• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
سه شنبه 1 بهمن 1398
کد مطلب : 93403
+
-

ابرها بزرگ بودند و سفید بودند و در گذر

ویترین
ابرها بزرگ بودند و سفید بودند و در گذر


ماتیاس چوکه متولد 1954 در برن سوئیس و نبیره نویسنده آلمانی هاینریش چوکه است. او پس از پایان تحصیلاتش در رشته تئاتر در زوریخ، با پتر تسادگ، کارگردان شاخص تئاتر آلمان، در تئاتر شهر بوخوم همکاری کرد. از سال1980 به‌عنوان نویسنده و فیلمساز در برلین، شهری که از جایگاه ویژه‌ای در آثار او برخوردار است، زندگی می‌کند.
در 25سال گذشته 11اثر روایی شامل رمان و مجموعه داستان کوتاه، 8نمایشنامه و 3فیلم خلق و جوایز متعددی در سوئیس و آلمان از آن خود کرده است.
اغلب منتقدان آلمانی و سوئیسی که به آثار او پرداخته‌اند، برآنند که چوکه تمامی نرم‌ها و مرزهای فرمال سنتی ادبیات روایی را پشت‌سر می‌نهد و به وجهی شوخ و شنگ و در عین حال با طنز سیاه گزنده‌ای، جامعه مدرن امروز اروپا را زیر سؤال می‌برد. ناصر غیاثی مترجم این رمان در پایان کتاب گفت‌وگویی با ماتیاس چوکه انجام داده که خواننده را با جهان داستانی این نویسنده 66ساله بیشتر آشنا می‌کند. رمان چنین شروع می‌شود: «دیروز که خاک هنوز تر و تازه بود و خیس، مردی در برلین زندگی می‌کرد که خود را رمان می‌نامید به این امید که این اسم برایش موفقیت به‌همراه آورده و خوشبختش کند. مادر سالخورده‌اش هزارکیلومتر دور از او در جنوب‌غربی زندگی می‌کرد و در هفته چندین‌بار و آخرهفته‌ها تقریبا همیشه به او تلفن می‌زد تا بپرسد پس بالاخره کی سراغش می‌آید و کارش را یکسره می‌کند. مادرش دیگر رغبتی به زندگی نداشت...»
نشر نو این رمان 190صفحه‌ای را در شمارگان 1100نسخه به‌بهای 28هزار تومان منتشر کرده است.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید