
پژواک بلند نشانهها
پیتر وولن که بهتازگی درگذشت، در سال 1960به ایران سفر کرده بود و در بازگشت به انگلیس درباره ایران نوشت

محمد ناصر احدی_روزنامه نگار
پیتر وولن که نامش در ایران با کتاب «نشانهها و معنا در سینما» گره خورده، سالها پیش از نخستین ترجمه فارسی این کتاب، در سال 1960به ایران سفر کرده بود. او بعد از پایان تحصیلش در رشته ادبیات انگلیسی در آکسفورد به پاریس میرود و مقارن با اقامت نویسندگان نسل بیت در هتلی مشهور به همین نام و مصادف با نمایش «از نفس افتاده» ژان لوک گدار در پاریس حضور داشته است. بعد به انگلیس برمیگردد و با دوستی ملاقات میکند که قصد داشته به تهران برود و از وولن درخواست میکند که او را در این سفر همراهی کند. وولن در گفتوگویی که در سال 1382در شماره 3مجله «هفت» منتشر شد، به حمیدرضا صدر گفت که در دوران صدارت علی امینی به ایران آمده و مطالعاتی درباره تاریخ ایران هم انجام داده است. صدر از او میپرسد: «در چه زمینههایی؟» و پاسخ وولن جالب است: «عمدتا درباره تاریخ قدیمی ایران. یکی از فیلمهای مورد علاقهام پرفورمانس [ساخته نیکلاس روگ و دانلد کَمل در 1970] است. فیلم به دیدگاه و جملههای حسن صباح اشاره میکرد. در این زمینه شروع به مطالعه کردم. اینکه حسن صباح چگونه از الموت، مردانش را به مأموریتهای خطرناک میفرستاد و آنها چگونه از نظر ذهنی پا به دنیای دیگری میگذاشتند و برای او جانشان را فدا میکردند.» در بازگشت به انگلیس، وولن برای مجله «نیو لفت ریویو» شروع به نوشتن کرد. این مجله را بزرگان مکتب مطالعات فرهنگی بیرمنگام، یعنی ادوارد تامپسون، ریموند ویلیامز و ریچارد هوگارت، پایهگذاری کرده بودند. اما بعد از آنها، افرادی مثل پری اندرسون، رابین بلکبرن و الکساندر کاکبرن ـ که وولن با آنها دوستی داشت ـ امور این نشریه را بهدست گرفتند. وقتی وولن به انگلیس رجعت میکند، دوستانش از او میپرسند: «چرا چیزی درباره ایران نمینویسی؟» و به این ترتیب وولن مشاهداتش از سفر به ایران را در 2شماره مجله نیو لفت ریویو منتشر کرد. اما وولن دلبسته سینما بود و دوست داشت درباره سینما بنویسد. پس، این موضوع را با پری اندرسون، سردبیر نیو لفت ریویو، در میان گذاشت و اندرسون که علاقه داشت در مجلهاش در کنار مسائل سیاسی به مسائل فرهنگی هم بپردازد، به وولن فرصت داد تا نخستین نوشته سینماییاش را با نام مستعار لیراسل منتشر کند.
چرا اسم مستعار؟
یکی از احتمالات درباره اینکه چرا وولن نوشتههای اولیهاش را با نام مستعار لی راسل منتشر کرده این است که بعد از اتمام تحصیلش در سال 1959، وولن به خدمت سربازی فراخوانده میشود، اما بدون اینکه دلیل قانعکنندهای داشته باشد، از رفتن به سربازی استنکاف میکند. از ترس اینکه مبادا شناسایی شود، به پاریس میرود و در کتابفروشی مشهور شکسپیر و شرکای جورج ویتمن مشغول بهکار میشود و در این مدت تعداد زیادی از فیلمهای موج نو را تماشا میکند. سپس یک سال را در ایران میگذراند و بعد به همراه لورا مالوی و جون هالیدی به رم میرود. وولن بین سالهای 1964تا 1967با اسم مستعار لی راسل برای نیولفت ریویو مقالات سینمایی مینویسد، اما وقتی که در سال 1966به پیشنهاد پدی وانل جواب مثبت میدهد و شغلی را در دپارتمان آموزشی مؤسسه فیلم بریتانیا میپذیرد، از نام واقعی خودش استفاده میکند؛ چرا که در این تاریخ قانون خدمت اجباری در انگلیس ملغی شده بود.
وولن جز لی راسل با نام مستعار لوسین ری درباره موضوعات مختلف از سیاست جهانی تا شعر فرانکو فورتینی (شاعر ایتالیایی) مینوشت. لوسین ری بیشتر اروپایی بهنظر میرسد و با سلیقه ادبی او سازگارتر است اما لی راسل زنگی شبیه نام شخصیتی در فیلمی وسترن یا نوآر دارد. به گفته خود وولن، «لی» از نام مستعار ویلیام اس. باروز یعنی ویلیام لی گرفته شده و احتمالا «راسل» از برتراند راسل آمده است. با توجه به علاقه وولن به لوسین گلدمن، میتوان حدس زد که منشأ نام مستعار لوسین ری هم چه بوده است. این همان نامی است که وولن 2مقالهاش درباره ایران را تحت این نام منتشر کرد.
مؤلف ـ ساختارگرایی در ایران
پیتر وولن با اینکه از باورمندان به تئوری مؤلف بود، برخلاف اندرو ساریس که ساختارگرایی را ابزاری انتقادی بهحساب نمیآورد، از ساختارگرایی برای تحلیل ضابطهمند مجموعه آثار یک کارگردان بهره میگرفت. این شیوه به منتقد اجازه میدهد، بدون دخالت دادن علایق شخصی و تحسینهای منفعلانه غیرمستدل، مجموعه آثار یک کارگردان را تحلیل کند. این رویکرد که در مطالعات سینمایی از آن بهعنوان «مؤلف- ساختارگرایی» یاد میشود، از درون چپ روشنفکری لندن در اواخر دهه 1960و نیز فعالیتهای نظری مؤسسه فیلم بریتانیا سر برآورد. مؤلف-ساختارگرایی بهسرعت در میان دانشگاهیان محبوبیت یافت و برای مدتی به رویکردی مسلط در نقد و تحلیل فیلم بدل شد. مشهورترین کتابی که با این رویکرد منتشر شد، «نشانهها و معنا در سینما» نوشته پیتر وولن بود که ادبیات سینمایی انگلیسیزبان را بهطور جدی تحتتأثیر قرار داد و بحثهای بسیاری در تأیید یا رد آن درگرفت. این کتاب در مجموعه کتابهای «سینما وان» (Cinema One) منتشر شد که بین سالهای 1967تا 1976توسط مؤسسه فیلم بریتانیا به چاپ میرسیدند و قطعی کوچک داشتند و نمونه بارزی از شور و شوق فرهنگ سینهفیلی بودند. کار وولن در این کتاب بر بستری از ساختارگرایی لوی اشتراوس و نشانهشناسی سی. اس پیرس استوار است. البته او از دستاورد ولادیمیر پراپ در تحلیل قصههای پریانی برای تکمیل رویکردی که ابداع کرده بود بهره برد.
نخستین ترجمه فارسی نشانهها و معنا در سینما با ترجمه ناصر زراعتی در سال 1363به چاپ رسید که این ترجمه با نقدهایی مواجه شد. یکی از نکات جالب درباره این ترجمه این است که ترجمه شعری از بودلر در فصل زیباییشناسی آیزنشتاین را احمد شاملو انجام داده بود: «همچون پژواکهای بلند که در دوردست/ با وحدتی عمیق و ظلمانی به هم درآمیزد، / پهنهور چون شب و چون وضوح، / بویها و رنگها و صداها همسازند؛ بویهایی به طراوت تن کودکی، به دلپذیری آوای نایی، به سبزی چمنی...».
بعد از این ترجمه، ترجمه مشترک عبدالله تربیت و بهمن طاهری از این کتاب منتشر شد که تا امروز نیز چندبار تجدید چاپ شده و نسخهای است که زمینه آشنایی اغلب علاقهمندان ایرانی با نظریات وولن را فراهم کرده است.
البته، جز این کتاب، کتاب مشهور جفری ناول اسمیت درباره ویسکونتی که پیشقراول نقد مؤلف ـ ساختارگرایی محسوب میشود نیز در سال 1379به فارسی ترجمه شد.
ناول اسمیت اعتقاد دارد که «هدف نقد کنار زدن تضادهای ظاهری سوژه و پرداخت و آشکار ساختن یک هسته محکم ساختاری از موتیفهای اساسی و اغلب پنهان است که در ورای این تضادها وجود دارد.»
با اینکه وولن دهه آخر عمرش را با بیماری آلزایمر دست به گریبان بود و عملا در این مدت چیزی ننوشت اما مرگ او را باید از دست رفتن یکی از مهمترین و تیزبینترین نظریهپردازان سینما بهحساب آورد. بیشک میراث او در مطالعات سینمایی با همه انتقاداتی که بر آن وارد است، همچنان قابل بررسی
است.