مثلث جدید قدرت و اثر مثبت آن بر بازار سرمایه
حسین زمانی درمزاری _ کارشناس ارشد بازار سرمایه
بهدلیل تحولات محیط اقتصاد کلان، ناآرامیهای اجتماعی و عدماطمینانهای سیاسی، بورسهای جهان روزهای سخت و پرالتهابی را تجربه میکنند که در این شرایط بسیار محتمل است که ریزشها یا خیزشهای غیرمنطقی را در بازارها شاهد باشیم. چنان که در پی اقدام تروریستی دولت آمریکا در به شهادت رساندن سردار قاسم سلیمانی و افزایش نگرانیها درباره تشدید تنشهای ژئوپلیتیک، بازارهای جهان دچار تلاطم شدند؛ این رویداد باعث ریسکگریزی سرمایهگذاران شد؛ در نتیجه شاخصهای سهام در آمریکا و سایر نقاط جهان سقوط کردند و در مقابل داراییهای امن مانند ین و طلا با رشد مواجه شدند؛ به این ترتیب طلا به بالاترین حد خود در 4ماه گذشته رسید. بازار جهانی نفت هم با افزایش قیمت روبهرو شد و در ادامه این روند، در نخستین روز کاری بورس تهران، پس از شهادت سردار سلیمانی شاخص کل با افت سنگینی مواجه شد. بورس تهران بارها و بارها در یکدهه اخیر به عوامل غیراقتصادی واکنش نشان داده، اما همواره هیجان فروش، دوام چندانی نداشته، اما در شرایط کنونی با ابعاد متفاوتی مواجهیم؛ با این حال، با درنظر گرفتن احتمال فروکش کردن واکنشهای هیجانی، باید به بازگشت سریع آرامش به بازار امیدوار بود.
اما در کنار عوامل اینچنینی میتوان، تحولات ژئوپلیتیک را بهعنوان دلیلی مؤثرتر برای افزایش خوشبینی نسبت به آینده بازار سرمایه به شمار آورد؛ بهعنوان مثال رزمایش دریایی مشترک ایران، روسیه و چین یک رویداد مهم ژئوپلیتیک و پیامآور یک دوران جدید در روابط بینالملل است. این رویداد نشان میدهد ملتهای جهان، با وجود سیستمهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی متفاوت میتوانند در مواجهه با تهاجم اقتصادی و سیاسی، متحد شوند. این، پیشرفت بزرگی در جنبش جهانی ضدامپریالیستی و شرط لازم برای ایجاد سیاست جهانی صلح و امنیت برای همه ملتهاست. با ظهور چین بهعنوان بزرگترین اقتصاد جهانی، تجدید حیات روسیه بهعنوان یک قدرت نظامی و مقاومت بیباک کشورهایی همچون ایران در برابر تهاجم اقتصادی آمریکا، توانایی ایالات متحده و متحدانش برای تسلط بر جهان به سرعت در حال کاهش است. اکنون چین بزرگترین تولیدکننده و کشور دارای روابط تجاری در جهان است. تأثیر و نفوذ آن در سراسر جهان گسترش یافته که نمونهای از آن طرح یک کمربند و یک جاده است. چین در جنگ تجاری نشان داده میتواند در مقابل جنگ تجاری آمریکا بایستد و ضربه سهمگینی بر بدنه اقتصاد آمریکا وارد کند و همچنان به رشد و پیشرفت خود نیز ادامه دهد. روسیه هم مانع تجاوز نظامی آمریکا در خاورمیانه شده و بار دیگر قدرتی است که باید روی آن حساب کرد. همچنین تلاشهای آمریکا برای بیثبات کردن کشورهایی که در برابر طرحهای هژمونیک خود مقاومت میکنند نیز نشان میدهد واشنگتن دیگر همانند گذشته نمیتواند بر قدرت خود تکیه کند. همه این تحولات نشان میدهد جهان در حال ورود به دورهای جدید است که در آن غرب دیگر نقش اصلی را بازی نخواهد کرد، بلکه باید با دنیایی مطابقت پیدا کنند که آنها نیز یک قدرت در میان چند قدرت مساوی بهحساب میآیند. از زمان خروج آمریکا از توافق هستهای موسوم به «برجام»، این کشور از تمام ظرفیتهای خود برای تحت فشار قراردادنِ هر چه بیشترِ تهران استفاده کرده است. واشنگتن در فاز اقتصادی، تحریمهای گسترده و همهجانبهای را علیه ایران به اجرا گذاشت و در فاز سیاسی و امنیتی نیز تلاش کرده با ترویج ایرانهراسی و تشکیل ائتلافها و صفکشیهای منطقهای، زمینه را برای محدودسازی هر چه بیشتر ایران فراهم سازد. شبیه این سیاست را پیش از این، آمریکا در قالب دکترین «سیاست مهار Containment Policy» در قبال شوروی بهکار بسته بود. با این حال، تشدید تلاشهای منطقهای آمریکا علیه ایران در شرایط فعلی به 2 دلیل شکست خورده است:
اولا، پس از حادثه حمله به تاسیسات نفتی آرامکو و جوسازیهای گستردهای که علیه ایران انجام شد، کشورهای منطقه بهویژه عربستان سعودی انتظار داشتند آمریکا پاسخی انتقامجویانه به تهران بدهد.
با این حال، انفعال آمریکا بار دیگر به آنها نشان داد که آمریکا شریک قابلاعتمادی نیست و نمیتوان در موقعیتهای حساس روی آن حساب باز کرد. به همین دلیل است که در ماههای اخیر شاهد افزایش رایزنیهای کشورهای منطقه بهویژه امارات و عربستان با ایران هستیم. حتی زمزمههایی مبنی بر گشایش در روابط تهران - ریاض در روزهای آینده به گوش میرسد. ثانیا، ایران بهواسطه برگزاری رزمایش نظامی با متحدان خود یعنی روسیه و چین نشان داد در زمینه صفکشیهای منطقهای، چندان هم دستش خالی نیست و برخلاف لافزنیهای دور و دراز واشنگتن برای متحدان منطقهایاش، از متحدانی برخوردار است که حاضرند در میدان عمل بهنفع تهران وارد میدان عمل شوند. کشورهای عربی منطقه نیز به خوبی این پیغام را دریافتهاند و دیپلماسی با تهران را به منازعه و درگیری با این کشور ترجیح میدهند.
بهدنبال آرامش و امنیت منطقهای، مولفههای امنیت سرمایهگذاری در اقتصاد ایران رو به افزایش است؛ بنابراین سرمایهگذاری در هر کشوری تابع مجموعهای از متغیرهای سیاسی، نظامی، اقتصادی و اجتماعی است و «امنیت بازار» از مهمترین مولفههای آن به شمار میرود. همچنین امنیت سرمایهگذاری در بورس ایران و شاخصهای آن از پارامترهای بسیار مهمی است که میتواند روند رونق یا رکود بازار را رقم بزند و همچنین ﺑﺎزار ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ، زﯾﺮﺑﻨﺎی ﻓﻌﺎﻟﯿﺖﻫﺎی ﺗﺠﺎری، ﺻﻨﻌﺘﯽ، دوﻟﺘﯽ و ﺧﺼﻮﺻﯽ و ﺑﻪﻣﺜﺎﺑﻪ ﭘﻞ ارﺗﺒﺎﻃﯽ ﺑﯿﻦ ﭘﺲاﻧﺪازﮐﻨﻨﺪﮔﺎن اﻧﻔﺮادی، ﻧﻬﺎدی و ﺳﺮﻣﺎﯾﻪﮔﺬاران ﻧﯿﺎزﻣﻨﺪ وﺟﻮه اﺳﺖ. درﺻﻮرﺗﯽﮐﻪ ﺳﺎزوﮐﺎرﻫﺎی امنیت در ﺑﺎزار ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺑﻪﺻﻮرت ﮐﺎرا ﺗﻌﺒﯿﺮ ﺷﻮد، ﻧـﻪﺗﻨﻬﺎ وﺟﻮه ﺳﺮﮔﺮدان ﻣﺮدم را ﺑـﻪ سرمایهگذاریﻫـﺎی ﻣﻮﻟﺪ و رﺷﺪ اﻗﺘﺼﺎدی را ﻓﺮاﻫﻢ میکند، ﺑﻠﮑﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﺗﺨﺼﯿﺺ ﺑﻬﯿﻨﻪ وﺟﻮه ﻣﺬﮐﻮر ﻣﯽشود؛ ﯾﻌﻨﯽ ﭘﺮوژهﻫﺎی ﺳﻮدآور و ﺣﯿﺎﺗﯽ ﺗﺎﻣﯿﻦ ﻣﺎﻟﯽ ﺧﻮاﻫﻨﺪ ﺷﺪ و ﭘﺮوژهﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ دارای ارزش ﻣﻨﻔﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﯾﺎ ﺑﻪﻋﺒﺎرت دﯾﮕﺮ ﺑﺮای اﻗﺘﺼﺎد ﺣﯿﺎﺗﯽ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ، رد ﺧﻮاﻫﻨﺪ شد.