کنگره سراسری انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها برگزار شد
راهی جز اصلاح نیست
کولایی: مشکل نخبگانی هستند که درک درستی از شرایط کشور ندارند
شانزدهمین نشست دوسالانه مجمع عمومی و دومین کنگره سراسری انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها در دانشگاه تهران با سخنرانی چهرههایی مثل الهه کولایی، داوود فیرحی و محمود صادقی برگزار شد.
در این جلسه پیام رئیس دولت اصلاحات به این کنگره نیز قرائت شد. وی در پیام خود ضمن محکومکردن طرح موسوم به «معامله قرن» نوشته بود: پیام انقلاب اسلامی به همه آزادگان و محرومان و مظلومان بهخصوص مسلمانان دعوت به بیداری و مقابله با استکبار و استعمار و تلاش برای احقاق بزرگترین حق یعنی حاکمیت بر سرنوشت بوده و بر این باوریم که از این حیث انقلاب ما در جهان و منطقه مؤثر بوده است. به گزارش جماران داوود فیرحی در مطلبی با عنوان «اصلاح و مکانیسمهای اصلاح» گفت: بعضی از اندیشمندان معتقدند که دولت همیشه در شرایط استثنایی است. یک تعریف هم میگوید شرایط استثنایی مانند شرایط بینالمللی و داخلی خاص ازجمله تحریم، فقدان اجماع، تهدید خارجی، بیکاری، تورم و یک سری ویژگیهای روانی مثل اختلال در امید اجتماعی، پدیدههایی است که یک دولت یا جامعه را در شرایط استثنا قرار میدهد.
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران افزود: معمولا متفکران ما 4معنا برای لغت «اصلاح» درنظر میگیرند: رفع عیب یک سیستم، بهینهسازی سیستم، رفع اختلاف بین نهادها و نیروهای کارگزار و اصلاح پیشگیرانه. فیرحی سپس ادامه داد: پژوهشگران میگویند اصلاحات در ایران امروز یک ضرورت ناممکن است؛ یعنی از یک طرف چارهای جز این ندارد که حتما به سمت اصلاحات برود و از طرف دیگر ویژگیهایی در جامعه پیدا شده که از لحاظ نهادی این امر را ناممکن کرده است. وی ادامه داد: در چنین شرایطی باید یا راهی یافت یا راهی ساخت؛ راهی غیراز این هم وجود ندارد. چون ما آلترناتیو دیگری در سیستمها نداریم؛ مگر اینکه آلترناتیوی از روی اجبار بهصورت تاریخی پیدا شود. معمولا میگویند که یک اندیشه اصلاحی 2ویژگی «صبر» و «تدریج» را داراست. در واقع معالجهکردن بیماری است که میل به معالجه ندارد و صبوری زیاد و تدریجی میطلبد.
فیرحی درخصوص دلیل اهمیت اصلاح دولت اظهار داشت: دلیل اهمیت اصلاح دولت این است که جامعه ما ازجمله جوامع دارای دولت بزرگ است. دولتهای بزرگ دولتهای بهشدت فراگیر هستند؛ همهجا را گرفتهاند. خیلیها گفتهاند ماهیت دولت مدرن اینگونه است و بعضیها هم گفتهاند از عوارض دولت خاورمیانهای است که چنین عوارضی در آن پیدا میشود. ولی به هر حال امروز دولت از قبل تولد تا زمان مرگ شهروندان را سیاستگذاری و کنترل میکند. به همین دلیل مقدمه هر اصلاحی در جامعه، اصلاح دولت است.
وی گفت: نظامهایی که بعد از یک انقلاب در خاورمیانه تأسیس میشوند، بهخصوص آنهایی که تحتتأثیر اندیشههای اسلامی تأسیس میشوند، همیشه دو موضوع سلبی یعنی «استبداد» و «استعمار» را داشتهاند و شعارهای آنها هم «استقلال» و «آزادی» است. ولی مشکلی بهتدریج در این نظامها پیدا میشود و آن اولویت استقلال و طبعا امنیت به مفهوم آزادی است و آزادی تا زمانی که استقلال و امنیت تهدید میشود به تأخیر میافتد و چون بهدلیل شرایط منطقه هیچگاه استقلال کامل تضمین نمیشود و امنیت کامل تحقق پیدا نمیکند، هیچگاه نوبت به مفهوم آزادی نمیرسد. بنابر این احزاب و جریانهایی که بر اصلاح تأکید میکنند به ستون پنجم تبدیل میشوند.
مشکل نخبگان هستند
در بخش دیگری از این نشست الهه کولایی، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران با اشاره به پیروزی انقلاب و ارزشهای انقلاب اسلامی گفت: در ادبیات جدید به موقعیت ویژه ژئوپولتیکی ایران اشاره میشود و اینکه تاریخ و جغرافیا به ما ظرفیتهایی دادهاند که داراییهای بینظیر ملت ایران است. مدیران در سطوح مختلف باید بتوانند شرایطی را فراهم کنند که ملت ایران بتوانند از این داراییها به درستی استفاده کنند. باز هم بهدلیل انزوای دانشگاهها و نخبگان علمی در عرصه سیاست ما شاهدیم که مردم ایران بهدرستی نتوانستهاند از این امکانات و فرصتها بهره بگیرند و فقر و عقبماندگیای که امروز در نقاط مختلف کشور به درد و آلام مردم ایران دامن زده، ناشی از این مسئله است که درک درست، واقعی و مبتنی بر آنچه پیرامون ما هست متأسفانه وجود نداشته و ما همواره در برآورد غیرواقعی مثبت یا منفی بودهایم که هردو آسیبزاست.
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران ادامه داد: وقتی مسئلهای مثل انتقال آب دریای خزر مطرح میشود، واقعا کدام کار کارشناسی پشتوانه چنین رفتاری را فراهم کرده است و منافع مردم ایران چطور در این بررسیها و مطالعات علمی دیده شده است؟ کار کارشناسی، علمی و بررسی منطبق بر واقعیتها در فرایند تصمیمگیری در کشور ما در سطوح مختلف کجاست؟ کاری به زینتها ندارم، بلکه تأثیرگذاری مدنظر من است. کولایی افزود: من فکر میکنم ما هم مثل روسها یک ملت آرمانخواه هستیم و همیشه با آرزوهایمان زندگی کردهایم. ما در قرن بیستم، 4جنبش اجتماعی را تجربه میکنیم؛ با مشروطه شروع و با جنبش اصلاحات تمام میکنیم. همه اینها منطقه را تکان داد و همه متوجه شدند اتفاقی در ایران دارد میافتد برای اینکه مردم بر سرنوشتشان حاکم شوند. نخبگان این حرکتها را مدیریت میکنند. بعد از مجلس ششم برآورد من این بود که مشکل نخبگان هستند که درک درستی از مشکلات جامعه و واقعیتهای قابل دسترسی ندارند؛ برای همین متأسفانه جنبشهای اجتماعی ما دائم در مسیر افول قرار میگیرند. با امید فراوان میآیند و ناامید مینشینند؛ تا دفعه بعد که با هزینههای گزافتر و خسارتهای بیشتر، دوباره برای جبران میآیند. متأسفانه این ماجرا همواره تکرار شده است.
وی با بیان اینکه ما همیشه آرزوهایمان را جای واقعیت مینشانیم، تصریح کرد: وقتی شما بخش خصوصی قدرتمند ندارید، حزب قوی هم ندارید. وقتی تنه سنگین دولت بر همه ابعاد اجتماعی سایه انداخته، حزب مستقل چطور میتواند فعالیت کند؟ ما همه اینها را میدانیم ولی ارتباط فکر خوب با واقعیتها چیست؟ چقدر در احزاب در مورد این واقعیتها صحبت میکنیم؟ چقدر از نظر کارشناسان در این جلسات استفاده میکنیم؟ چقدر خودمان را برای ایفای نقشی که بر عهده ما گذاشته شده، آماده کردهایم؟