• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
چهار شنبه 2 بهمن 1398
کد مطلب : 93524
+
-

در دفاع از مسعود کیمیایی

نقد و نظر
در دفاع از مسعود کیمیایی


سعید مروتی ـ روزنامه‌نگار

تیغ‌کشیدن به چهره مسعود کیمیایی قدمتی 50ساله دارد. از منتقدان در خدمت سانسور گرفته تا مدیرانی که با نگاه امنیتی وارد عرصه فرهنگ شدند، جملگی تیغ بر خالق «قیصر» کشیدند و کوشیدند زبان هنرمند را دچار لکنت کنند و از تأثیر و اهمیتش بکاهند. با تمام دشواری‌ها و دشمنی‌ها و کین‌ورزی‌ها و از سوی دیگر با همه بی‌حوصلگی‌ها و آشفتگی‌ها (محصول اوضاع نامطلوب پیرامون فیلمساز) مسیری که او در طول نیم‌قرن پیموده، جاده افتخار است؛ افتخار برای فیلمسازی که با همه فرازونشیب‌هایی که پشت‌سر گذاشته و با همه لکنت‌ها و پریشانی‌ها، هرگز به خود و انبوه مخاطبانی که از روزگار قیصر تا امروز همراهش بوده‌اند، خیانت نکرده است.
این روزها اما به بهانه اعلام انصراف کیمیایی از حضور فیلمش در جشنواره فجر، شاهد انواع و اقسام هجمه‌های ناجوانمردانه به او بوده‌ایم؛ واکنش‌های تند و تیزی که اغلب با توهین و افترا همراه بوده است. از توییت فلان فعال رسانه‌ای تندرو و مثلا افشاگری فردی دیگر از همان جناح سیاسی که شهره به تندروی است تا مطالب اغلب بدون امضای برخی از رسانه‌ها که در آنها از هیچ کوششی برای زیر سؤال بردن مسعود کیمیایی ابا نکرده‌اند. از منظری صرف پیشینه و خاستگاه فحاشان امروز کیمیایی، برای سربلندی خالق قیصر کفایت می‌کند. با این‌همه نه سکوت دربرابر این میزان نسبت ناروا جایز است و نه تنها گذاشتن مسعود کیمیایی در برابر افرادی که گویی تنها ماموریتشان بازتولید نفرت است.
بحث اینکه اعلام انصراف از جشنواره فجر کار درستی است یا نه، نکته دیگری است. می‌توان مخالف انصراف بود اما نمی‌توان به این بهانه هر توهینی را نثار چهره تابناک تاریخ سینمای ایران کرد. آن‌ هم در وضعیتی که به‌لحاظ حقوقی حضور یا عدم حضور فیلم‌ها در جشنواره فجر جزو اختیارات تهیه‌کننده است و تهیه‌کننده فیلم تازه کیمیایی هم خیلی سریع اعلام کرد «خون‌شد» در جشنواره حاضر خواهد بود و تنها به احترام کیمیایی فیلم در رشته کارگردانی داوری نخواهد شد. 
پس این میزان عصبانیت از کجا می‌آید؟ از اینکه کیمیایی در آن ویدیویی کوتاه گفته همیشه سمت مردم ایستاده و هیچ‌وقت میانه‌ای با جشنواره‌ها نداشته؟ 
کجای این حرف‌ها شایسته دشنام است و ایستادن سمت مردم را چه چیزی جز کارنامه و عملکرد افراد تعیین می‌کند؟ گروهی که هویتشان با ایستادن دربرابر مردم تعریف شده، چگونه می‌توانند مدعی فیلمسازی شوند که آثارش بهترین سند برای همراهی با مردم بوده؟ چه کسی می‌تواند به کارگردان «قیصر»، «گوزن‌ها» و «دندان مار» بگوید با مردم نسبتی نداشته است؟ اینکه مثلا عده‌ای در جشنواره فجر به نگاه نمایش «متروپل» و «قاتل اهلی» خندیده‌اند، چه ربطی به این بحث دارد؟ مبتذل‌تر از این، گفتن این حرف است که کیمیایی چون از رقابت با حاتمی‌کیا و مجیدی هراس داشته، خودش را از رقابت بیرون کشیده و روغن ریخته را نذر امامزاده کرده است! سطح بحث‌ها اینقدر سخیف است که معلوم نیست چگونه به ذهن گویندگانش رسیده.
یا گفتن اینکه کیمیایی برای حل‌کردن مشکل بهروز وثوقی به رایزنی پرداخته چه ربطی به داستان انصراف دارد؟ تازه این هم که بزرگی و معرفت کیمیایی را نشان می‌دهد که دنبال حل مشکل دوست و همکار قدیمی‌ای بوده که عالم و آدم می‌دانند سال‌هاست میانه‌ای با او ندارد. درباره سیمرغ فیلم جرم هم این‌روزها آنقدر جواب مستدل داده شده که نیازی به تکرارشان نیست.
به آنها که نمی‌دانند یا خودشان را به ندانستن زده‌اند، باید گفت با این کارها، چهره کیمیایی در افکار عمومی خدشه‌دار نمی‌شود و گویندگان این حرف‌های درشت، تنها کارنامه درخشانشان را مشعشع‌تر می‌کنند.
مسعود کیمیایی هنوز و همچنان تاثیرگذارترین فیلمساز است که تاریخ سینمای ایران به خود دیده است. این چند خط را هم صرفا به حساب ‌دفاع از او نگذارید. این ادای دینی کوچک به لحظات فراموش‌نشدنی‌ای است که مرد تاریخ‌ساز سینمای ایران برای ما رقم زده و در این اوضاع، تنهاگذاشتنش، دور از معرفت و جوانمردی و اصولی است که سینمای کیمیایی همیشه منادی‌اش بوده و ما دوستدارش.

این خبر را به اشتراک بگذارید