
۱۰ فناوری برباد رفته در یک دهه
هر چند در دههای که به پایان رسید بسیاری از تکنولوژیهای قدیمی از بین رفتند اما تعدادی از آنها هنوز از خاطرات ما حذف نشدهاند و نوستالژیک هستند

عمادالدین قاسمیپناه_خبرنگار
حداقل به لحاظ تئوریک، تکنولوژی همیشه در حال پیشرفت است و این یعنی تکنولوژیهای قدیمی اغلب با ایجاد فضاهای جدید از دور خارج میشوند. گاهی خدمات یا ابزارهای قابلقبولی که انتظار میرود هنوز میتوانند کار کنند، به عقب رانده و از دفترچه خاطرات ذهن مردم پاک میشوند. گاهی هم میتوانید بپذیرید که زمان یک تکنولوژی به سر آمده است، اما این موضوع باعث نمیشود که بهراحتی از آن خداحافظی کنیم. به گزارش دیجیتال ترندز، ما بهراحتی میتوانیم یک گورستان را با همه تکنولوژیهایی که در دهه گذشته نابود شدهاند، پر کنیم. در این مطلب درباره ستارههایی که پیش از این در آسمان تکنولوژی میدرخشیدند و اکنون خاموش شدهاند میخوانید؛ هرچند ممکن است که آنها هنوز در قلب ما ماندگار باشند.
هنگامی که iPod اپل ارائه شد، شیوه گوش دادن به موسیقی تغییر کرد. مردم قبلا دستگاه قابل حمل پخش کاست یا دستگاه پخش سیدی داشتند که واقعاً همه آنها قابل حمل نبودند. شما اگر میخواستید به آلبومهای خاصی گوش کنید یا ترکیبی از آهنگها را داشته باشید، مجبور بودید که همه آنها را مثلا به شکل سیدی یا نوار کاست با خود حمل کنید. iPod به اپل کمک کرد تا با نرمافزار iTunes سلطه خود را بر دنیای تکنولوژی حاکم کند. ناگهان، فهرستی از صدها و در نهایت هزاران آهنگ در جیب مردم قرار گرفت. همچنین به اشتراکگذاری و دانلود موسیقی بسیار راحتتر از گذشته شد. مایکروسافت سعی کرد چند سال پس از اپل Zune را که یک شکست مفتضحانه بود و در سال2009 مردود اعلام شد، عرضه کند. iPod بازار را بهدست گرفت، اما نکته جالب این بود که اپل با عرضه آیفون بهعنوان محصول بعدی خود بهتدریج شروع به کوبیدن میخ به تابوت این MP3player کرد. با گسترش سرویسهای پخش که در راس آن Spotify بود و فراگیر شدن تلفنهای هوشمند که بهعنوان پخشکننده موسیقی استفاده میشوند، واقعیت این است که دیگر تقاضای زیادی برای پخشکنندههای MP3 دیده نمیشود. فرمت MP3 هم در سال 2017و هنگامی که مؤسسه Fraunhofer که تولیدکننده آن بود، برنامه صدور مجوز خود را فسخ کرد، عملا از دور رقابت خارج شد.
ایده بیطرفی اینترنتی یا Net Neutrality این است که با همهچیز در اینترنت باید بهطور یکسان رفتار شود. این بدان معناست که شما بدون توجه به سایتی که میخواهید به آن دسترسی پیدا کنید، باید از ارائهدهنده خدمات اینترنت(ISP) خود سرعت یکسان دریافت کنید. هنوز کاملاً مشخص نیست که چرا Net Neutrality از بین رفت، اما این ایده در ژوئن سال2018 مردود اعلام شد. شورای ارتباطات فدرال آمریکا (FCC) روند گذشته خود را برای مقابله با شرکتهایی که از این روند پیروی نمیکردند تغییر داد.
این کار باعث شد تا راه را برای شرکتهایی که سرعت دسترسی کاربران به سرویسها و پلتفرمهای شریک خود را تغییر میدادند باز شود. اکثر ISP های اصلی به سرعت اعلام کردند که از اصول اینترنت باز حمایت میکنند، اما در مورد این موضوع کاملاً مختار هستند.
هنگامی که شرکت Valve از موفقیت چشمگیر خود بهعنوان توسعهدهنده بازی Half-Life برای بهدست آوردن صنعت نشر بازیهای قدیمی با Steam حداکثر بهره را برد، همه را شگفتزده کرد و به همین دلیل موفقیتش دور از ذهن نبود. توزیع دیجیتال به شکلی گسترده آغاز شد و توسعه دهندگان از Steam بهدلیل سود بیشتر استقبال خوبی کردند. احتمالا با موفقیت مسحورکننده استیم، شرکت Valve تصمیم گرفته بود که بازار آینده کنسولها را فتح کند. این موفقیت باعث شد که پای استیم از اتاقهای اعضای خانواده به اتاقهای نشیمن باز شود و شکاف بین کامپیوتر و کنسول پر شود. کمتر از 500هزار دستگاه استیم در 6ماه اول عرضه به بازار، فروخته شد و این اتفاق مشکلاتی برای تولیدکنندگان سختافزار مانند Alienware و Zotac ایجاد کرد. اما Valve یک ایده عالی دیگر داشت. آیا امکان داشت بازیها از کامپیوترهای شخصی به تلویزیون اتاق نشیمن منتقل شود؟ این دقیقاً همان ایدهای است که Steam Link آن را تحقق بخشید. برای تکمیل این ایده، کنترلر استیم قابل تنظیم ارائه شد. درحالیکه عدهای توانایی سختافزاری Valve را که برای طراحی آن فکر زیادی شده بود، تحسین کردند، اما این ایده با استقبال زیادی روبهرو نشد و به همین دلیل در بهدست آوردن سهم قابلقبولی از بازار کنسول که در انحصار سونی و مایکروسافت بود ناکام ماند. Valve قیمتها را کاهش داد و این سختافزار را کوچکتر و فشردهتر کرد، اما هرگز در فروش رشد نکرد و هنگامی که آخرین کنترلرهای استیم با قیمت 5دلار در اوایل سال 2019 فروخته میشد، این شرکت ساخت آنها را متوقف کرد.
اگر در اواخر دهه 90یا اوایل دهه 2000نوجوان بودید، احتمالاً با MSN Messenger،
(AIM (AOL Instant Messenger یا شاید Yahoo Messenger ساعتها با دوستان خود به گپ زدن مشغول میشدید. گفتوگو از طریق متن چیز جدیدی بود و پیش از این هرگز امکان مکالمههای آنلاین وجود نداشت. کمی بعد (BBM(BlackBerryMessenger پیامهای فوری، صوت و حتی تماسهای ویدئویی را در تلفن همراه ممکن کرد. همچنین چتهای گروهی، به اشتراک گذاشتن موقعیت مکانی و سایر موضوعاتی که به شکل وسیعی کپی میشدند امکانپذیر شد. بهتدریج خدمات جدیدتر و بهتری جایگزین این پیشگامان اولیه پیامرسانی شدند. مایکروسافت در سال 2012 اسکایپ را خریداری و پایان MSN را اعلام کرد. همچنین شرکت Verizon ایمیل AOL در سال 2015 از آن خود کرد. سرانجام AIM در سال 2017 قطع و Yahoo! Messenger هم در سال 2018 تعطیل شد. BBM با محبوبیت تلفنهای BlackBerry روبهرو شد، هرچند که با تأخیر در سال 2013برای اندروید و iOS منتشر شد. این پیامرسان هنوز هم بهعنوان یک اپلیکیشن سازمانی فعالیت میکند، اما BBM برای استفادههای شخصی در ماه می تعطیل شد.
اینترنت شیوه پخش و مصرف اطلاعات را تغییر داده و منجر به خلق انواع گزینههای خلاق برای حروف چاپی، رادیو یا تلویزیون شده است. Vine ویدئوهای 6ثانیهای تکرارشونده و با صدا را که نوعی تحول در GIF بهشمار میآمد برای ما به ارمغان آورد و هنگامی که مردم به شکلهای خلاق و جذاب از آن استفاده کردند، در صدر اپلیکیشنهای ویدئویی اجتماعی قرار گرفت. درست همانطور که توییتر با ایجاد محدودیت در تعداد کاراکترها یک چالش منحصر به فرد را ایجاد کرد، Vine چالشی را ایجاد کرد تا مردم ویدئوهای با ارزش را به اشتراک بگذارند و البته مردم هم وارد این چالش شدند. Vine به سرعت مخاطب بسیاری جذب کرد، تعداد بیشماری از میمها (ایده، رفتار یا سبکی است که از طریق فرهنگ و اغلب با هدف انتقال یک پدیده، موضوع یا مفهوم مشخص از فردی به فرد دیگر منتقل میشود) را تولید کرد و بعضی مشاغل را رونق بخشید. درحالیکه بنیانگذاران Vine در برابر کسب درآمد مقاومت کردند و این موضوع قابل ستایش است، اما برای اینکه به حیات خود ادامه دهد، روش خوبی نبود. توییتر نتوانست آن را با مالکیت خود ادغام و پس از آن هم نتوانست خریداری برای آن پیدا کند. در عین حال، با راهاندازی بخش ویدئوی اینستاگرام و کوچ بسیاری از افراد مشهور فعال در Vine، تعطیلی آن در سال2016 رقم خورد.
هنگامی که تلویزیونهای صفحهتخت بهعنوان جایگزین تلویزیونهای بزرگ، جعبهای و کاتدی(CRT) که اکثر مردم در اتاقهای نشیمن خود داشتند، در بازار عرضه شد، همه استقبال کردند. صفحه تلویزیونهای جدید بزرگتر و تصاویر آنها بهتر شد. همچنین فضای کمتری را اشغال میکردند و در عین حال مصرف برق کمتری داشتند. نبرد برای تلویزیونهای صفحهتخت در 2 اردوگاه جریان داشت: پلاسما و LCD / LED. اگر شما بهترین تصویر ممکن را میخواستید، باید یک تلویزیون پلاسما انتخاب میکردید. آنها عمق بیشتری در رنگ مشکی، زاویه دید بهتر، پردازش سریعتر و کنتراست و رنگ بهتری داشتند. درحالیکه تلویزیونهای LCD یا LED از روشنایی یا برایتنس بیشتری برخوردار بودند و از انرژی کمتری استفاده میکردند، فقط تلویزیونهای بسیار باکیفیت LED میتوانستند با تلویزیونهای پلاسما رقابت کنند. اما چرا تولید تلویزیون پلاسما در سال2014 به پایان رسید؟ این اتفاق بیشتر به این علت بود که هزینه تولید تلویزیونهای LED با تولید انبوه کاهش یافت و پاناسونیک بهعنوان تولیدکننده اصلی تلویزیونها پلاسما نتوانست از این مزیت اقتصادی بهره ببرد. پلاسما مانند Betamax، با ظهور یک تکنولوژی درجه 2 از دور خارج شد. با این حال، با ظهور OLED شاهد هستیم که این تلویزیون کیفیت تصویر بهتری در مقایسه با پلاسما ارائه میکند.
ما قبلاً با افتخار، کلکسیون سیدیها و دیویدیهای فیلمهای سینمایی و شوهای تلویزیونی خود را به دیگران نشان میدادیم، اما اکنون بهطور چشمگیری از تعداد دیویدیها در اتاقهای نشیمن کم شده است. مدت زمان زیادی نمیگذرد که افراد قبل از انتخاب فیلم، چند دقیقهای را برای خواندن متن کاورهای DVD صرف میکردند. مردم دیویدیهای فیلمهای جدید را کرایه میکردند و سپس آن را تحویل میدادند. در آمریکا این کار از طریق فروشگاههای شرکت
Blockbuster انجام میشد، اما آنچه واقعاً همه فروشگاههای Blockbuster و دیویدیها را بهطور کلی از بین برد، ظهور سرویسهای استریم یا پخش آنلاین بود. این غول دیویدیهای اجارهای در سال 2010با بسته شدن آخرین فروشگاهش در سال 2014، به سمت ورشکستگی سوق داده شد. دیسکهای Blu-Ray و UHD هم نتوانستند جای دیویدیها را بگیرند و شکست خوردند. حالا اگر به اینترنت پرسرعت دسترسی داشته باشید، دیگر دلیلی برای خرید دیسکهای فیزیکی وجود ندارد. براساس گزارش مؤسسه Motion Picture Association فروش دیویدی در 5سال گذشته بیش از 50درصد کاهش یافته است و دیویدی پلیرها هم در حال ناپدید شدن هستند. اکنون همه کنسولهای بازی میتوانند دیویدی پخش کنند، بنابراین دیگر نیاز به فضای زیر تلویزیون که برای دیویدیها درنظر گرفته شده بود، نیست.
با شکستهای مفتضحانه سرویسهای مختلف و بعضی اوقات محصولات جدید و در ادامه، نابود کردن آنها، «گورستان گوگل» بسیار بزرگ و رو به رشد بهنظر میرسد: گوگل ریدر، Google Buzz، گوگل گلس، Project ARA، نکسوز پلیر، Bump!، کرومکست اودیو، صندوق پست Gmail، Project Tango، Google Now، Allo، Picasa، Google Wave، Google Goggles، Google Daydream بعضی از این سرویسها بودند و این فهرست هنوز ادامه دارد. احتمالاً بزرگترین مورد آن در دهه گذشته، گوگل پلاس بود که با تلاش برای ایجاد یک شبکه اجتماعی درصدد بود تا با فیسبوک رقابت کند. گوگل پلاس که در سال2011 راهاندازی شد، نخستین تاخت و تاز در شبکههای اجتماعی نبود، اما بهنظر میرسد که بزرگترین فشار Google به این فضا باشد. محیطهایی وجود دارد که میتوان افراد مختلفی را در آن جمع کرد، عکس و فیلم به اشتراک گذاشت، نظرسنجی کرد، از دکمه 1+ که معادل لایک در فیسبوک است استفاده کرد و صفحهای برای کسب و کار راهاندازی کرد. در ابتدا، گوگل پلاس موفق و قابل توجه بهنظر میرسید و تعداد کاربران زیاد شد، اما بعدا مشخص شد که تعامل کاربران کم است و فقط تعداد آنها افزایش مییابد. زیرا افراد غالباً برای دسترسی به یک سرویس دیگر گوگل ثبتنام میکنند و در واقع هیچ علاقهای به استفاده از گوگل پلاس ندارند. طراحیهای مجدد و تقسیم کردن وظایف اصلی در اپلیکیشنهای جداگانه کمک چندانی نکرد و گوگل در اوایل سالجاری گوگل پلاس را متوقف کرد.
کینکت مایکروسافت که در سال2010 و به همراه Xbox One عرضه شد، یک سیستم هوشمند دوربین مادون قرمز با چند سنسور و یک میکروفون است که میتواند شما را بهطور اتوماتیک شناسایی کند، حرکات بدن شما را تشخیص دهد و به دستورات صوتی پاسخ دهد. این سیستم با چند بازی کمفروغ و چند بازی خانوادگی عرضه شد. برای بازی لازم بود که شما فضایی را در وسط اتاق نشیمن خالی کنید و سپس با حرکات دست و بالا و پایین پریدن بازی را شروع کنید. بازیهای کینکت کوششی آشکار برای رقابت با نینتندو بود. این بازیها ناامیدکننده بودند و کاربران از مشکلات تکراری آن ناراضی بودند. این بازی نیاز به فضای مشخصی داشت که بازیکنان بتوانند بین 2تا 3متر از هم فاصله داشته باشند تا به درستی فعالیت کنند. این سختافزار بهنظر میآمد که فراتر از زمان خود است، اما مایکروسافت نتوانست در این مورد چندان موفق عمل کند. هنگامی که در سال2014 فروش کنسولهای Xbox بدون کینکت آغاز شد، مشخص شد که مایکروسافت شکست را پذیرفته و تولید کینکت از سال 2017 رسما ادامه پیدا نکرد.
مایکروسافت در آغاز دهه گذشته، فشارهایی را احساس میکرد. آیفون در دنیا توفان بهپا کرد، اندروید تولیدکنندگان بیشتری را جلب کرد و موبایل ویندوز محو شد. مایکروسافت در تلاش بود تا سهمی از بازار رو به رشد گوشیهای هوشمند را از آن خود کند و اکنون زمان آن رسیده بود تا چیز جدیدی ارائه شود. ویندوز فون 7 با ظاهری جدید، عالی و جسورانه وارد شد که از اینترنت قابل تنظیم Live Tiles (یک پلتفرم اینترنتی هوشمند) و اتصال سرویسهای مختلف به هابها بهره میبرد. همه عاشق این سبک شدند و این تأثیر زیادی در طراحی این رابط کاربری داشت، اما ویندوز فون هرگز از لحاظ کمیت یا کیفیت اپلیکیشن با رقبای بزرگ خود قابل مقایسه نبود. هنگامی که مایکروسافت ویندوز فون 8 را عرضه کرد، توانست سهم خود در بازار را افزایش دهد، اما بسیاری از مشتریان وفادارش را که ویندوزفون 7خود را نمیتوانستند به سیستم عامل جدید ارتقا دهند، خشمگین کرد. تا سال2014 فروش آن رو به کاهش بود. ویندوز فون در سال2013 با سهم 4/3درصدی از بازار به اوج خود رسید. نوکیا یکی از معدود شرکتهایی بود که با کمی موفقیت برخی دستگاههای ویندوزفون را تولید میکرد. سپس مایکروسافت بخش تولید موبایل این شرکت فنلاندی را خریداری و شروع به ساخت دستگاههای خاص خود کرد. این کار البته موفق نبود. مایکروسافت سعی کرد بار دیگر با موبایل ویندوز 10 در سال2015 فعالیت کند، اما با آخرین بهروزرسانی خود، در سال2017 کاملا نابود شد.
آنهایی که در متن نیامدند
موارد بسیاری وجود دارند که در این متن فهرست نشدهاند. سایتهای قدیمی مانند StumbleUpon که به شما برای اینترنتگردی و یافتن موضوعات مناسب کمک میکرد از بین رفتهاست. تلفنهای هوشمند کوچک مانند iPhone SE یا Sony Compact به تاریخ پیوستهاند. USB-A، سیدی پلیرهای خودروها، Mini USB، Hotmail، Ouya، PlayStation Vue و Tumblr موارد دیگری هستند که میتوان از آنها نام برد. دوربینهای فیلمبرداری، iTunes، تلفنهای ثابت، جکهای هدفون، SatNavs و دوربینهای کامپکت دیجیتال هم در شمار مواردی است که نتوانستند در این متن قرار بگیرند.