تنها یک زن
نیکی کریمی با پنجمین فیلمش «آتابای» همه سهم زنان از جشنواره سیوهشتم است
فهیمه پناهآذر- روزنامهنگار
نیکی کریمی در کارنامه بازیگریاش نقشهای ماندگاری دارد، بازیگری که حالا در قامت فیلمساز و تهیهکننده بیشتر فعالیت میکند و در جشنواره سیوهشتم بهعنوان تنها فیلمساز زنی است که با فیلم سینمایی «آتابای» حاضر است. فیلمی که در نخستین روزهای اکران توانسته با مخاطبانش ارتباط بگیرد. «آتابای» درامی عاشقانه است که در بخش سودای سیمرغ حضور دارد. «آتابای» نوشته هادی حجازیفر و براساس طرحی از نیکی کریمی است. فیلمی که برخلاف دیگر فیلمهایش در شهر دیگری فیلمبرداری و تولید شده است. پروسه تولید فیلم 2سال تولید کشیده که به گفته نیکی کریمی یک سال پیشتولید آن به طول انجامیده و نزدیک به یک سال هم نگارش فیلمنامه طول کشیده است. در خلاصه «آتابای» آمده است:«آتابای ۴۰ساله به همراه پدر و خواهرزادهاش در روستای پیرکندی (خوی) زندگی میکنند. او سالها پیش، دانشجوی معماری در دانشگاه هنرهای زیبای تهران بوده و یک سال مانده به فارغالتحصیلی، بهعلت مشکلات روحی ناشی از عشق نافرجام به همدانشگاهیاش، ترک تحصیل کرده و به زادگاه خود بازگشته است.»
طرح اولیه «آتابای» برای شما بود که هادی حجازیفر آن را به فیلمنامه تبدیل کرد؛ ایده فیلم از کجا شکل گرفت؟
آنچه در ذهنم بود و طرح اولیه آن برگرفته از داستانی بود که در نوجوانی آن را خوانده بودم. کتاب «فصل نان» از نوشتههای علیاشرف درویشیان که یکی از قصههای کوتاهش به نام «عشق و کاهگل» بود. فضای این داستان از کودکی همیشه همراه و در ذهنم بود. داستانی درباره فاصله طبقاتی که در جامعه وجود دارد و درباره مفاهیمی چون عشق که عمیقا آن را حس کردم و بر رویم تأثیر گذاشت. در این سالها این مضمون در ذهنم بود. دلم میخواست فیلمی دربارهاش بسازم و در عین حال دلم نمیخواست قصه در تهران بگذرد همانطور که قصه درویشیان در کردستان میگذشت.
با توجه به قصه چرا همان کردستان را انتخاب نکردید؟ شاید بهخاطر حجازیفر که خودش اهل خوی بود. این شهر را انتخاب کردید؟
از همان ابتدا نمیخواستم در کردستان فیلم ساخته شود چرا که در این استان و شهرهایش خیلی فیلم ساخته شده است. دوست داشتم در یک موقعیت و لوکیشن جدید فیلم بسازم؛ در یکی از صدها روستای ایران زیبایمان. موضوع را با آقای حجازیفر مطرح کردم. ساعتها بر سر مناطق مختلف و استانها و اقلیمهای مختلف صحبت کردیم. در همین گفتوگوها متوجه شدم باید موقعیتی را پیدا کنیم که بهخود آقای حجازیفر بهعنوان نویسنده فیلمنامه نزدیک باشد. خوی را در نظر گرفتیم. یک منطقه جدید و با یک فرهنگ بومی جدید که میتوانست برای تماشاگران هم جذاب باشد. آقای حجازیفر متولد و بزرگ شده خوی است و درک درستی از فرهنگ این شهر دارد و در نهایت خوی را انتخاب کردیم. بعد از انتخاب شهر، به روستاهای مختلف رفتیم. هنگامی که وارد روستای پیرکندی شدیم انرژی و موقعیت خوب روستا آنقدر زیاد بود که با توجه به طبیعت و افقی که داشت، آنجا را انتخاب کردم.
فیلم «آتابای» به زبان ترکی است. بهنظر ریسک بزرگی در اکران است که فیلم به زبانی جز فارسی است؟ و اینکه تماشاگر از فیلم استقبال خواهد کرد؟
از همان ابتدای نگارش فیلمنامه و تولید تصمیم گرفتیم که فیلم بهصورت فارسی و ترکی باشد. 60درصد فیلم به زبان آذری و 40درصد آن به زبان فارسی است. اما هیچگاه نسبت به ساخت آن تردید نکردم. همه ایرانی هستیم و در کنار هم زندگی میکنیم. آدمهای مختلف و زندگیهای مختلف را تجربه کردهایم. برایم زبان مهم نبود؛ موضوع فیلم درباره انسانها و اندیشه و درون آنهاست. بهطور حتم برای تماشاگر اذیتکننده نخواهد بود. ما گاهی به تماشای فیلمهای خارجی مینشینیم که شاید به لحاظ حسی از فیلمهای ایرانی به ما نزدیکتر باشد و بیشتر به دلمان بنشیند. تغییر زبانش برایم مهم نبود چرا که وقتی حسهای مشترک وجود دارد دیگر زبان مهم نیست.
انتخاب بازیگر در این نوع فیلمها کمی سخت است. به کدامیک از انتخابهای اول خود رسیدید؟
چون از همان ابتدا تصمیممان فیلمی دوزبانه بود. باید بازیگر آذری و فارس داشتیم. بهگونهای فیلم را ساختیم که بومی صرف نباشد و بتواند مخاطب خود را در همه جای ایران و حتی دیگر کشورها داشته باشد. آقای حجازیفر روی دیالوگهای بازیگران کار میکرد و من نیز روتوش نهایی را انجام میدادم. درباره انتخاب بازیگران هم باید بگویم خوشبختانه با بازیگرانی که مدنظرمان بودند به توافق رسیدیم و حتی وقتی میخواستیم بازیگر جوانی که قرار بود نقش خواهرزاده آتابای را بازی میکند، انتخاب کنیم، نگران بودم که چهکسی میتواند این نقش را خوب و طبیعی بازی کند. در تست اول توانستیم بازیگر خود را پیدا کنیم. درباره آقای حجازیفر که مطمئن بودم وانتخاب اولم بود. بسیار برای درآوردن نقش تلاش کرد و زحمت کشید و تمرکز کرد. جواد عزتی و سحر دولتشاهی نیز جزو انتخابهای اول ما بودند.
بهنظر میرسد، آتابای به لحاظ موضوع مانند دیگر فیلمهایتان سوژه خاصی داشته باشد. کاری به پرداخت و ساختار نداریم اما فیلم به لحاظ مضمون متفاوتتر از دیگر فیلمهای شماست؟
به عقیده من سینما زحمت دارد. برای تولید یک فیلم 2سال از عمر فیلمساز هزینه میشود. سینمایی که صرفا برای سرگرمی و تفریح نیست و میتواند تماشاگر را به فکر وادارد. همیشه برایم مهم بوده که چه دنیایی را در فیلمهایم خلق کنم. سوژه و بکر بودن آن برایم مهم است و بهطور طبیعی همه اینها زحمت میخواهد. آتابای دنیای خاصی دارد و به عقیده من میتواند با تماشاگر ارتباط برقرار کند.
در اکرانهای مردمی حضور داشتید. واکنش تماشاگران به «آتابای» چگونه بود؟
فضای خیلی خوبی را تجربه کردم و در نخستین اکران مردمی خیلی برایم هیجانانگیز بود که تماشاگران با فیلم ارتباط برقرار میکردند و توانسته بودند وارد دنیای فیلم شوند.