
سبد خالی پسانداز

محمدعلی الستی ـ استادیار دانشگاه
شوک و نوسانات اقتصادی طی سالهای اخیر تغییرات وسیعی در شاخصهای پسانداز خانوارهای ایرانی ایجاد کرده است. تغییری که متغیرهای کلان اقتصادی کشور را متاثر کرده است. به معنای عام فرهنگ پسانداز یک فرهنگ توسعهیافته است و اگر قرار باشد در عصر حاضر پسانداز را با پارادایمهای کهنه و نظام سنتی دنبال کنیم چیزی جز کمرنگ شدن این فرهنگ را شاهد نخواهیم بود. اینکه بر اساس نظام اقتصادی سنتی هر کسی چیزی را برای روز مبادا کنار بگذارد، با توجه به تورم و کاهش ارزش پول در عصر حاضر، چیزی جز از بین رفتن پسانداز در برنخواهد داشت، اما اگر با پاردایمهای جدید عادت پسانداز باقی بماند و فرد در ساختار مدرن با داشتن عادت پسانداز به شکل جدیدی از ذخیره مطلوب منابع مالی برسد، تحول در فرهنگ پسانداز و اقتصاد ملی دستاوردی مطلوب به شمار میرود.
در این باره یک مثال را در نظر بگیرید. کودکی که دندان شیری دارد و تشویق به مسواک زدن میشود. اما برخی معتقدند که چون این دندانها میریزند نیازی به مسواک زدن و نگهداری نیست. این تصور اشتباه است، چون باید از همان ابتدا در کودک فرهنگ و عادت مسواک زدن ایجاد شود. به همین دلیل در شکل جدید پسانداز و فرهنگی که آموزش داده میشود باید این نکته گوشزد شود که با هر میزان درآمد میتوان پسانداز را رقم زد، حتی اگر درآمد کافی وجود نداشته باشد.
در دیدگاه نظام سنتی با توجه به شرایط کنونی استانهای محروم، پسانداز از اضافه درآمد میسر نیست چون به دلیل کاهش درآمد و بیکاری نمیتوان انتظار داشت که مردم پول اضافهای داشته باشند. با توجه به کم شدن ارزش پول هم مردم به این دیدگاه رسیدهاند؛ ارزش پول نقدی که در اختیار دارند روزبهروز کاهش پیدا میکند و به پاک کردن این عادت روی آوردهاند. اما اگر آموزش پسانداز با توجه به فاکتورهای نظام مدرن مورد توجه قرار بگیرد، این تصور هم در افراد نهادینه میشود، حتی با افزایش نرخ تورم و کاهش ارزش پول، پسانداز منبعی است که بعدها قابل اعتنا خواهد بود و موجب سهولت در رفع مشکلات آینده است. اینکه فرد به دیدگاهی برسد که در آینده پساندازش موجب حل مشکلات است، میتواند منجر به ذخیره منابع مالی شود. به همین دلیل برای جا انداختن فرهنگ پسانداز باید پارادایم مدرن جایگزین سنتی شود و به عوارضی که فرد را از پسانداز دور میکند، توجه کرد. از سوی دیگر این تغییرات را هم دیگر نمیتوان با توجه به اقلیمهای متفاوت در استانهای کشورمان در نظر گرفت. به عنوان مثال استانی مانند اردبیل، یزد و اصفهان تا چند سال قبل مردمی با صرفهجویی و پسانداز قابل توجه داشتند، اما آمارهای جدید این اتفاق را برعکس نشان میدهد و تنها یزدیها توانستهاند همچنان رتبه بالای خود را حفظ کنند. استانهایی مثل گیلان و مازندران هم که این روزها سطح بالای پسانداز را نشان میدهند تا همین چند سال پیش به دلیل اقلیم جغرافیایی و دست و دلبازی طبیعت، پسانداز کمتری داشتند. این آمارها رابطه اقلیم و پسانداز را که از گذشته وجود داشته برهم میزند. البته میتوان به این شیوه روش تحقیق از منظری دیگر هم توجه کرد، اینکه پسانداز فقط از میزان پسانداز نقدی محاسبه شده است و ممکن است یک اصفهانی پول نقد کمتری را نگهداری کند و سرمایهگذاری و داراییهای غیرنقدی شخصی داشته باشد. تبدیل سرمایه نقدی به سرمایهگذاری و اقدام به خرید مسکن، اتومبیل و... طی سالهای اخیر روند پسانداز را در کشورمان تغییر داده و طلا، سکه و ارز جایگزین قلکها و حسابهای پسانداز شده است. با توجه به همین موارد میتوان در نظام مدرن به این موارد و فاکتورهای بهرهمندی از آنها برای توسعه و حمایت از اقتصادی ملی توجه ویژه کرد، زیرا ضرورت آموزش مردم برای در نظر گرفتن سبد پسانداز و بودجهبندی زندگی با توجه به رکود اقتصادی و افزایش تورم، بیش از هر زمان دیگر احساس میشود.