آلودگی هوا؛ 62سال مصیبت حل نشده
محمد درویش _ عضو شورای راهبردی حمل و نقل پاک در وزارت کشور
این روزها که هوای پایتخت دوباره نفسگیر شده است، بیاییم در خلوت خویش با خود بیندیشیم که چرا قصه ترافیک و آلودگی هوا در تهران و دیگر سکونتگاههای بزرگ کشور به یکی از تکراریترین قصههای ایران معاصر بدل شده؟! چرا حتی در شهرهای کوچکی چون خوانسار، گنبدکاووس و قوچان هم امروز با معضل ترافیک مواجه هستیم و چرا به این پرسش ساده نمیاندیشیم که وقتی ظرفیت معابر شهری بهمراتب کمتر از حجم ترددهای موتوری است؛ بنابراین حتی اگر همه خودروها را هم برقی کنیم، بر معضل ترافیک و هدررفت وقت شهروندان غلبه نخواهیم کرد. چرا به جای آن همه فشار برای بهبود سوخت و کیفیت خودروها، شهرهایی را طراحی نکنیم که مردم داوطلبانه استفاده از وسایل حملونقل با کیفیت عمومی یا دوچرخه را بر خودروهای شخصیشان ترجیح دهند؟ اگر در لندن سالی 9هزارنفر در اثر آلودگی هوا دچار مرگ زودرس میشوند، چگونه باور کنیم که این رقم در تهران بیش از یک دهه است که درحد 5 هزار نفر ثابت مانده؟ و اگر در انگلستان تلفات آلودگی هوا به 50هزارنفر در سال رسیده، چگونه همچنان برای ایران این رقم را فقط 35هزار نفر اعلام میکنیم؟! تا چه زمان میخواهیم مثل کبک سرِ خود را در برف کرده و فکر کنیم چون ما جایی را نمیبینیم، دیگران هم ما را نمیبینند؟ تهران، اصفهان، مشهد، تبریز، اراک، اهواز، یزد، کرمانشاه، رشت و دیگر شهرهای بزرگ ایران چرا بیش از یکدهه است که میزان رغبت شهروندانشان به استفاده از وسایل حملونقل عمومی کاهش یافته است و چرا میزان سرمایهگذاری برای تجهیز ناوگان حملونقل شهری، به جای افزایش، در حال کاهش بوده و فرسودگی این ناوگان در حال افزایش است؟!
اگر صدها هزار میلیاردتومان پول دارید تا با خراشیدنِ طبیعت وطن از بالا به پایین و از چپ به راست طرحهای انتقال آب اجرا کنید، چرا این سرمایهها را برای درمان واقعی ترافیک، آلودگی هوا، کمتحرکی و آلودگی صوتی هزینه نمیکنید؟
خواننده عزیز روزنامه همشهری!
در ۲۶آبان۱۳۳۶، خبرنگاری در روزنامه اطلاعات، شهردار وقت تهران را دردمندانه خطاب قرار داد که چرا چارهای برای معضل ترافیک و آلودگی هوا در پایتخت نمیاندیشید؟ واقعا چگونه است که همچنان آن پرسش، حالا از پیروز حناچی سر جای خود باقی است؟!
باید از ساخت بزرگراه، بلوار، پل، تونل، تقاطع غیرهمسطح و پارکینگ طبقاتی دست برداریم. از افزایش ایستگاههای معاینه فنی خودروهای شخصی دست برداریم. باید شهر را بر بنیان آموزه TOD طراحی و به موازات تشویق مردم به استفاده از وسایل حملونقل عمومی باکیفیت، دوچرخه و پیادهراه؛ مالیات استفاده از موتورسیکلت و خودروی بنزینسوز، گازوئیلسوز و گازسوز را افزایش دهیم. باید هزینه پارک وسایل نقلیه در شهر را واقعی کنیم. چون شهرها برای آدمها ساخته شدهاند نه خودروها.