عروسی خوبان
آیا فرد معلول هم میتواند مانند یک فرد عادی ازدواج کند و زندگی خوبی داشته باشد؟
زینب رئوفی_خبرنگار
متأسفانه افکار عمومی حاکم بر جامعه برای معلولان حق ازدواج قائل نمیشوند و همین تفکر عمومی باعث شده بعضی خانوادههایی که فرزند معلول دارند مسئله ازدواج را برای فرزند معلولشان امری غیرممکن بدانند. اگر این تفکر غلط درباره ازدواج معلولان اصلاح نشود کمکم به یک باور ذهنی همهگیر تبدیل میشود.علاوه بر این دیدگاه و باور خود فرد معلول هم در این مسئله بسیار تأثیرگذار است. بسیاری از افراد معلول خودشان حق ازدواج را بهخودشان نمیدهند و دید مثبتی به مسئله ازدواج ندارند. اغلب گمان میکنند اگر ازدواج کنند محدودیتها و مشکلاتشان سبب آزار و اذیت همسرشان خواهد شد. حتی اگر با وجود معلولیتشان کسی آنها را برای ازدواج بپذیرد این ذهنیت غلط که ممکن است این ازدواج از روی ترحم و دلسوزی باشد همواره آنها را آزار خواهد داد.
راهکارهای مناسب
قبل از ازدواج هر دو طرف باید با دیدی باز و وسیع تمامی جوانب را به دور از هرگونه احساس، هیجان و تعصبی بسنجند و برای تجربه یک ازدواج موفق از روی منطق و آیندهنگری تصمیمگیری کنند.
قبل از ازدواج هر دو نفر باید مشکلات و محدودیتهای ناشی از معلولیتشان را بهطور واضح و شفاف بازگو کنند.
باید یک نقطه و هدف مشترک را تعیین کنند و به یکدیگر قول بدهند که برای رسیدن به آن از هیچ تلاشی فروگذار نخواهند کرد.
به خدا توکل کنند و برای ساختن آیندهای درخشان گامهای استوار و محکمی بردارند.
در طول زندگی مشترک همواره باید در جهت شناخت توانمندیهای خود و همسرشان تلاش کنند.
در طول زندگی مشترک انتظاراتشان را از یکدیگر بیان کنند.
برای برآورده کردن انتظارات همسرشان تمام تلاششان را بکنند.
مشکلات جزء لاینفک زندگی محسوب میشود. وقتی صحبت از یک عمر زندگی به میان میآید افراد عادی هم با هزاران مشکل مواجه میشوند چه برسد به معلولان که علاوه بر مشکلات زندگی باید با معضلات جسمی و حرکتی نیز کنار بیایند. در اینجا لازم است بگوییم که نباید معجزه عشق را کتمان کرد. وقتی عشق باشد، خدا باشد و دلهای متوکل به خدا در راستای هم حرکت کنند، بدون شک میتوان از پس سختیها برآمد.
راهکارهای مناسب
یک فرد عادی هنگامی که تصمیم به ازدواج با یک فرد معلول میگیرد باید:
تمامی جوانب را بسنجد.
مشکلات پیشرو را پیشبینی کند.
توانمندیهای خود را در برابر سازگاری با مشکلات بسنجد.
اگر توان و تحمل کافی برای رویارویی و دستوپنجه نرم کردن با مشکلات را دارد باید تصمیم به این ازدواج بگیرد.
معمولا افراد معلولی که با یک فرد عادی زندگی میکنند از اینکه طرف مقابلشان باید مواقعی بار آنها را به دوش بکشد معذب هستند و بههیچوجه دوست ندارند حس طرف مقابل به آنها از روی ترحم و دلسوزی باشد. این وظیفه طرف مقابل است که ثابت کند ازدواجشان از روی ترحم نبوده است و اگر همسر معلولش چنین باوری دارد باید نهایت تلاشاش را بکند تا آن را برطرف کند.
این افراد باید بتوانند در برابر توفانهای افکار غلط و باورهای نادرست اطرافیان بایستند و از باور و نگرش خودشان دفاع کنند. اگر با یقین و ایمان قلبی تصمیم به ازدواج با فرد معلول گرفته باشد هیچ باور غلطی قادر به شکستن آن نخواهد بود و هیچ ترس و هراسی به دل او راه پیدا نخواهد کرد.
همواره پشتیبان و همراه و پایبند به همسر معلولشان باشند.
در طول زندگی مشترک تا آخرین لحظه زندگی نباید فراموش کنند که کمتوانی جسمی- حرکتی دلیل ناتوانی در زندگی نیست.
ازدواج دو معلول با یکدیگر
اگر فرد معلول با معلول دیگری ازدواج کند درک متقابل بیشتری در رابطه آنها حاکم خواهد بود.
وقتی هر دو طرف معلول هستند و درک متقابلی از یکدیگر هم دارند طبیعتا هیچکدام احساس ضعف و ناتوانی جسمی بیشتری در خود نخواهد داشت زیرا هر دوی آنها بهنحوی درگیر معلولیت هستند فقط ممکن است نوع و شدت آن متفاوت باشد.
در این نوع ازدواجها بهعلت معلولیت هر دو طرف در اداره زندگی، تأمین هزینههای جانبی، انجام کارهای منزل و تمامی دغدغههایی که یک زندگی مشترک دارد مشکلات و فرازونشیبهای بیشتری بهوجود خواهد آمد مخصوصا اگر معلولیت هر دو نفر شدید باشد. در این صورت نیاز به کمک و حمایت خانوادهها بیشتر احساس میشود.
با من بمان!
سازمان جهانی بهداشت معلولیت را ایجاد اختلال در رابطه بین خود و محیط تعریف کرده است. بهعبارت دیگر معلولیت مجموعهای از عوامل جسمی، ذهنی، اجتماعی و یا ترکیبی از آنهاست که بهنحوی در زندگی شخصی فرد اثر سوء بر جای میگذارد و مانع از ادامه زندگی مستقل او بهصورت طبیعی میشود. هرچند تقسیمات گوناگونی برای معلولیت ارائه شده ولی بهطورکلی معلولیتها را در 6گروه طبقهبندی میکنند.
معلولیت چیست؟ چقدر با انواع معلولیت آشنایی دارید؟
معلولیت جسمی
معلولیت جسمی که شامل اقسام زیر است:
الف- معلولیت قطع عضو که خود به چند زیرشاخه تقسیم میشود:
قطع اندام فوقانی یا بخشی از آن
قطع اندام تحتانی یا بخشی از آن
قطع اندام فوقانی یا تحتانی یا بخشهایی از آن
ب) اختلالات سیستم عصبی و ضایعات نخاعی که شامل اقسام زیر است:
فلج یک عضو
فلج یک طرف بدن
فلج پاها
فلج دستها و پاها و فلج چهار اندام
فلج مغزی(cp)
فلج مغزی یک اختلال مغزی است که بهصورت ناهنجاری در حرکات بدن نمایان میشود، کنترل حرکتی فرد را مختل میکند و ممکن است همراه با معلولیتها و نقایص دیگر تظاهر کند. این اختلال غیرپیشرونده است؛ یعنی با گذشت زمان حادتر نمیشود و درمانی غیر از توانبخشی (فرایندی که در آن به فرد توانخواه کمک میشود تا توانایی از دست رفته خود پس از یک واقعه، بیماری یا آسیب را که منجر به محدودیت عملکردی او شده مجددا بهدست آورد) ندارد. بعضی از افراد مبتلا به فلج مغزی ممکن است به بیماریهای دیگر از قبیل تشنج، آسیب ذهنی، اختلالات یادگیری و تأخیر رشدی نیز مبتلا باشند.
معلولیت حسی
نابینا: (این افراد دیدشان از یک دهم کمتر است)
نابینای مطلق (توانایی ادراک نور را در هر دو چشم ندارند)
کمبینا (این افراد دیدشان از ششدهم کمتر است)
نابینای ثانویه (این گروه افرادی هستند که پس از تولد بر اثر بیماری یا حادثهای بینایی خویش را از دست دادهاند)
ناشنوا(کسی که اختلال شنواییاش از روند پردازش موفقیتآمیز اطلاعات کلامی که از طریق شنیدن- چه با سمعک و چه بدون سمعک- بهدست میآید، جلوگیری میکند)
کمشنوا (این افراد با بهرهگیری از وسایل کمکشنوایی میتوانند از باقیمانده شنوایی خود در پردازش و فرایندسازی اطلاعاتی که از طریق شنیدن بهدست میآورند، استفاده کنند)
ناشنوایی بعد از فراگیری زبان (ناشنوایی در این افراد بعد از رشد زبان و گفتار بهوجود آمده است)
معلولیت ذهنی
الف- عقبماندگی ذهنی که شامل اقسام زیر است:
عقبماندگی درمانناپذیر (این کودکان بیشتر
بر اساس عوامل ارثی و مادرزادی دچار عقبماندگی ذهنی میشوند و هوشبهر این کودکان از 25تجاوز نمیکند. این کودکان علاوه بر نقص در قوای ذهنی، دچار نارسایی حسی، حرکتی و نقایص عضوی نیز هستند. این افراد حتی برای انجام کمترین کار نیز نیاز به کمک دیگران دارند)
عقبماندگی تربیتپذیر (هوشبهر این کودکان 25تا 50است. این کودکان از نظر تحصیلی بیشتر از یک کودک هفت ساله نیست و برای آموزش نیاز به وسایل آموزشی ویژه دارند. هدف از آموزش این کودکان این است که بتوانند نیازهای اولیه زندگی مثل غذاخوردن، لباسپوشیدن و شستوشو را انجام بدهند)
عقبماندگی آموزشپذیر (این افراد دارای هوشبهر 50 تا 70 هستند. این کودکان میتوانند در مدارس مخصوص آموزهای اولیه را دریافت کنند، ممکن است در میان کودکان سالم نسبت به نقص خود در یادگیری آگاهی پیدا کنند. بنابراین روشهای آموزشی برای این کودکان باید ساده و تکرارشونده باشد)
ب) معلولیت روانی که شامل اقسام زیر است:
ناسازگاری (اختلالات هیجانی و روانی)
مبتلایان به بیماریهای روانی مزمن
چندمعلولیتیها
واژه چندمعلولیتی به افرادی اطلاق میشود که در چند قسمت بدن ناتوانی دارند. ناتوانیهایی از جمله مشکلات حرکتی، اختلال یادگیری، عقبماندگی ذهنی، مشکلات شنوایی، صدمات مغزی و... .
در واقع واژه چندمعلولیتی به فردی اطلاق میشود که بیش از یک ناتوانی داشته باشد. کودکانی که از همان ابتدا به معلولیت و ناتوانیهای مختلف مبتلا هستند نسبت به کودکانی که بر اثر حادثه یا بیماری توانایی خود را از دست دادهاند مشکلات بیشتری در زمینه آموزش و یادگیری مسائل مختلف دارند.
ازدواج یک فرد عادی با یک فرد کمتوان
در ازدواج یک فرد معلول با یک فرد عادی مهمترین نکته این است که تصمیم ازدواج نباید از روی احساسات باشد چون تنها با تکیه بر احساسات نمیتوان از پس مشکلات زندگی برآمد چه برسد به یک عمر زندگی مشترک با شرایط خاص.مخصوصا اگر معلولیت هر دو نفر شدید باشد. در این صورت نیاز به کمک و حمایت خانوادهها بیشتر
احساس میشود.
یک اصل مهم
بالاخره مهمترین اصل را فراموش نکنید
همه موارد گفته شده در گرو ایمان داشتن به یک اصل طلایی است؛ اگر اصل زندگیتان توکل به خدا باشد دیگر هراس داشتن از آینده بهخصوص در امر ازدواج معنی نخواهد داشت. البته توکل یعنی توکل واقعی و قلبی داشتن نه فقط توکل ظاهری و زبانی.
با توکل واقعی به پروردگار و همیاری یکدیگر میتوان زندگی مشترک موفق و روشنی ساخت و الگوی دیگران هم شد.
بچهدار شدن معلولان
در ازدواج معلولان قبل از اینکه زن و شوهر تصمیم به بچهدارشدن بگیرند باید سلامت جسمانی فرد معلول را کاملا مورد بررسی قراردهند. منظور از سلامت جسمانی عدمابتلای فرد موردنظر به بیماریهای مزمن ناتوانساز، وخیم و غیرقابل درمان و بیماریهای ژنتیک است که میتواند زمینهساز تولد فرزندان معلول باشد.
درصورتی که معلولیت فرد ناشی از عوامل ارثی و ژنتیک است حتما باید قبل از ازدواج طرف مقابل را در جریان گذاشت؛ چون اگر بچهدار شدن یکی از هدفهای او از زندگی مشترک باشد در آینده مشکلاتی در این زمینه برای طرفین ایجاد خواهد شد.
معذب نباشید
معمولا افراد معلولی که با یک فرد عادی زندگی میکنند از اینکه طرف مقابلشان باید مواقعی بار آنها را به دوش بکشد معذب هستند و بههیچوجه دوست ندارند حس طرف مقابل به آنها از روی ترحم و دلسوزی باشد. این وظیفه طرف مقابل است که ثابت کند ازدواجشان از روی ترحم نبوده است و اگر همسر معلولش چنین باوری دارد باید نهایت تلاشاش را بکند تا آن را برطرف کند
مقاومت در برابر افکار غلط
این افراد باید بتوانند در برابر توفانهای افکار غلط و باورهای نادرست اطرافیان بایستند و از باور و نگرش خودشان دفاع کنند. اگر با یقین و ایمان قلبی تصمیم به ازدواج با فرد معلول گرفته باشد هیچ باور غلطی قادر به شکستن آن نخواهد بود و هیچ ترس و هراسی به دل او راه پیدا نخواهد کرد