• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
سه شنبه 3 دی 1398
کد مطلب : 91096
+
-

زندگی شبیه هم

همشهری به دیدار زوج‌های دوقلو و کسانی رفته است که دستی بر آتش تربیت دوقلوها دارند

زندگی شبیه هم

حمیدرضا بوجاریان_روزنامه نگار

«بنویسید دوقلوها دوست دارن یک روز تقویم هر سال، به نامشان باشه. بالاخره ما هم 3درصد جمعیت کشور هستیم و می‌خوایم مثل خیلی‌های دیگه که توی تقویم یک روز رو به یادشون نامگذاری کردن، به اسم دوقلوها بگذارن. خواسته زیادی نیس اما، نمی‌دونم چرا کسی به حرفمون گوش نمی‌کنه و نمی‌خواد صدای ما شنیده بشه.»؛ این حرف‌های دوقلوهایی است که با همشهری صحبت کرده‌اند؛ دوقلوهایی که هر روز بر تعدادشان اضافه می‌شود و حالا انجمنی هم برای خودشان به راه انداخته و آن را ثبت کرده‌اند؛ انجمنی که می‌کوشد با شناسایی اعضای بیشتر، جای پای محکمی برای پیگیری حقوق دوقلوها پیدا کند. همشهری در دیدار با برخی دوقلوهای عضو این انجمن از سبک زندگی‌شان و اتفاقات تلخ و شیرینی که به واسطه شباهتشان به قل دیگری برایشان افتاده پرسیده است.

دوقلوها در همه قشرها

اسمش را گذاشته‌اند انجمن دوقلوها و چندقلوهای پارسی. ایده تشکیل انجمن به سال 88بازمی‌گردد؛ زمانی که ایمان و احسان خاصه‌تراش برادران دوقلو در دانشگاه آزاد درس می‌خواندند و نگاه دانشجویان و اساتید به آنها بود. این نگاه و توجه باعث شد برادران خاصه‌تراش به این فکر بیفتند تا دوقلوهای دیگری که در واحدهای دانشگاه آزاد کشور درس می‌خواندند را پیدا کنند و با آنها ارتباط بگیرند. احسان خاصه‌تراش می‌گوید: «در و دیوار دانشگاه خودمان و واحدهای دانشگاه آزاد در نقاط مختلف تهران را پر از کاغذهایی کردیم که روی آن شماره تماسی برای آنهایی که دوقلو بودند یا دوقلوها را می‌شناختند نوشته بودیم. باور نمی‌کنید چقدر واحدهای دانشگاه را زیر و رو کردیم و کاغذ چسباندیم تا بالاخره، با کمک دانشجوهای دیگر توانستیم چند دوقلوی دیگر را پیدا کردیم و با آنها ارتباط گرفتیم.» او حرفش را اینطور ادامه می‌دهد: «وقتی دوقلوها همدیگر را پیدا کردند تصمیم گرفتیم کارمان را سروسامان بدهیم. بعد از3سال کار، مجوزهای لازم برای تشکیل انجمن را از سازمان ملی جوانان وقت و وزارت ورزش و جوانان فعلی و بعد از آن با گسترده‌ترشدن فعالیت‌ها، مجوز خود را از وزارت کشور گرفتیم. کارمان هم گسترده‌تر شد و الان بیشتر از11هزارعضو درتهران و چند برابر این در استان‌ها دوقلو شناسایی کردیم؛ دوقلوهایی از روحانی گرفته تا خبرنگار و دکتر دندانپزشک و جواهرساز.» خاصه‌تراش از سبک خاص زندگی دوقلوها و چندقلوها درمقایسه با کودکان دیگر سخن به میان می‌آورد و می‌گوید: «بالاخره دوقلوها یا چندقلوها مخصوصا آنهایی که همسان هستند سبک خاصی در زندگی خودشان انتخاب کرده‌اند. بیشتر دوقلوها دوست دارند مثل هم لباس بپوشند یا مثل هم رفتار کنند چون این دسته از افراد به هم وابستگی‌های عاطفی شدیدتر و بیشتری دارند معمولا با هم نزدیکی و تعامل بهتری به نسبت به بچه‌های دیگر دارند و به این سادگی نمی‌توان میانشان دو‌به هم زنی کرد. تقریبا این دوقلو یا چند قلوبودن برای بچه‌ها لذتبخش است و به آن حس خوبی دارند. بماند که در این میان ممکن است شیطنت‌هایی هم انجام بدهند که بگذارید چیزی درباره‌اش نگویم!». از خاصه‌تراش می‌پرسم به‌عنوان یک دوقلو از این وضعیت راضی هست یا نه، می‌گوید: «دوست داشتم 3قلو بودیم و یک خواهر هم داشتیم. آن وقت دیگر چیزی نمی‌خواستم».

همه‌‌چیز مثل هم

یوسف و یعقوب ایلات دوقلوهای هنرمندی هستند که فعالیت هنری در زمینه موسیقی دارند. شوخ‌طبع هستند و مانند بیشتردوقلوها شیطنت خاص خود را دارند. آنها هم 5دقیقه با هم فاصله سنی دارند اما این 5دقیقه باعث شده گاهی فکرهای عجیبی به سرشان بزند. یعقوب می‌گوید: «چندبار به مادرم گفته‌ام که من و یوسف که اینقدر شبیه هم هستیم شاید اسم‌هایی که برایمان انتخاب کردید در بیمارستان جا به جا زده شده باشد و من یوسف باشم و برادرم یعقوب». با گفتن این جمله هر دو خنده‌شان می‌گیرد و یوسف که دقیقا مانند برادرش لباس پوشیده و آرایش موهایش مانند اوست دنباله حرف برادرش را می‌گیرد؛ «وقتی مردم من و یعقوب را می‌بینند، خیلی نگاه می‌کنند. انگار تا الان دوقلوی همسان ندیده‌اند. این نگاه‌ها باعث شده حتی وقتی ما دوست نداریم مثل هم لباس بپوشیم، خود فروشنده‌ها اصرار کنند که عین هم لباس انتخاب کنیم و این اصرار آن‌قدر زیاد می‌شود که گاهی آزار‌دهنده است. بماند که برای این خریدها تخفیف خوبی می‌دهند و در کل ضرر نمی‌کنیم». یوسف، حسش را از اینکه برادری کاملا همسان با خود دارد   اینطور بیان می‌کند: «نمی‌دانم چطور بگویم همیشه احساس می‌کنم که غیر از پدر و مادرم، برادرم تکیه‌گاه و پشتوانه من است و خیلی وقت‌ها هنوز چیزی نگفته و نخواسته برادرم متوجه موضوع می‌شود و با دل و جان آن خواسته یا کار را انجام می‌دهد. فکر می‌کنم احساس هم را درک می‌کنیم و بدون اینکه نیاز باشد چیزی به هم بگوییم می‌توانیم با هم حرف بزنیم». 

ماجرای خبرنگارهای دوقلو 

ممکن است در هر شغل و حرفه‌ای دوقلوها مشغول کار باشند. هرچه مشاغل حساس‌تر و پردردسرتر، مشکلات و مسائل دو قلوهای شاغل در آن حرفه هم خاص‌تر و جدی‌تر می‌شود. خبرنگاری هم یکی از آن دست مشاغلی است که ارتباط  زیادش با مردم و مسئولان، اهمیت و حساسیتش را بالا برده است. حضور دو خواهر دوقلو در این حرفه، باعث شده آنها لحظات جالب و گاه سختی را تجربه کنند. سمیرا و سمیه بابایی خبرنگارهای دو قلوی ۳۵ ساله‌ای هستند که در حوزه‌های اقتصادی یک روزنامه صبح کارمی‌کنند. سمیه از اینکه داشتن یک قل حس و تجربه‌ای شیرین است که درصد کمی از مردم آن را تجربه می‌کنند می‌گوید: «الان چند سال است که خبرنگارم و با خواهرم در یک روزنامه کار می‌کنیم. خیلی وقت‌ها پیش آمده که مدیری به‌صورت سرزده به روزنامه آمده است و من را دیده و با خواهرم اشتباه گرفته است. حتی در رابطه با اخبار و موضوعاتی حرف زده که من اصلا از آن خبر نداشتم و هاج و واج مدیر را نگاه می‌کردم تا در فرصت مناسبی بگویم که من را جای خواهرم اشتباه گرفته است. حتی شده، گلایه‌های خودشان را از یک خبر یا مطلبی که خواهرم نوشته به من گفته‌اند. البته برعکس این اتفاق هم زیاد افتاده و خواهرم را جای من اشتباه گرفته‌اند». او به موضوع جالب دیگری هم اشاره می‌کند: «فکر می‌کنم شبیه‌بودن من به سمیرا خیلی هم بد نبوده و مزیت دوقلو‌بودن‌مان بیشتر از معایبش باشد. راستش را بخواهید زمانی که قرار بوده یک گزارش را بنویسم و سر وقت گزارشم آماده نشده، آن وقت سردبیر اشتباهی غر و پرش را روی سر خواهرم زده و من قسر دررفتم. بعد که متوجه اشتباهشان می‌شوند، چند تا غر دیگر می‌زنند و به نوعی از بدقولی‌ها می‌گذرند». خواهران بابایی، به اشتباه گرفته‌شدن‌های پی در پی از سوی افرادی که خیلی شناختی از آنها ندارند عادت کرده‌اند و این را جزوی از زندگی خود می‌دانند؛ جزوی که دوست ندارند آن را با چیز دیگری عوض کنند.

زندگی‌های شبیه هم 

یکی از برنامه‌هایی که انجمن دوقلوها و چند قلوها پیگیری می‌کند، ترویج ازدواج میان دوقلوها با هم است؛ فعالیتی که باعث می‌شود، درک درست و بهتری از زندگی دوقلویی شکل بگیرد و افراد بتوانند به درک مناسب و بهتری از زندگی دست پیدا کنند. آنطور که انجمن دوقلوها اعلام کرده است، تاکنون ده‌ها دوقلوی پسر با دوقلوهای دخترعضو انجمن پیوند زناشویی بسته‌اند و زندگی مشترکشان را آغاز کرده‌اند. وحید و رضا کاظمی دو برادر دوقلو با سحر و سبا شکورزاده دو خواهر دوقلوی عضو انجمن ازدواج کرده‌اند. آنها در یک مجتمع و درهمسایگی هم زندگی می‌کنند. وحید می‌گوید: «اوایل ازدواجمان، همسایه‌ها ما را اشتباه می‌گرفتند و نمی دانستند من وحیدم یا رضا چون همسرم هم با خواهرش دوقلوی همسان است این مشکل هم برای همسرم بارها اتفاق افتاده است اما کم‌کم، این مسئله برطرف شد و الان دیگر همسایه‌ها از نوع صدای من می‌توانند بفهمند من وحیدم و نه رضا». او درباره اینکه سبک زندگی آنها در مقایسه با دیگر زوج‌ها چه تفاوتی دارد، می‌گوید: «چون علایق من خیلی شبیه برادرم است و همسرم هم این شرایط را دارد، زندگی ما به هم خیلی شبیه شده است. گاهی کارهایی که نیاز به حضور من است و نمی‌توانم در موعد مقرر آنجا باشم، برادرم زحمتش را می‌کشد و جای من می‌رود و کار را راه می‌اندازد. الان خیلی از کارهای بانکی یا حتی دادن امتحان رانندگی و گرفتن گواهینامه‌ام را برادرم زحمتش را کشیده است. این را بگویم که بعدا مجبور شدم خودم بروم و امتحان گواهینامه  را بدهم و کسی متوجه نشده است. البته یکی از بانک‌ها متوجه شباهت ما شده است و فقط به شرط اثر انگشت حاضر است به من و برادرم خدمات بانکی بدهد».  سبا شکور‌زاده هم می‌گوید: «همیشه یکی از قل‌ها از دیگری گوشه‌گیرتر و ساکت‌تر است و قل دیگر، شیطنت بیشتری دارد. وقتی بچه بودیم و شیطنت می‌کردیم موقع تنبیه شدن، کسی که مقصر نبود یا تقصیر کمتری داشت خطا را قبول می‌کرد تا قل دیگر کمتر تنبیه شود. الان هم همین حس را به خواهرم دارم و اوهم همینطور است. شاید پشتیبانی‌کردن دوقلوها از هم و فداکاری‌ای که حاضرند برای همدیگر انجام بدهند اگر از بچه‌های معمولی بیشتر نباشد، حتما کمتر نیست».
زوج برادران کاظمی و خواهران شکورزاده یکی از همسان‌ترین زوج‌های دوقلوی ایران هستند که خودشان دوست دارند این شباهت و همسانی را حفظ کنند؛ شباهتی که باعث شده خیلی مایل به دورشدن و جدا ماندن از هم نباشند و بخواهند در نزدیکی هم زندگی خود را ادامه دهند.

ظرافت‌های برخورد با دوقلوها در مهدکودک

لیلا صالحی، مدیر نخستین مهدکودک دوقلوهای ایران: یکی از نگرش‌هایی که در جامعه وجود دارد این است که عده‌ای تصور می‌کنند باید دوقلوها خصوصا دوقلوهایی که همسان هستند را برای جلوگیری از بروز اشتباه در تشخیص آنها ازیکدیگر، درمدرسه و محیط‌های آموزشی جدا کرد. این نگرش قابل‌قبول نیست؛ چرا که تجربه ثابت کرده است دوقلوها به‌دلیل وجود احساس وابستگی عاطفی و ژنتیک به‌هم خصوصا در دوران ابتدای زندگی نباید ازهم جدا شوند. به‌عنوان مثال، وقتی فرزندان دوقلوی خود را به مهد کودک می‌برید، بچه‌ها نخستین پشتوانه و پناه خود را که مادر و پدر هستند از دست می‌دهند و به این دلیل، وابستگی و احتیاج آنها به هم بیشتر از هر زمان دیگری می‌شود. درصورتی که دوقلوها در چنین شرایطی در محیط مهد کودک یا کلاس‌های آموزشی از یکدیگر جدا شوند، این جدایی می‌تواند منجر به بروز واکنش در آنها شده و آموزش‌پذیری فرزند را به حداقل برساند. از این رو، حضور کودکان دوقلو یا بیشتر در کنار هم با وجود مشکلاتی که می‌تواند برای کادرهای آموزشی در مهدکودک‌ها به همراه داشته باشد باید در اولویت قرار گرفته و از جدا کردن بچه‌ها در بدو امر از هم خودداری شود. در مهدکودک‌ها نیز باید به این موضوع توجه شود که دوقلوها نیازهای خاص خود را دارند و نباید با آنها مانند یکدیگر برخورد کرد. باید در برخورد با کودکان دوقلو در مهدها به‌گونه‌ای از سوی متولیان مهد برنامه‌ریزی شود که دوقلوها، به جای گرفتن ارتباط با هم با گروه همسالان خود نیز ارتباط بگیرند و با بچه‌های دیگر بازی کنند. ایجاد چنین شرایطی می‌تواند در افزایش اعتماد به نفس کودک مؤثر باشد و دوقلوها  می‌توانند حین  داشتن ارتباط مناسب با هم، با همسالان خود نیز در ارتباط باشند و بخشی از نیازهای خود را از این طریق تامین کنند.

نگاه‌ مردم به دوقلوها
وقتی مردم من و یعقوب را می‌بینند، خیلی نگاه می‌کنند. انگار تا الان دوقلوی همسان ندیده‌اند. این نگاه‌ها باعث شده حتی وقتی ما دوست نداریم مثل هم لباس بپوشیم، خود فروشنده‌ها اصرار کنند که عین هم لباس انتخاب کنیم و این اصرار آن‌قدر زیاد می‌شود که گاهی آزار‌دهنده است. بماند که برای این خریدها تخفیف خوبی می‌دهند و در کل ضرر نمی‌کنیم


 

این خبر را به اشتراک بگذارید