دیدار با فرشتگان زمینی
گفتوگوی همشهری با پزشکانی که در مناطق محروم بیماران نیازمند را درمان میکنند
حمیدرضا بوجاریان_خبرنگار
تیمی از پزشکان مروج مسئولیتپذیری اجتماعی 4700 عمل ترمیمی پلاستیک را با مشارکت دهها پزشک متخصص و فوقتخصص جراحی پلاستیک در مناطق محروم کشور انجام دادهاند؛ خدماتی تماماً رایگان به افراد نیازمند با بیماریها و ناهنجاریهای فیزیکی مادرزادی. اخیراً با حضور شهردار تهران و مسئولان اجتماعی کشور، در نخستین همایش ملی مسئولیتپذیری اجتماعی از پزشکان و همراهان مؤسسه ملی «مرهم» که در راه کاهش آلام مردم در مناطق محروم با نذر وقت و تخصص خود، بهعنوان شاخصهای مسئولیتپذیری اجتماعی در حوزه درمان شدهاند به گفتوگو نشستهایم؛ افرادی که هیچ کدام از آنها به درستی نمیدانند چند صد عمل انجام دادهاند اما، لبخندهایی که با فعالیتشان بر لبان بیمارانشان نشاندهاند را از یاد نبردهاند.
فرسودگی لذتبخش
آنهایی که در استان کهگیلویه و بویراحمد زندگی میکنند احتمالاً نام زهرا زمانی را شنیدهاند؛ نخستین زن عضو شورای شهر یاسوج. اما این تنها دلیل اهمیت و مشهور بودن او در این شهر نیست. او را بهعنوان زنی میشناسند که با تلاش بیوقفهای که در بیمارستانهای شهرش داشته، جان صدها نفر را نجات داده است. او یکی از شاخصهای مسئولیتپذیری اجتماعی کشور است که با مدرک دکتری فیزیک، سفیر زندگی شده است. زمانی در استان و شهری فعالیت خود را بهعنوان مذاکرهکننده برای اهدای عضو در گروه فراهمآوری پیوند اعضا در بیمارستانهای یاسوج شروع کرد که میدانست مشکلات و چالشهای جدیای بر سر راهش در این استان با فرهنگ طایفهای هست؛«میدانستم کار مذاکره برای راضی کردن کسانی که عزیزی از آنها دچار مرگ مغزی شده سخت است. حتی احتمال فحش خوردن و درگیری فیزیکی هم میدادم. همه میدانستند وقتی به بیمارستان میروم برای راضی کردن یک خانواده آمدهام و از همان موقع چالشهایم شروع میشد.» او ادامه میدهد: « از سال90 تا 95، اعضای 100بیمار با تلاشی که همراه با همکارانم انجام دادم پیوند شد. کار به جایی رسید که سال95، استان با وجود شرایط خاص فرهنگیای که دارد، به رتبه اول اهدای عضو در کشور رسید و بسیاری از مردم کارت اهدای عضو گرفتند». او میگوید در همان سالها با اینکه عضو شورای شهر بودم، لحظهای بیمارستان و کارم برای مذاکره بخشش عضو را متوقف نکردم؛«گاهی فحشم میدادند و گاهی هم تهدیدم میکردند. کارم فرسودگی زیادی داشت و با این حال، احساس میکردم بهدلیل اعتمادی که مردم به من بهعنوان نخستین زن یاسوجی در شورای شهر دارند، وظیفه دارم از این موقعیت به نفع مردم استفاده کنم. بارها این موضوع را به مردم گفتهام که در هر ۱۰دقیقه یک نفر به لیست انتظار دریافت عضو اضافه میشود. در هر۷۰ دقیقه، یک نفر درکشور با مرگ مغزی جان خود را از دست میدهد. در هر ۲ ساعت یک بیمار نیازمند به پیوند، جان خود را از دست میدهد و در هر ۱۲ساعت یک بیمار در ایران موفق به دریافت عضو حیاتی میشود و به زندگی بازمیگردد. خوشحالم که در این زمینه مسئولیتی را که بهعنوان یک زن داشتم، به درستی ایفا کردم.»
وقتی انسانی دوباره متولد میشود
برخی هستند که مشکلات جسمی و بدنی آنها مادرزادی است و زائدههایی دارند که سبب شده ظاهر آنها با مردم دیگر متفاوت باشد؛ افرادی که بیماریهای اینچنینی در آنها منجر به بروزمشکلات خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی شده و در صورتی که به آنها توجه نشود میتواند عوارض جبرانناپذیری را با خود به همراه داشته باشد. دکتر ترحمی در اینباره میگوید:«برخی افراد بهدلیل ناهنجاری در شکلگیری نطفه، با مشکل شکل نگرفتن انگشت دست، یکی از گوشها یا بخشی از استخوان پیشانی روبهرو میشوند. حتی برخی از این افراد بهدلیل جوش نخوردن مهرههای استخوان خود، با زخمی همیشگی روبهرو هستند که این مشکلات باعث از بین رفتن اعتماد بهنفس در فرد و خانواده مبتلایان به این ناهنجاریها میشود». دکتر محمدرضا ترحمی میگوید وضعیت ظاهری برخی از این بیماران حتی ترسناک است و همین نگاه به افراد باعث شده، بیماران مسیر انزوا از جامعه و حتی خانواده را در پیش بگیرند. او به تجربهاش در برخورد با این دسته از افراد اشاره میکند و میگوید:«در یکی از سفرهایی که برای انجام اعمال ترمیمی به مناطق محروم رفته بودم، فردی را به زور برای جراحی آوردند که میگفتند 30سال است با مردم ارتباطی نداشته است. زائدهای مادرزادی چهرهاش را مخدوش کرده بود. او از کودکی در خانهشان پنهان شده بود و وقتی بزرگترشده بود شغل چوپانی را برای فرار از روستا انتخاب کرده بود و روزها و شبها را در بیابان سر میکرد. دوری از اجتماع منجربه بروز مشکل در برقراری ارتباط اجتماعی این فرد با دیگران شده بود و به این دلیل، اعتماد بهنفسی هم نداشت». این پزشک فوقتخصص جراحی ترمیمی، حرفش را اینطور ادامه میدهد:«عکس افرادی مانند او را که قبلا عمل کرده بودم به این فرد نشان دادم. بعد که مطمئن شد جراحی هزینهای برایش ندارد و بعدعمل ممکن است چه شکل و صورت تازهای پیدا کند راضی شد تا صورتش را به تیغ جراحی بسپارد. بعد عمل با دیدن صورت تازه، خودش را نشناخت اما، کمکم باورکرد چهرهای جدیدی پیدا کرده و حال روحیاش بهتر شد». ترحمی معتقد است وظیفهای که بهعنوان یک پزشک برعهده دارد این است که با استفاده از تخصصی که کسب کرده، دریچهای تازه در زندگی افراد باز کند؛«جراحیهای ترمیمی افرادی با چنین مشکلاتی، هم گرانقیمت است و هم انجامش انرژی زیادی از تیم پزشکی میگیرد. مهم این است که به مسئولیت اجتماعیای که برعهده داریم درست عمل کنیم».
عمل به مسئولیت اجتماعی وظیفه، نه یک لطف
مسئولیتپذیربودن مد این روزها جامعه نیست. در احادیث بارها بر آن تأکید شده است. شاید مهمترین رکن از ارکان چنین توصیههایی را بتوان در این حدیث پیامبر(ص) که میفرمایند:«اگر صبح شود و مسلمانی در فکر حل امور مردم نباشد و در این راه اقدام نکند، مسلمان نیست.» جستوجو کرد. این حدیث را دکتر مظفری از برگزیدگان جامعه پزشکی در حوزه مسئولیتپذیری اجتماعی اینطور معنا کرده است؛ «این درست است که درجامعه ما، نهادها، سازمانها و ارگانهای مختلفی با شرح مأموریتها و وظایف مشخصی شکل گرفته است اما، باید پرسید برای برطرف کردن مشکلات جامعه تنها باید به توان مجموعههای دولتی تکیه کرد؟ ما بهعنوان شهروندان جامعه نقشی در پیگیری و برطرف کردن مسائلی که گریبان مردم را گرفته است، نداریم؟» او با بیان اینکه هرکس سهم بیشتری از تخصص و توانمندی دارد باید به اندازه همان سهم، برای رسیدگی به مسائل جامعه نقشآفرینی مؤثری داشته باشد، میگوید: «اصول دینی، عرفی، اخلاقی و انسانی میگوید هر فرد هرچه تخصص، توانمندی، توانگری و قدرت بیشتری داشته باشد بار مسئولیت اجتماعی او در قبال جامعه بیشتر میشود. چنین رویهای نه یک لطف بلکه وظیفهای است که برعهده داریم و نباید عمل به مسئولیتهای اجتماعی منجر به این شود که فرد منتی برسرجامعه برای عمل به وظیفهاش بگذارد». این فوقتخصص جراحی پلاستیک، عمل به مسئولیتهای اجتماعی را توسعهدهنده مهربانی در جامعه و توجه به افرادی که نیازمند حمایت هستند میداند و میگوید:« واقعا نمیشود در تهران نشست و کار کرد. وقتی میدانم افرادی در مناطق محروم این کشور هستند که بهعنوان یک پزشک با صرف چند ساعت زمان و عملی نه چندان سخت میتوانم زندگی دوبارهای به فرد بدهم در تهران بمانم و به داد مردم نرسم؟ جنگ به ما یاد داد که هر کاری که بهعنوان پزشک انجام میدهیم، نباید انتفاعی باشد و به این دلیل، هنوز هم در همان شرایط هستیم و با همان روحیه، باید کاری کنیم که مشکلی از یک شهروند نیازمند کمک، برطرف شود. شاید باور کردن این مسئله که عملهایی که در مناطق محروم یا برای افرادی که توان مالی ندارند، انجام میدهم، برکتش از اعمال جراحیای که بابتش دستمزد میگیرم بیشتر است، سخت باشد. جراحیهای ناشی از مسئولیتهای اجتماعی، طعمی دارد که شرحش گفتنی نیست». مظفری در پاسخ به این سؤال که چرا او بیشتر از دیگران درگیر مسئولیتپذیری اجتماعی در حوزه بهداشت و درمان شده و دیگران به اندازهای که او در این راه وقت گذاشته است، وارد عرصه نمیشوند میگوید:«باید توفیق این را داشت که خدا نظری به افراد کند و منت انجام چنین برنامهها و حرکتهایی را به فرد بدهد. این را بگویم که پزشکان زیادی هستند که هزینههای ویزیت و جراحی از بیماران نیازمند خود نمیگیرند و در گمنامی به مسئولیتی که در قبال همنوع خود دارند عمل می کنند». او میگوید:«در سفرهایی که از سوی مؤسسه تدارک دیده میشود، هیچ کدام از پزشکان متخصص و فوقتخصصی که همراه با گروه هستند درآمدی از محل انجام مأموریتهای خود ندارند. حتی مجبور هستیم از دانشگاههای محل خدمت خود مرخصی بگیریم تا با حضور در مناطق محروم، هم تهذیب نفس کنیم و هم انجام وظیفه. بارها پیش آمده که ظرفیت اعزام نیروهای مؤسسه پر شده است و برخی از پزشکان با دلخوری از اینکه چرا در گروههای اعزامی نیستند، درخواست اعزام دارند. این به معنی آن است که کاری که در ابتدا با چند نفر در مؤسسه با موضوع ترویج مسئولیتپذیری اجتماعی شروع شد، تلنگری به دیگران زده است و چند نفر اولیه به هزاران پزشک تبدیل شدهاند که حاضرند برای عمل به وظیفهای که دارند از منافع خود بگذرند و رنج و سختی سفرهای طولانی و پرخطر را به جان بخرند».
پاسخگویی اجتماعی نیاز امروز کشور است
دانشگاهها نقش مهمی در نهادینه کردن موضوع مسئولیت اجتماعی در جامعه دارند. این را میشود از حضور گروههای خیریه متشکل از دانشجویان فارغالتحصیل در صحنههای مختلف و کمک آنها به نیازمندانی که به توان آنها برای برطرف کردن مشکلاتشان نیاز دارند، دید. اما نقش دانشگاهها از بدو تأسیس تاکنون چه بوده است؟ اکنون، این مراکز در چه مرحلهای از عملکرد خود قرار دارند؟ دکترعبدالرحمان رستمیان، معاون فرهنگی دانشگاه علومپزشکی تهران در اینباره میگوید:«فلسفه وجودی دانشگاهها این است که بتوانند 4نسل را تربیت کنند. زمانی بود که کشور با کمبود پزشک و پرستار مواجه بود. دانشگاهها با تربیت نیروهای متخصص توانستند موفق عمل کنند». او حرفش را اینطور ادامه میدهد: «نسل دوم دانشگاهها بر این مبنا فعالیت خود را آغاز کردند که بتوانند مراکز تحقیقات علمی را توسعه دهند. با سرمایهگذاریهای سنگینی که در این بخش انجام گرفت، تقریباً همه دانشگاههای کشور به مراکز تحقیقاتی مجهز و نیاز به داشتن چنین مراکزی در کشور برطرف شد و از این نیاز عبور کردیم». رستمیان با اشاره به اینکه سالهاست دانشگاهها از نسل اول و دوم خود عبور کردهاند و نگاه تازهای به مسائل دارند به فعالیت نسلهای سوم و چهارم دانشگاهی و تربیت نیرو در آنها اشاره میکند و میگوید: «در نسل سوم، دانشگاهها باید قادر میشدند نیازهای دارویی و درمانی کشور را با نگاه به توانمندیهای داخلی تأمین و با تولید محصولات وارداتی، کاری کنند که دارو در داخل تولید و از خروج ارز برای واردات دارو جلوگیری کنند. این نوعی مسئولیتپذیری در دانشگاهها بود. در این راستا، موفقیتهای زیادی کسب کردیم و امروزه 97درصد از داروی مورد نیاز کشور در داخل تأمین و از خروج ارز جلوگیری میشود». او آخرین مرحله نسل دانشگاهی کشور را دانشگاه پاسخگو به مسائل اجتماعی میداند و اینطور نظرش را بیان میکند:«نسل چهارم دانشگاهی کشور وارد فاز پاسخگویی اجتماعی شده است. یعنی اینکه ارکان و اجزای دانشگاه و نیروهای نخبه و فارغالتحصیل آن، بتوانند مشکلی از مشکلات مردم برطرف کنند. اگر دانشگاه نتواند به این هدف برسد و با پاسخگویی اجتماعی، دردهای مردم را کاهش دهد قطعاً این دانشگاه به نقطهای که قرار بود نمیرسد». رستمیان، پاسخگویی اجتماعی در حوزه سلامت را موضوعی میداند که در آن نیاز بهکار زیادی وجود دارد؛«ممکن است این سؤال ایجاد شود که برطرف کردن مشکلات در جامعه نیاز به پول و سرمایه دارد. معتقدم، چنین نیست و همیشه پول حلال مسائل نیست. کار تیمی، استفاده از تخصص و نذر وقت یا حتی یک پاسخگویی ساده میتواند مصداق عمل به مسئولیت اجتماعی باشد.» معاون فرهنگی دانشگاه علومپزشکی تهران، ادامه میدهد:«این روزها که بار مشکلات بر مردم تحمیل شده و فضای مجازی، مردم را ناامید و بیاعتماد کرده است تنها مرهمی که میتوان بر این زخم گذاشت عمل به مسئولیتهای اجتماعی از سوی گروههای مرجع جامعه است. هرجا خدمت به مردم با نگاه مسئولیتهای اجتماعی دارای بار بیشتری شود، اعتماد و همراهی مردم را در پی خواهد داشت و میتواند بر زخم بیاعتمادی و ناامیدی مردم درمانی باشد. تحقق چنین هدفی با تقویت فعالیت گروههای مردمنهاد و کاهش سهم دولت در تصدیگری امور فراهم میشود. جای کار در حوزه سلامت کشور برای ایفای مسئولیتهای اجتماعی بسیار است و میطلبد در این راه تشکلهای مردمنهاد و فعالان اجتماعی بیش از گذشته در راه عمل به مسئولیتهایی که برعهده دارند وارد کار برای برطرفکردن یک مسئله از مسائل کشور شوند».