• شنبه 28 مهر 1403
  • السَّبْت 15 ربیع الثانی 1446
  • 2024 Oct 19
چهار شنبه 27 آذر 1398
کد مطلب : 90603
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/lYOr7
+
-

فروشندگان صندلی پزشکی در دانشگاه آزاد و عاملان تیراندازی در مقابل قهوه‌خانه دستگیر شدند

افشای راز 2پرونده جنجالی پایتخت

داخلی
افشای راز 2پرونده جنجالی پایتخت


الهه فراهانی ـ روزنامه نگار

کارآگاهان پلیس آگاهی تهران با اجرای تازه‌ترین طرح کاشف، علاوه بر دستگیری 224تبهکار، اسرار 2پرونده جنجالی پایتخت را فاش کردند.
به گزارش همشهری، پنجمین مرحله از طرح کاشف پلیس آگاهی تهران به بازداشت 224تبهکار منجر شد. به گفته سردار رحیمی، رئیس پلیس پایتخت در این طرح 2قاتل، ‌3آدم‌ربا، 81سارق زورگیر، کیف‌قاپ، گوشی‌قاپ، سارقان محموله و مأمورنما، 52سارق منزل، اماکن و مغازه، 50سارق خودرو، موتورسیکلت و لوازم موتورسیکلت، 19جاعل و کلاهبردار، یک باند 4نفره سارقان مسلح و 13محکوم فراری بازداشت شدند.
فرمانده انتظامی تهران در ادامه به مهم‌ترین پرونده‌های مکشوفه در این طرح اشاره کرد که یکی از آنها بازداشت مهاجمان مسلحی بود که 14آذرماه به قهوه‌خانه‌ای در حوالی مسعودیه هجوم بردند و جنایت آفریدند.
 وی گفت: 2قاتل دستگیرشده در این پرونده از اراذل و اوباشی بودند که در درگیری با یک گروه اوباش دیگر، فردی بی‌گناه را که راننده اسنپ بود با شلیک گلوله به قتل رساندند. علاوه بر این، 2نفر دیگر که یکی از آنها نوجوانی 13ساله بود را با شلیک گلوله زخمی کردند.
رئیس پلیس پایتخت در ادامه از بازداشت اعضای باندی خبر داد که اقدام به فروش صندلی رشته پزشکی دانشگاه آزاد می‌کردند. وی گفت: در این زمینه 40دانشجوی غیرمجاز نیز که از این باند سهمیه رشته پزشکی خریده و به‌عنوان دانشجو در دانشگاه آزاد مشغول تحصیل بودند شناسایی شده‌اند. سردار رحیمی گفت: این باند 9نفره با جعل مدارک دانشگاهی دست به فروش صندلی رشته پزشکی در دانشگاه آزاد می‌زدند.
رئیس پلیس پایتخت تصریح کرد: اعضای این باند از مشاوران تحصیلی بودند که از هر فرد مبالغی تا 500میلیون تومان دریافت می‌کردند و تحقیقات در این پرونده ادامه دارد.
رئیس پلیس پایتخت به پرونده دیگری درخصوص سرقت منزل اشاره کرد و گفت: در این طرح 66باند منهدم شد که مهم‌ترین آن بازداشت اعضای یک باند سارقان منزل بود که فقط در یکی از سرقت‌ها بالغ بر 20میلیارد تومان سرقت کرده بودند. یک گروه دیگر سارقان گروگانگیر و آدم‌ربا بودند که فردی را ربوده و به یکی از بوستان‌های غربی پایتخت برده و با تهدید او را مجبور کرده بودند که اموالش را به نام اعضای این باند بزند. همچنین 48ساعت قبل نیز یک گروه 9نفره در نیمه‌های شب با استفاده از «باب‌کت» (ماشین مهندسی است که در ساختمان‌سازی‌ استفاده می‌شود) در ورودی یک شرکت مهم در غرب پایتخت را از جا کنده و به‌صورت مسلحانه وارد شرکت شده و پس از بستن دست و پای نگهبانان اقدام به سرقت اموال کرده بودند که اعضای این گروه نیز با تلاش همکارانم دستگیر شدند.
سردار رحیمی ادامه داد: در پرونده دیگر باندی 3نفره به بهانه خرید تلفن همراه دختری که در سایت دیوار آگهی گذشته بود وارد خانه این فرد شده اما با مقاومت وی روبه‌رو شده بودند. متهمان با چاقو دختر جوان را تهدید کرده بودند که پس از اطلاع پلیس و ورود مأموران به ماجرا یکی از آنها بازداشت شد.
سردار رحیمی همچنین از انهدام باندی خبر داد که از اتباع خارجی سرقت می‌کردند و گفت: اعضای این باند پس از شناسایی اتباع خارجی در مقابل سفارتخانه‌ها و هتل‌ها دست به سرقت از آنها می‌زدند. این سارقان تاکنون به 30فقره سرقت اعتراف کرده‌اند.
برخورد با دلالان بازار ارز هم بخشی از برنامه‌هایی بود که رئیس پلیس تهران درباره آن گفت: بنابر درخواست مراجع ذی‌صلاح در هفته گذشته با افزایش قیمت ارز، به برخورد با دلالان ارزی پرداخته شد که در جریان آن 32دلال مطرح و بنام دستگیر شدند؛ درحالی‌که اکثر آنها پیش از این نیز سابقه بازداشت در این زمینه را داشته‌اند.


گفت‌وگو
رگبار مرگ مقابل قهوه‌خانه





همه‌‌چیز از اختلاف بین 2گروه اوباش در پاکدشت شروع شد. این اختلاف تا جایی پیش رفت که به درگیری مسلحانه ختم شد و در این میان یکی از اوباش که همه از او حساب می‌بردند با شلیک گلوله و ضربات شمشیر از سوی افراد گروه دیگر به قتل رسید.
همین باعث شد 3نفر از دوستان مقتول شامگاه 14آذر‌ماه به مقابل قهوه‌خانه‌ای حوالی مسعودیه بروند تا از گروه رقیب انتقام بگیرند. 2نفر از آنها از ماشین پیاده شدند؛ یکی شمشیر و قمه داشت و دیگری اسلحه کلاشنیکف. فرد مسلح دیوانه‌وار شلیک می‌کرد و همدستش با قمه شیشه قهوه‌خانه و ماشین‌ها را می‌شکست. این تیراندازی در نهایت باعث قتل راننده بی‌گناه اسنپ و زخمی‌شدن نوجوانی 13ساله و جوانی 25ساله شد. پس از فرار مهاجمان، مأموران پلیس آگاهی تهران موفق شدند 2نفر از آنها را بازداشت کنند اما نفر سوم فراری شده و تحقیقات برای بازداشت وی ادامه دارد. حالا عامل این تیراندازی مرگبار در گفت‌وگو با همشهری از جزئیات ماجرا و انگیزه‌شان می‌گوید.

اسلحه دست تو بود؟
بله می‌خواستم فردی به نام صابر را بکشم اما او را گیر نیاوردم و فردی بی‌گناه در این حادثه کشته شد.
چرا می‌خواستی صابر را به قتل برسانی؟
داستانش مفصل است. حدود 4‌ماه قبل یکی از فامیل‌های نزدیک ما کشته شد. گروهی او را در خیابانی در پاکدشت خفت کردند و با شلیک گلوله و ضربات شمشیر به قتل رساندند. علتش این بود که می‌گفتند مقتول برایشان کری خوانده بود. مقتول را همه دوست داشتند و از او حساب می‌بردند. این درگیری می‌شود گفت درگیری طایفه‌ای بود. گروهی که جان فامیل ما را گرفتند همیشه به او حسادت می‌کردند، به همین دلیل او را با بی‌رحمی هرچه تمام‌تر کشتند. آنها زهرشان را ریختند اما دست‌بردار نبودند. یکی از افراد همان گروه که از آشنایان قاتل بود و صابر نام داشت شروع کرد به کری‌خواندن در اینستاگرام. مدام لایو می‌گذاشت و یا عکس فامیل ما را که کشته شده بود استوری می‌کرد و به او فحش می‌داد. یعنی به مرده ناسزا می‌گفت و همین باعث عصبانیت ما شده بود. بارها به او تذکر دادیم اما فایده‌ای نداشت به همین دلیل تصمیم به انتقام گرفتیم.
اما فرد بی‌گناهی را کشتی و 2نفر را راهی بیمارستان کردی.
می‌خواستیم صابر را بکشیم و از اینکه راننده اسنپ بی‌گناه کشته شد پشیمانیم. من که واقعا عذاب وجدان دارم و پشیمانم.
چرا آن قهوه‌خانه را انتخاب کرده بودید؟
چون پاتوق صابر همان قهوه‌خانه بود. معمولا هرشب آنجا بود به‌خصوص آخر هفته‌ها، اما از شانس خوبش آن شب در قهوه‌خانه نبود. او شب قبل همراه اعضای گروهش به محله ما در پاکدشت آمد. شروع کرد به تهدید و تیراندازی. افرادش قمه هم داشتند و عربده می‌کشیدند. می‌خواستند قدرت‌نمایی کنند و ما را بترسانند. این شد که ما شب حادثه مقابل قهوه‌خانه رفتیم تا انتقام بگیریم اما من در مصرف مشروبات الکلی زیاده‌روی کرده بودم و مست بودم. به همین دلیل اصلا متوجه نبودم و شلیک می‌کردم.
چه شد که به سمت راننده بی‌گناه شلیک کردی؟
من خیلی مست بودم و فکر می‌کردم او آنجا ایستاده تا ما نتوانیم وارد کوچه شویم. بعد از حادثه در روزنامه‌ها خواندم که آنجا ایستاده بود و منتظر مسافرش بود. از مرگ او خیلی متاثر شدم.
2همدستت چه نقشی داشتند؟
یکی از آنها برادرم است که دستگیر شده، او راننده بود و از ماشین پیاده نشد. نفر دیگر که قمه و شمشیر داشت فراری است. او نقشه حمله به قهوه‌خانه و قتل صابر را کشید.
کی نقشه را کشید؟
یک ساعت قبل از اینکه حمله کنیم.
سابقه داری؟
سابقه شرب خمر دارم. در مغازه قصابی‌ام مشروب خورده بودم که دستگیرم کردند.



گفت‌وگو
صندلی پزشکی فقط 500میلیون




یکی از متهمانی که در پرونده فروش صندلی‌های پزشکی دانشگاه آزاد بازداشت شده، مردی تحصیلکرده است. او فوق‌لیسانس مهندسی یکی از دانشگاه‌های معتبر تهران را دارد و مشاور کنکور است. علاوه بر این ریاضی و دیفرانسیل به دانش‌آموزانی که پشت کنکور هستند درس می‌دهد و در شبکه آموزش و برنامه‌های تلویزیونی فعالیت دارد.

چه شد که وارد این باند شدی؟
من از طریق یکی از دوستانم که آموزشگاه داشت با فردی که صاحب یک مؤسسه خیریه بود آشنا شدم. مؤسسه او خیلی معتبر بود. به من پیشنهاد همکاری داد و چون پول خوبی داشت قبول کردم. او صندلی‌های رشته پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی را می‌فروخت. می‌گفت آشنا دارد و من فقط باید دانش‌آموزانی که خانواده‌های آنها وضع مالی خوبی داشتند را به او معرفی کنم. من فکر نمی‌کردم این کار جرم است، چون با خانواده دانش‌آموزان قرارداد می‌بستیم!
خودت تحصیلکرده و مدرسی، آن وقت نمی‌دانستی این کار جرم است؟
همه مشتریان ما کنکور می‌دادند. اصلا شرط پذیرفته‌شدن این بود که کنکور بدهند و قبول شوند؛ حالا چه رتبه‌ای مهم نبود، فقط باید مجاز به انتخاب رشته می‌شدند. پس از آن فردی که مؤسسه خیریه داشت می‌گفت با نامه‌نگاری‌هایی که از طریق مؤسسه خیریه‌اش انجام می‌دهد می‌تواند صندلی‌ها را بگیرد و حتی نامه‌هایشان هم موجود است. این فرد با دانشگاه‌ها لابی می‌کرد و وقتی نامه مستقیم به مسئولان می‌زد پس کارش غیرقانونی نبود. شاید اگر بعضی از مسئولان در جریان جابه‌جایی‌های دانشگاه آزاد نرفته بودند همچنان کارش را ادامه می‌داد.
چقدر پول می‌گرفتی؟
معمولا از هر نفر 400 تا 500میلیون تومان پول می‌گرفتم. 220میلیون تومان به همان فردی که صاحب مؤسسه خیریه بود پرداخت می‌کردم مابقی را خودم برمی‌داشتم.
مشتریانت توانایی پرداخت این پول را داشتند؟
من خانواده‌های پولداری را می‌شناسم که حاضرند به‌خاطر اینکه بچه‌هایشان روی صندلی پزشکی بنشینند و تحصیل کنند، میلیاردها تومان خرج کنند. به‌عنوان مثال فردی برای 2فرزندش یک‌میلیارد و 800میلیون تومان هزینه کرده بود اما به جایی نرسید. بعد از آن پیش من آمد و دید که می‌توانم با 800میلیون تومان 2فرزندش را راهی دانشگاه کنم، خیلی راحت این مبلغ را پرداخت کرد.
فقط دانشگاه آزاد؟
قرار بود پردیس‌های دانشگاهی هم بفرستیم که نشد و دستگیر شدیم. حتی از 3نفر پول گرفته بودیم و مقدمات تحصیل آنها فراهم شده بود اما نشد.
دانش‌آموزان را چطور شناسایی می‌کردی؟
من مشاور تحصیلی در زمینه کنکور بودم و خانواده‌ها به من اعتماد داشتند.
چقدر پول به جیب زدی؟
یادم نیست.
از چند نفر؟
از ابتدای امسال شروع کردیم و حدود 27 یا 28دانش‌آموز را شناسایی کردیم.
چطور این ماجرا لو رفت؟
یکی از خانواده‌ها برگه انتخاب واحد را به دانشگاه داد، ظاهرا جعلی بود و بعد هم گفته بود که من این برگه را به او داده‌ام. بعد این ماجرا لو رفت و دانشگاه آزاد از من شکایت کرد. بعد از آن من به اتهام جعل و کلاهبرداری دستگیر شدم. اما کلاهبرداری مرتکب نشدم. حتی پول افرادی که نتوانستم وارد دانشگاه کنم را تحویلشان دادم. چون مسئولان جابه‌جا شدند و آن فرد (مدیر مؤسسه خیریه) دیگر نتوانست لابی کند. فروش صندلی‌های کنکور همیشه وجود داشته و به‌نظرم مسئله عجیبی نیست.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید