مسئله، بیاعتمادی است
حسن بهشتیپور _ تحلیلگر مسائل سیاسی
تحلیل اعتراضات هفته آخر آبانماه کشور نیاز به بررسی جنبههای مختلف آن دارد و اگر یک مولفه تأثیرگذار دیده شود و سایر آنها نادیده گرفته شود، نتیجه ناقص یا غلط و قطعا درست نخواهد بود. تحلیلی میتواند همهجانبه باشد که تمام موتلفههای تأثیرگذار بر ایجاد یک حرکت، تحول، اعتراض یا آشوب را مورد توجه قرار دهد.
موضوع بنزین بهانهای برای ایجاد یک اعتراض یا شورش بود. باید پرسید این بهانه چگونه بهدست آمد و پشت سر آن چه روندی طی شد؟ چه مشکلاتی در جامعه وجود داشت که گرانی بنزین همانند جرقهای در یک باروت عمل کرد؟ برخی معتقدند اگر اقناعسازی در جامعه صورت میگرفت، چنین اعتراضاتی شکل نمیگرفت. اگرچه میتوان پذیرفت که نحوه اجرای طرح حمایت معیشتی میتوانست شدت و حدت اعتراضات را کاهش دهد، ولی واقعیت این است که قیمت بنزین بر سایر قیمتها اثرگذار است و اقشار کمدرآمد معتقدند با این تصمیم معیشتشان تحتتأثیر قرار گرفته است.
مشخص نیست اگر اقناعسازی نسبت به این قشر معترض در هفته پایانی آبانماه صورت میگرفت، آیا آنها قبول میکردند یا خیر! مشکل باورناپذیری و بیاعتمادیای است که نسبت به وعدههای عمل نشده بهوجود آمده است. آیا همه گروههای اجتماعی، سیاستمداران و جناحها اقتضائات حلوفصل مشکلات اقتصادی را لحاظ میکنند و بعد در اجرا هم درنظر میگیرند؟
ایران طی ماههای اخیر راهبرد نه جنگ و نه مذاکره را دنبال میکند و چنین راهبردی اقتضا میکند که همه ارکان نظام دست بهدست هم بدهند و مشکلات جامعه را به شکلی حل کنند که مردم کمدرآمد اینچنین دستبسته و عاصی نشوند، نه اینکه هرکسی از این فرصت استفاده کند و شروع به انتقاد و برجسته کردن ضعفها کند تا نتایج مورد نظر خودش را بگیرد.
نکته درخور توجه این است که اعتماد مردم پس از گرانی بنزین هم بهدست نیامد، چون آن کسانی که باید افکار عمومی جامعه را قانع میکردند، خودشان منتقد شدند و دارند انتقاد میکنند. انتقاد ارکان غیردولتی در گرانی بنزین نمک بر زخم پاشیدن است.
ایراد گرفتن و انتقاد کردن باید در شرایط و زمان مناسب خودش باشد و منظور از آن مشخص باشد. اگر منظور گروهی، جناحی و بهرهبرداریهای سیاسی و تبلیغاتی است، در این شرایط ضدمنافع ملی است. در مسئله گرانی بنزین اگر دستگاه و سازمانی خطا کرده باید مسئولیت آن را بپذیرد و پاسخگو باشد، از آن طرف سایر ارگانها و نهادهای حاکمیتی نیز نباید فرصتطلبی کنند و خطا را برجسته کنند، بلکه باید مجموعه عواملی را که باعث شده گرانی بنزین بهانه اعتراضات شود، تبیین کنند. مخالفان دولت میتوانند با تحلیل واقعبینانه، کشور را از چنین شرایطی نجات دهند و جلوی تکرار چنین وقایعی را بگیرند. اگر روند اشتباه مخالفخوانی از سوی کسانی که توجیه هستند چرا باید بنزین گران شود، ادامه پیدا کند، فضا فراهم میشود تا اعتراضات باز هم به بهانه دیگری تکرار شود. نهادهای حاکمیتی مخالف دولت نباید تصور کنند در همنوایی با منتقدان گرانی بنزین میتوانند صدای معترضان را نمایندگی کنند و آبی بر آتش التهابات جامعه باشند.
همه قوا متفقالقول افزایش قیمت بنزین را برای جامعه مفید میدانستند و به جای گلایه باید بتوانند برای مردم توضیح دهند که این افزایش قیمت همچون داروی تلخی است که بعدتر در اقتصاد و معیشت آنها بهبودی حاصل میکند. اگر همه ارکان حاکمیتی دست به چنین اقناعسازی بزنند یا مردم را راضی کنند که مدتی سختی میکشند ولی در میانمدت و بلندمدت قطعا به نفع کشور خواهد بود، آن موقع چنین نارضایتیهایی بهوجود نخواهد آمد و اگر هم بهوجود بیاید در چنین وسعتی نخواهد بود. اگر شرایط کشور و دلایل تصمیمات به درستی برای مردم توضیح داده شود و اعتماد بهعنوان پیششرط چنین توضیحاتی در مردم وجود داشته باشد، اوضاع آرام خواهد شد. باید روی اعتماد عمومی مردم بهعنوان سرمایه اجتماعی کار مناسب صورت گیرد و نتایج مفید اقدامات اقتصادی با زبان شفاف و گویا برای مردم توضیح داده شود.
این موضوع مسئله ملی است و همه کسانی که دغدغه ملی دارند باید کمک کنند موضوع حل و فصل شود نه اینکه بر آتش التهابات دمیده شود، چون متأسفانه امکان تکرارش وجود دارد. ریشههای ایجاد بحران همچنان وجود دارد. این بحران باید به نحو منطقی موشکافی شود و با نگاه فراجناحی و براساس منافع ملی و امنیت ملی ارزیابی شود تا به نحو صحیحی مورد معالجه قرار گیرد. ابتدا باید مشکلات را درست تشخیص داد تا اصلاح امور نیز صورتی از واقعیت داشته باشد. همه ارکان نظام باید دست بهدست هم دهند. اگر نزدیک انتخابات مجلس هر نهادی طرفی را بگیرد و جوری بهرهبرداری انتخاباتی کند، این جفا در حق ملت ایران خواهد بود.