظه عصبانیت و کنترل نکردن خشم، دست به چاقو شده و جان دوستش را می‌گیرد.»
قاسم پس از این قتل، دستگیر و در دادگاه به قصاص محکوم شده و مدتی بعد نیز حکم قصاص او تأیید و برای اجرا به شعبه اجرای احکام فرستاده می‌شود.
شهرابی می‌گوید: «ما حدود 4سال پیش بود که وارد این پرونده شدیم و در همان نخستین‌باری که با قاتل ملاقات کردیم، متوجه شدیم که چقدر پشیمان است و در مدتی که در زندان بوده توبه کرده و هر شب برای آرامش روح دوستش دعا می‌کند.»

یک کار سخت 
مرد خیر می‌گوید که خودش دوران جوانی سختی را در منطقه جنوب شرق تهران سپری کرده و به همین دلیل با خلق و خو و وضعیت زندگی جوانان آن منطقه به خوبی آشنایی دارد؛ «من زندگی‌ام را از صفر ساختم. در 20سالگی اتفاقاتی برای من و خانواده‌ام رخ داد که زندگی را برایمان سخت کرد اما با پشتکار و تلاش از صفر شروع کردم و با تلاش زیاد تبدیل شدم به یک واردکننده که شرکت خودش را داشت. در کنار آن، ساختمان‌سازی را هم شروع کردم و رفته‌رفته وضع مالی‌ام خوب شد. از همان زمان بود که تصمیم گرفتم به کمک افرادی بروم که وضعیت زندگی‌شان خوب نبود یا کسانی که شرایطی مثل شرایط مرا تجربه کرده بودند.» 
تلاش برای نجات محکومان به قصاص، یکی از همین اهداف بود که مرد خیر از سال‌ها قبل در سر داشت. او که با کمک دوستانشان یک مؤسسه خیریه را اداره می‌کرد و به کمک افراد بی‌بضاعت شتافته و در تهیه جهیزیه برای آنها فعالیت داشت، حالا تصمیم گرفته بود برای نجات محکومان به قصاص نیز تلاش کند. اینگونه بود که پای او و دوستانش به پرونده قتلی که 6سال پیش در جنوب‌شرق تهران رقم خورده بود، باز شد؛ «شاید هیچ‌کس به اندازه من شرایط قاسم(قاتل) را درک نکند. وقتی با او حرف می‌زدم مدام گذشته خودم مقابل چشمانم تداعی می‌شد. می‌دیدم که چقدر نادم و پشیمان است و برای همین تصمیم گرفتم برای نجات او از قصاص تلاش کنم.»‌
اما راهی که مرد خیر و دوستانش در پیش گرفته بودند، طولانی و سخت بود؛ چراکه تنها خواسته مادر مقتول قصاص بود و راضی نمی‌شد که از خون پسرش بگذرد؛ «ما حدود 4سال روی این پرونده کار کردیم. در این مدت قاسم 2 بار پای چوبه دار رفت و هر بار با تلاش ما، مادر مقتول قبول می‌کرد که مهلت دهد. با این حال به هیچ‌وجه راضی نمی‌شد که از قصاص بگذرد. در همه این 4سال بارها و بارها به خانه مادر مقتول در روستایی در ارتفاعات گیلان رفتیم. آنها بسیار مهمان‌نواز بودند و با احترام زیاد با ما برخورد می‌کردند اما با این حال مادر مقتول حاضر به گذشت نمی‌شد. یک‌بار که به آن روستا رفتیم، برف باریده و جاده کوهستانی روستا را خطرناک کرده بود. آن روز تا شب با مادر مقتول حرف زدیم اما خواسته‌اش همان بود. نیمه‌های شب بود که به‌رغم اصرار آنها برای ماندن، تصمیم گرفتیم به تهران برگردیم. در بین راه و در گردنه‌‌ای کوهستانی ماشین ما به داخل چاله‌ای افتاد و فقط خواست خدا بود که ماشین واژگون نشد و به داخل دره سقوط نکرد. به‌نظرم همه این اتفاقات در تغییر تصمیم مادر مقتول مؤثر بود؛ چراکه 2 هفته پیش، قرار بود حکم قصاص قاسم اجرا شود و مادر مقتول از روستایشان به خانه دخترش در تهران آمده که حکم را اجرا کند اما شب قبل از اجرای حکم، با صحبت‌هایی که با وی کردیم، در نهایت او گفت که از قصاص می‌گذرد و حاضر است قاتل پسرش را ببخشد. به این ترتیب تلاش‌های 4ساله‌ ما نتیجه داد و توانستیم رضایت خانواده مقتول را بگیریم. جالب اینکه 2روز بعد از این ماجرا، پرونده‌ای که از 2سال قبل واردش شده بودیم و در جریان آن پسری 20ساله حدود 4سال پیش بر سر موتورسواری و به‌خاطر یک اشتباه و ناخواسته دوستش را به قتل رسانده بود نیز نتیجه داد و در آخرین جلسه محاکمه متهم در دادگاه کیفری استان تهران و با مساعدت و همکاری قاضی تولیت، رئیس دادگاه موفق شدیم رضایت خانواده مقتول را بگیریم و به این ترتیب طی 2روز، 2جوان که بر اثر اشتباه و به‌خاطر غرور بی‌جای جوانی مرتکب قتل شده و به‌شدت نادم و پشیمان بودند، از قصاص نجات پیدا کردند.
به گفته مهدی شهرابی، او و دوستان خیرش به نام‌های اشراقی، صفری و مخزنی تا‌کنون موفق شده‌اند با تلاش و پیگیری و همچنین همکاری قابل تقدیر خانواده مقتولان 3محکوم به قصاص را از مجازات مرگ نجات دهند و همه هدف‌شان این است که تنها به کمک محکومانی بروند که در سنین جوانی، ناخواسته و به‌خاطر یک اشتباه مرتکب قتل شده و پس از این اتفاق نادم و پشیمان هستند.

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :