اقتصاد پرایدی
علیرضا سلطانی _ روزنامه نگار
تحولات و ماهیت اقتصاد ایران در دهههای اخیر بهگونهای رقم خورده که انواع و اقسام اصطلاحات و مفاهیم قدیمی و جدید برای توصیف و توضیح آن مرسوم شده است. جدیدترین اصطلاحی که میتوان برای این منظور استفاده کرد، اقتصاد پرایدی است. پراید زمانی نماد نوآوری، ملیگرایی و در عین حال قناعت بود اما نه در ایران بلکه در کشور مادر آن یعنی کرهجنوبی آن هم در دهه 1980یعنی 40سال پیش. از دهه 1990کم کم این خودرو از خیابانهای کره خداحافظی کرد و در سال 2000سند آن به نام یک شرکت ایرانی زده شد. خداحافظی کرهای با پراید نمادی از تحول و پیشرفت شگرف آنها هم در صنعت خودروسازی بود و هم نشانی از ارتقای سطح رفاه عمومی و امنیت اجتماعی. پراید به ایران رسید و کمکم تبدیل به یک نماد بزرگ مثبت یا منفی و عمدتا منفی در اقتصاد و صنعت ایران شد. درحالیکه تنها 2 مدل آن در کرهجنوبی آن هم برای نزدیک به 2 دهه تولید شد،در ایران تولید پراید نزدیک به 10مدل آن هم در مدت 30سال ادامه یافته است. پراید نماد سرسختی و در عین حال درجازدگی صنعت خودروی ایرانی و سرکوب انتظارات و توقعات اجتماعی ایرانیان است. تا پیش از این گفته میشد که طلسم پیکان مانع پیشرفت صنعت خودروی ایران است، اما درحالیکه نزدیک به 16سال از توقف تولید پیکان میگذرد، این طلسم همچنان وجود دارد. برخی این طلسم را گردن پراید انداختهاند. طلسمی که البته برای خودروساز ایرانی بسیار شیرین و پرسود است. اما پراید مانند پیکان امروز نماد سرکوب نوآوری و خلاقیت صنعت خودروسازی ایران است.
اما پراید فقط نشانهای از خوب و بد صنعت خودروسازی ایران در آستانه دهه سوم قرن بیست ویکم نیست. این خودرو سالهاست که به نماد قربانی شدن دهها هزار ایرانی در تصادفات رانندگی در 30سال گذشته تبدیل شده؛ بهگونهای که از این خودرو بهعنوان قاتل جادههای ایران نام میبرند. اما این همه هنرهای این خودروی محبوب در ایران نیست. پراید چندسالی است که بهعنوان یک شاخص کلان در اقتصاد ایران خودنمایی میکند. خودرویی که قرار بود سالهای پیش بهدلیل دور بودن از استانداردهای فنی، امنیتی و رفاهی از سبد تولید و مصرف ایرانیان خارج شود، نهتنها خارج نشده بلکه مدتی است که به اصطلاح در بورس کسب و کارهای اقتصادی و مهمتر از آن نماد بزرگ تحولات اقتصادی کشور قرار گرفته است. درحالیکه در بسیاری از کشورها شاخص ایجاد سهولت کسب و کار و ایجاد اشتغال آن هم در حوزه استارتاپ و دیجیتال، مهمترین شاخصها برای نمایش پویایی و پیشرفت اقتصادی است. در ایران قیمت پراید و نوسان آن به مهمترین شاخص اقتصادی تبدیل شده است. رشد نزدیک به 3 برابری قیمت پراید در کمتر از 2سال فقط نشان از توقف قطار اقتصادی ایران و درهم تنیدگی آن به واسطهگری و دلالی در نبود رونق کسب و کار نیست، بلکه متأسفانه این شرایط نشان از کاهش انتظارات اجتماعی و رفاهی ایرانیان و بهعبارتی تشدید فقر است. سقوط 3برابری ارزش پول ملی در 2سال گذشته و به تبع آن کاهش شدید قدرت خرید خانوادههای ایرانی، سطح انتظارات رفاهی آنها را کاهش داده است. بهگونهای که طبقه متوسطی که پیش از این از پراید بهعنوان یک خودروی ارزان قیمت با کیفیت پایین عبور کرده بود به ناچار مجبور به تحمل دوباره پراید و بهعبارتی کاهش سطح انتظارات خود شدهاند. در این بین بسیاری از خانوادهها با سطح درآمدی پایین که در انتظار خرید پراید بودهاند با افزایش شدید قیمت، قادر به برآوردن انتظارات حداقلی خود نیستند. برای این خانوادهها پراید رؤیایی دست نیافتنی شده است. پراید اگرچه در ایران هم سالهاست به نماد قناعت و نجابت ایرانیان تبدیل شده و بار بزرگی از حملونقل را به دوش میکشد، اما باید طلسم مقاومت آن را شکست. این شکست نباید فقط در جسم پراید تجلی کند، بلکه باید رفتار، روحیه و بینش پرایدی از اقتصاد و جامعه ایرانی و در صدر آن سیاستگذاری و برنامهریزی ایران جدا شود. اقتصاد و جامعه بدون پراید و رفتار و منش پرایدی، قطعا پویاتر، پررونقتر، مرفهتر و امنتر است. امری که 30سال پیش در کرهجنوبی، کشور مادر پراید تجربه شد. پس کاری کنیم که از اقتصاد پرایدی جدا شویم. کاری که البته بسیار سخت و پرهزینه است. هزینههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی.