استیون کینگ بازیگر
فرحناز دبلشکی_روزنامه نگار
سکانس بازی کوتاه استیون کینگ در فیلم «آن: بخش دوم»، بهتازگی و بهطور مجزا بهصورت آنلاین روی شبکه اینترنت قرار گرفت. یکی از جنبههای بامزه اغلب اقتباسهای سینمایی از آثار استیون کینگ طی دهههای اخیر بازیهای کوتاه (Cameo) وی در این فیلمهاست. از این نظر بسیاری او را با استن لی، نویسنده کتابهای کمیک، ناشر و تهیهکننده و بنیانگذار کمپانی مارول، قابل قیاس میدانند. استنلی نیز مانند استیون کینگ نقشهای کوتاه زیادی را در فیلمهایی که تهیهکنندگی آن را عهدهدار بود، ایفا کرده بود. اما امسال با اکران «آن: بخش دوم» فرصت آن را پیدا کردیم تا پس از چندین سال دوباره استیون کینگ را در قالب یک نقش کوتاه بر پرده سینما ببینیم. استیون کینگ در آن: بخش دوم در نقش رئیس یک بنگاه رهنی ظاهر شده است. در شرح سکانسی که وی در آن بازی کرده، آمده است: این سکانس با ورود شخصیت بزرگسالی بیل (با بازی جیمز مکآوی) به شهر دری آغاز میشود. او پیش از آنکه وارد یک بنگاه رهنی شود، متوجه میشود دوچرخهاش که در کودکی آن را سیلور نامگذاری کرده بود، در کنار یکی از پنجرههای این بنگاه پارک شده است. بیل که مشتاقانه به دنبال خرید دوچرخه دوران کودکیاش است به سرعت وارد فروشگاه میشود. اینجاست که استیون کینگ بهعنوان صاحب این بنگاه رهنی وارد میشود؛ شخصیتی که استیون کینگ نقش آن را عهده دار است، بیل را که اکنون نویسنده شناختهشده آثار ترسناک و دلهرهآور است، به باد انتقاد میگیرد. زمانی که بیل پیشنهاد میدهد که یک نسخه از کتابهای انتشاریافتهاش را با امضای خود در این بنگاه برای فروش بگذارد، شخصیتی که استیون کینگ ایفاگر نقش وی است با بیل مخالفت کرده و اینگونه ابراز نظر میکند: پایانبندی کتابهایت افتضاح است. صاحب بنگاه سپس بر این دوچرخه قیمت پرتی میگذارد و میگوید که در قبال 300دلار آن را به بیل خواهد فروخت، چراکه بیل نویسنده ثروتمندی است و خواهد توانست دوچرخه را به این قیمت بخرد. بیل نهتنها دوچرخه را به این قیمت میخرد، بلکه به صاحب بنگاه میگوید که سرعت سیلور آنقدر بالاست که میتواند شیطان را نیز شکست دهد. نقش کوتاه استیون کینگ در آن: بخش دوم بسیار پر معناست و هر فرد به سلیقه خود و بسته به تفکراتش درباره آثار استیون کینگ میتواند از این سکانس برداشتهای متفاوتی داشته باشد. انتقاد صاحب بنگاه از پایانبندیهای کتابهای بیل در این سکانس به نوعی به انتقاداتی که از پایانبندی برخی از آثار استیون کینگ نیز میشود، بازمیگردد. در واقع این بخش از دیالوگ این سکانس نشانگر آن است که خود کینگ از انتقادهایی که نسبت به پایانبندی برخی از آثارش میشود آگاه است و بهنوعی در این سکانس خود انتقادی کرده است.