سال96؛ سال مردم
سال96 هم به روزهای پایانیاش رسید. عقربهها اینروزها سنگین شدهاند و رمقی ندارند که این ساعتهای آخر سال را تیکتاک کنند. گویی آخر سال همیشه همینطور است؛ انگار زمان کش میآید؛ مثل ترافیک شهرمان که آخر سالها کش میآید و گرههایش کورتر میشود. البته این روزهای آخر هم در یک چشمبههمزدن، سپری میشوند؛ مثل همه سالهای قبل. اما امسال را با همه فراز و فرودهایش، میتوان سال مردم نامید. کافیاست تقویم این سال کهنه را تورق کنید و به یاد بیاورید که مردم چه نقش پررنگی در اتفاقات آن داشتهاند.
سال96، سال انتخابات بود. صندوقهای رأی در انتخابات دوازدهم ریاستجمهوری و پنجمین دوره شوراهای اسلامی شهر و روستا در روزهای پایانی اردیبهشت در انتظار حدود 55میلیون ایرانی بود تا منتخبان خود را برای مدیریت کلان کشور و اداره امور شهری برگزینند. مردم هم با حضور میلیونی خود پای صندوقهای رأی حماسهای دیگر آفریدند. سال96، سالی شد که مردم، مشارکتی 73درصدی را رقم زدند تا بار دیگر امید به آینده ایران اسلامی را فریاد بزنند. مردان دولت دوازدهم هم با پشتوانه و حمایت ٢٣میلیون رایدهنده، سکان کشتی اجرایی کشور را بهدست گرفتند. حالا مردم منتظرند که این کشتی به ساحل آرامش برسد و احوال زندگیشان بهتر شود.
سال96، سال همبستگی ملی بود. ایرانیان بارها در گذر سالها ثابت کردهاند که فارغ از فرهنگها، گویشها و نژادهای مختلف ایرانی، پشت یکدیگر را خالی نمیکنند. کرمانشاه امسال تکان خورد و داغدار شد اما انگار زمینلرزه، همه ایران را لرزاند و داغدار کرد. دلهای همه ایرانیان لرزید. زلزله3/7 ریشتری کرمانشاه بار دیگر همبستگی عمیق مردم را به همراه داشت؛ همبستگی ناشی از همدردی. درست در همان روزهایی که اعلام شد مردان، زنان و کودکان کرد این سرزمین، چشمانتظار همت ایرانیها هستند و نیاز به کمک دارند، سیل یاری و مهربانی در غرب ایران جاری شد. این همبستگی و همدلی مردم آنقدر گسترده بود که شاید هیچ رسانهای نتوانست این وسعت را بهدرستی به تصویر بکشد. مردم ایران باز هم توانستند از یک شرایط سخت، سربلند بیرون بیایند و به یاری هموطنان خود بشتابند.
سال96، سال اتفاقات ناگوار بود؛ از فروریختن معدن زغالسنگ یورت و ماجرای تروریستی مجلس و سوختن ذرهذره کشتی سانچی در اقیانوسی از آب تا همین سقوط هواپیمای پرواز یاسوج و هزارویک اتفاق بزرگ و کوچک دیگر. خبر این حوادث مثل پتک سنگینی بود بر سر مردم ایران؛ اما از زیر همین پتک سنگین اتفاقات ناگوار، همدلی و امید دوباره جوانه زد. همه این حوادث نشان داد که مردم ایران بیتفاوت نیستند. آنها مثل همیشه همدل و همزبان و همغصه کسانی شدند که در این حوادث، به سوگ عزیزانشان نشسته بودند.
اما سال97 میتواند سال مسئولان باشد. حالا نوبت آنهاست که به این همبستگی، همدلی و امید مردم پاسخی درخور بدهند و وعده رئیسجمهور به مردم را که در سالروز پیروزی انقلاب اسلامی اعلام کرد و سال 97 را سال امید و نشاط خواند محقق کنند. مشکلات ریز و درشت کشور، بادی نیست که بتواند کمر درخت تنومند کشورمان را خم کند. مطالبات اقتصادی مردم باید در اولویت پاسخگویی مسئولان قرار گیرد. نهتنها دولت بلکه همه نهادها و سازمانهای دولتی و غیردولتی باید دست به دست هم دهند تا چرخ اقتصاد کشور، سریعتر بچرخد. همه میدانیم که قطعا حقوق و تکالیف مردم و حکومت، متقابل و یک رابطه دوطرفه است و مستلزم ادای تکلیف هر یک در مقابل حق دیگری؛ اما این مردم بارها تکلیفشان را ادا کردهاند و حالا چشم دوختهاند به آینده تا مسئولان هم آستینها را بالا بزنند.
اما سال97 برای «همشهری» میتواند سال تحول باشد؛ تحولی متعمدانه که آن را بیش از پیش روزنامه مردم بنمایاند و با حس مسئولیتی مضاعف چشمان تیزبین و زبان پرسشگر شما را نمایندگی کند و سرافرازانه ایجاد محیط پرامیدو نشاط را در سال 97 و بعد از آن پیگیر باشد و همدلی و وحدت روزافزون را ندا دهد که هان این ماییم ایرانیان سرافراز، ژرفاندیش، باگذشت، وطندوست و اسلامپناه و هرگز دست و بازوی درهمتنیدهمان را از هم جدا نمیکنیم. رشد روزافزون میهن عزیزمان را با هم پیمیگیریم و صد البته این مهم جز به مدد الهی و پشتوانه بیبدیل شما مخاطبان ارجمند که میدانیم تنهایمان نخواهید گذاشت محقق نمیشود.
عیدتان مبارک و سالی سرشار از امیدو سرزندگی در انتظارتان باد.