
بازارگردی عیدانه همراه بازیگر تلویزیون و امام جماعت مسجد قائمیه
گمشدهای به نام جنس ایرانی در بازار

لادن حبیبی
کسوت و پیشهشان با هم تفاوت زیادی دارد، اما هر دو عاشق کشورشان هستند و وقتی صحبت از بررسی مشکلات تولیدات ایرانی به میان میآید با وجود مشغله فراوان، با ما همراه میشوند. قرار است همراه «هایده حائری» بازیگر و حجتالاسلام «رسول نظری» امام جماعت مسجد قائمیه در بازار امامزاده حسن(ع) گشت بزنیم و از زبان خریداران و فروشندهها با مشکلات تولیدکننده ایرانی آشنا شویم. بازار امامزادهحسن(ع)، بورس پوشاک و کیف و کفش منطقه 17، از جنوبیترین مناطق تهران، محسوب میشود.
مهمانها به موقع از راه میرسند. حوالی حرم امامزاده حسن(ع) را که اواسط ضلع شمالی بازار قرار گرفته، نقطه شروع بازارگردیمان قرار دادهایم. گرمای نیمروز زمستان چندان آزاردهنده نیست، اما قدم زدن در لابهلای انبوه جمعیت خریداران و تماشاچیان بازار دشوار است. گذر «هایده حائری» تا حالا به بازار امامزاده حسن(ع) نیفتاده و از شلوغی عیدانه بازار تعجب کرده، اما حجتالاسلام نظری، ساکن همین منطقه است و با حال و هوای محله در آستانه نوروز آشنایی دارد. دیدن کفشهای مردانه و زنانه برند ایران در ویترین کفشفروشیها برای حائری خوشحالکننده است.
او میگوید: «این روزها که از خوراک سفره و خودرو تا دگمه لباسمان تولیدات بیکیفیت چینی است، دیدن رونق صنعت کفش کشور حال آدم را خوب میکند.» امام جماعت مسجد قائمیه از مصرفکنندگان کفش ایرانی است. او میگوید: «من در نوجوانی در کارگاههای تولید کفش کار کردهام و معتقدم اگر تولیدکننده و فروشنده در کارشان صداقت داشته باشند، مردم هم از تولیدات آنها استقبال میکنند. من در خرید کیف، کفش، پوشاک و اغلب وسایل خانگی و الکترونیکی، محصولات داخلی را ترجیح میدهم، اما دوست دارم جنسی که میخرم کیفیت خوبی داشته باشد و تقلبی نباشد.»
حائری از اینکه سطح کیفی تولیدات ایرانی همراه با زمان پیشرفت نکرده، متأسف است و میگوید: «من از سالها پیش یک یخچال ارج دارم که هنوز هم از یخچالهای جدید بهتر کار میکند، اما لوازم برقی امروزی و ساخت خارج، چنین کیفیتی ندارند.» حجتالاسلام نظری از خاطره خرید یک گوشی تلفن همراه بیکیفیت با برند ایرانی صحبت میکند که همه قطعات آن وارداتی و فقط در ایران مونتاژ شده بود. او نتیجه ادامه این روند را نابودی کامل تولیدات ایرانی میداند.
بیاعتمادی به تولید ایرانی چرا؟
حائری با کنجکاوی و دقت خاصی لباسهای رنگارنگ فروشگاههای پوشاک بازار امامزادهحسن(ع) را از نظر میگذراند. مارک خارجی روی یک بلوز بچگانه توجه او را جلب میکند و میگوید: «این پیراهن خیلی ساده را هم باید وارد کنیم؟» پاسخ فروشنده جوان فروشگاه، برای این هنرپیشه تأمل برانگیز است: «این لباس تولید ایران است و این مارک برای فروش بیشتر روی آن نصب میشود!» حائری میگوید: «باید ریشه این بیاعتمادی به تولید ایرانی را پیدا کرد.
چرا مردم جنسی باکیفیت پایین ولی با مارک خارجی را به محصول وطنی ترجیح میدهند؟» تعدادی از خانمها دور رگال لباسی که مقابل یکی از مانتوفروشیها قرار گرفته، حلقه زدهاند و مشغول برانداز کردن مانتوهای رنگارنگ آن هستند. خانمها وقتی حائری را میشناسند، گل از گلشان میشکفد و از دیدن او در بازار شگفتزده میشوند. یکی از خریداران، مادری است که میخواهد برای دخترش خرید کند. حائری یکی از مانتوها را مقابل دختر نوجوان میگیرد و با مهربانی میپرسد: «از چه لباسی خوشت میآید دخترم؟ دوست داری لباست خارجی باشد یا ایرانی؟» مادر از دخترش حاضرجوابتر است و میگوید: «برای مائده لباس ایرانی میخرم. لباس ایرانی قیمت مناسبتری دارد و بهراحتی میتوانیم آن را در اندازههای مختلف تهیه کنیم.» پاسخ مادر مائده خنده را بر لب خانم حائری و حجتالاسلام نظری مینشاند. بعد گویا نکتهای به ذهن حائری رسیده، میپرسد: «از کیفیت لباسهایی که میخری راضی هستی؟» مادرمائده میگوید: «گاهی پارچه و دوختشان خوب است، گاهی نه. باید در خریدمان دقت کنیم تا کلاه سرمان نرود.»
اول قیمت و بعد رنگ و لعاب!
امام جماعت مسجد قائمیه در حالی که به رفتار و شیوه خرید مشتریان توجه دارد، مشغول گفتوگو با جوان فروشنده است. او از فروشنده درباره سفارشات پرفروش میپرسد: «خریداران سراغ چه نوع کالاهایی را میگیرند و از شما میخواهند که آنها را عرضه کنید؟» فروشنده میگوید: «ایران در تولید پوشاک به سطح خوبی رسیده و همه اجناس این فروشگاه محصولات وطنی است. از محلههای مختلف به اینجا میآیند و وضع مالیشان نوع خریدشان را تعیین میکند. بعضی از مشتریان، مارکپوش هستند و سراغ کالاهایی با مارکهای خارجی را میگیرند که فقط در تعدادی از فروشگاههای بازار پیدا میشود.» صحبتهای او، مشاهدات و برداشتهای امام جماعت مسجد قائمیه را تأیید میکند. نظری میگوید: «در خرید پوشاک اغلب مردم به قیمت و رنگ و لعاب جنس توجه میکنند و کیفیت یا محل تولید آن اهمیت کمتری دارد.
درباره این مسائل حساسیت به وجود نیامده و فرهنگسازی نشده است.» تعداد فراوان نایلونهایی که در فروش نوروزی بازار مصرف میشود، از نگاه تیزبین بانوی هنرپیشه دور نمیماند. او با تأسف میگوید: «چقدر خوب بود اگر به جای این نایلونها، ساک خرید کنفی میان مردم توزیع میشد تا هم محیطزیست آسیب نمیدید و هم با تولید ساک کنفی، برای عدهای شغل به وجود میآمد.» سرازیر شدن مشتریان رنگارنگ به بازار پوشاک امامزاده حسن(ع) موجب شده در اینجا، راسته عرضه لوازم زینتی و آرایشی هم پا بگیرد. شلوغ بودن غرفه زیورآلات یکی از فروشگاههای بزرگ، ما را به طرف آن میکشاند.
بازار پررونق زیورآلات و عطر و ادکلن
میان محصولات متنوع غرفه، زیورآلات بدلی ساخت ایران پیدا نمیشود. فروشنده مرتب زبان میریزد و با حرارت برای اجناسش تبلیغ میکند: «این انگشتر کار ایتالیاست. بینداز توی آب، توی کف، رنگش تغییر نمیکند...» حائری رو به او میگوید: «پسرم اگر مشتریت بخواهد جنس ایرانی بخرد، تو با این تعریف و تمجیدت از اجناس خارجی او را پشیمان میکنی! » فروشنده که از دیدن حائری ذوقزده شده، میگوید: «مالیات و اجاره مغازه و فیش آب و برق و عوارض، دیگر جایی برای فکر کردن به تولید ایرانی باقی نمیگذارد.» حائری یکی از انگشترها را نشان میدهد و میپرسد: «این انگشتر چندست؟» قیمت 38هزار تومانی انگشتر برای حائری جالب است.
او میگوید: «در گذشته خرید زیورآلات منطق خوبی داشت. خانمها طلا میخریدند تا هم پساندازشان باشد و هم زیورآلاتشان. اما حالا ما به شدت مصرفگرا شدهایم و برای خرید کالاهای کم ارزش، هزینه زیادی صرف میکنیم.» چند لحظه بعد دختر جوانی که از تجریش برای خرید به بازار امامزاده حسن(ع) آمده، یک سرویس کامل بدل آن را میخرد. او در پاسخ حائری که دلیل خریدش را میپرسد با لبخند میگوید: «قشنگ است دیگر، برای تنوع خوب است.» قفسهها و ویترین غرفه عرضه عطر و ادکلن، از محصولات و برندهای خارجی انباشته است.
نظری مشغول گفتوگو با فروشنده غرفه است. او سراغ عطرهای ایرانی را میگیرد و جوان فروشنده با اطمینان میگوید: «فقط برندهای فرانسوی، ایتالیایی و اسپانیایی داریم.» پس از آنکه دلیل پرسوجویمان را برایش توضیح میدهیم، ژستهای کاسبکارانه را کنار میگذارد و میگوید: «پوکه و اسانس تعداد زیادی از این عطرها و ادکلنها در جاده قم تولید میشود، اما اگر نام یک برند خارجی روی آنها نباشد، فروش ندارند.» ساعتی از نیمروز گذشته است، مهمانان ما حسابی خسته شدهاند و هر لحظه بر ازدحام جمعیت بازار امامزادهحسن(ع) اضافه میشود، بنابراین از آنها خداحافظی میکنیم.