• سه شنبه 1 خرداد 1403
  • الثُّلاثَاء 13 ذی القعده 1445
  • 2024 May 21
چهار شنبه 18 دی 1398
کد مطلب : 92272
+
-

جای امن

چرا قانون معافیت‌های مالیاتی فعالان عرصه فرهنگ و هنر عادلانه نیست؟

در این سال‌ها هر وقت دولت در تنگنای اقتصادی قرار‌گرفته،‌ ماجرای جدی گرفتن مالیات‌ها و لغو برخی معافیت‌ها مطرح شده و معمولا هم اتفاق ‌ خاصی رخ نداده است. 
امسال هم در پیش‌نویس لایحه اصلاح برخی قوانین و مقررات مالیاتی، لغو معافیت‌هایی که شامل فعالیت‌های فرهنگی و هنری می‌‌شد پیش‌بینی شد. کاهش قابل‌توجه درآمدهای نفتی و شرایط بسیار دشوار تحریم‌ها باعث شد تا دولت باز هم سراغ گزینه‌هایی مثل مالیات برود. قابل پیش‌بینی هم بود که حذف معافیت‌های مالیاتی هنرمندان و فعالان فرهنگی با واکنش‌های تند مواجه شود. 
معمولا وقتی صحبت از گرفتن مالیات از هنرمندان به میان می‌آید، چهره سلبریتی‌ها و تهیه‌کنندگان قدرتمند در اذهان تداعی می‌شود ولی در جبهه مخالف، درآمد اندک گروه قابل‌توجهی از فعالان فرهنگی و هنرمندان در عرصه‌های مختلف است که مورد تأکید قرار می‌گیرد. بازیگر تئاتری که برای 4 ماه تمرین و اجرا دستمزد‌ی اندک می‌گیرد، شمایلی از چهره مظلوم هنرمند می‌سازد و از همین‌جاست که ساز مخالف کوک می‌شود و دولت هم عقب‌نشینی می‌کند.  مشکل همان چیزی است که یکی از سینمایی‌نویسان از آن به تعبیر یکپارچه دیدن ماجرا یاد می‌کند. 
این که فراموش می‌شود مالیات باید از افرادی گرفته شود که درآمدی فراتر از آنچه در قانون شامل معافیت می‌شود دارند و نباید کل جامعه سینمایی و در سطحی کلان‌تر جامعه فرهنگی و هنری کشور را یکسان دید. سوپراستاری که سالانه چند میلیارد تومان درآمد دارد با همان قانون از معافیت مالیاتی استفاده می‌کند که فلان بازیگر تئاتر با درآمدی پایین‌تر از حد متوسط. مشکل دقیقاً همین‌جاست و جالب اینکه برای فشار آوردن به دولت برای انصراف از دریافت مالیات از هنرمندان، همیشه همان چهره‌های پردرآمد جلو آمدند و کنارش از شمایل‌های هنرمند مظلوم و کم‌درآمد هم بهره‌گرفته شد. 
داستان معافیت مالیاتی فعالیت‌های فرهنگی و هنری را از منظری دیگر هم باید بررسی کرد. از منظر پول‌های کلانی که توسط سرمایه‌گذاران وارد سینما می‌شود و می‌توان گفت بالای 80درصد فعالیت بخش خصوصی سینمای ایران با همین سرمایه فعالیت می‌کند. در دورانی که تهیه‌کنندگان با سابقه اغلب یا کنار گود نشسته‌اند یا ترجیح می‌دهند با پول دیگران کار کنند، این سرمایه‌های سرگردان است که نقش تعیین‌کننده در تعیین مناسبات تولید ایفا می‌کند؛ سرمایه‌دارانی که در موارد بسیاری قاعده بازی را رعایت نمی‌کنند، نرخ دستمزدهای سوپراستارها را بالا می‌برند و در مواردی بدون منطق اقتصادی سرمایه‌شان را وارد عرصه فیلم و سریال می‌کنند. 
همه اینها از قانون معافیت مالیاتی بهره می‌برند و اساساً یکی از دلایل ورود بسیاری از سرمایه‌گذاران در عرصه سینما همین قانون است. چه بسا سرمایه‌های مشکوک و در مواردی ناسالمی که با سوء‌استفاده از قانون معافیت مالیاتی وارد عرصه‌های هنری و تمیز می‌شوند.   این‌گونه است که گردش سرمایه در سینمای امروز ایران از شرایط اقتصادی کشور تبعیت نمی‌کند و در سالی که به لحاظ مالی بسیار دشوار و سخت بوده، رکورد تولید فیلم در تاریخ سینمای ایران شکسته می‌شود. قطعا یکی از دلایل ورود سرمایه به عرصه تولید همین معافیت مالیاتی است و عده‌ای از سینماگران ابراز نگرانی کرده‌اند که اگر قرار بر گرفتن مالیات باشد بسیاری از این سرمایه‌گذاران دیگر وارد عرصه فرهنگ و هنر نمی‌شوند. یعنی برای جلوگیری از فرار سرمایه، باید قانون معافیت مالیاتی را همچنان پابرجا نگه‌داشت. 
جنجال‌هایی که سرگرفتن یا نگرفتن مالیات از هنرمندان به راه افتاده نتیجه‌ای قابل پیش‌بینی داشت. دولت خیلی سریع عقب‌نشینی کرد و قانون معافیت مالیاتی فعالیت‌های فرهنگی و هنری همچنان پابرجا ماند؛ قانونی که براساسش فلان کنسرت‌گذار و خواننده پرطرفدار همان‌قدر از آن بهره می‌برد که سه‌تار نواز فعال در یک شهرستان کوچک. 
نکته دیگر اینکه به فرض برقراری قانون دریافت مالیات از چهره‌های پردرآمد عرصه فرهنگ و هنر، احتمالا ماجرا همان شکلی را می‌یافت که در مورد فوتبالیست‌ها مصداق دارد. فوتبالیست‌ها و سرمربی‌هایی که با درآمدهای کلان، صراحتا در قراردادشان ذکر می‌کنند مالیات را باید باشگاه بپردازد و هیچکس هم با این موضوع برخورد نمی‌کند. همین چند وقت پیش ماجرای مهدی رحمتی و مالیات پرداخته نشده او از سوی باشگاه استقلال پیش آمد و قبل از آن داستان مالیات علی دایی در زمان مربیگری‌اش در پرسپولیس را شاهد بودیم و در عرصه فوتبال از این مثال‌ها بسیار است. 
حالا به فرض اینکه قانون هم اصلاح می‌شد فلان سوپراستار سینما همان راهکاری را در پیش می‌گرفت که سرمربی‌ها و بازیکنان لیگ برتری سال‌هاست سراغش رفته‌اند؛ اینکه مالیات را هم باید تهیه‌کننده بپردازد. نتیجه هم بالا رفتن هزینه تولید است و لابد این ماجرا هم به زیان سینماست. تغییر دادن هر چیزی که تبدیل به رویه شده است دشوار است. گرفتن مالیات از پردرآمدهای عرصه فرهنگ و هنر هم حکم برهم زدن رویه‌ای را دارد که همه سال‌هاست به آن عادت کرده‌اند و انواع و اقسام راه‌های گریز هم وجود دارد. 
اگر قانون تغییر کند احتمالا به همان شیوه‌ای که برخی ورزشکاران مالیات بر درآمدشان را پرداخت نمی‌کنند، سلبریتی‌ها هم از دادن مالیات بردرآمدشان طفره خواهند رفت. 
ظاهرا چیزی که در این میان اهمیتی ندارد عدالت است. کارمندی که در سال‌ زیر 50‌میلیون تومان درآمد دارد مالیات می‌دهد ولی بازیگر، تهیه‌کننده، کنسرت‌گذار و خواننده‌ای که سالانه بالای 10 میلیارد تومان درآمد کسب می‌کند ریالی مالیات پرداخت نمی‌کند. 
به این ترتیب عرصه فرهنگ جای امنی است که در آن می‌شود به سرمایه‌های کلان رسید و درآمدهای نجومی کسب کرد ولی به اندازه یک کاسب جزء یا کارمندی ساده دغدغه پرداخت مالیات نداشت. 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :