آوین آزادی_روزنامه نگار
قهرکردن، سکوت، پرت کردن لیوان، فریاد کشیدن، درگیری فیزیکی، تخریب اموال و... هرکس راه خودش را دارد. حد عصبانیت و بروز آن در افراد مختلف، متفاوت است و نمیتوان انتظار داشت که همه به یک شکل، خشم خود را خالی کنند. شیوههای بروز خشم در افراد متفاوت است و مدیریت آن نیاز به آموزش از سنین کودکی دارد. آیا ما در جامعهای زندگی میکنیم که با مفهوم خشم و کنترل و مدیریت آن، برخوردهای مناسبی میشود؟ کورش ساسانی -رواندرمانگر- درباره استاندارد حد عصبانیت در افراد به همشهری میگوید: نمیتوان برای تعیین مرز عصبانیت در افراد، استانداردی تدوین کرد اما در روابط بین فردی شاید این مرز آنجایی باشد که خشم افراد به دیگران آسیبی وارد نکند.
آقای دکتر! تفاوتهای بیولوژیکی و هورمونی چقدر میتواند در افراد مختلف بروزهای متفاوتی از خشم و عصبانیت را رقم بزند؟
همه ما با مفهومی به نام تعادل روانی در زندگی روزمره خود درگیر هستیم. این تعادل روانی میتواند با توجه به عواملی مثل بیولوژیک، ژنتیک، هورمون یا نوع برخورد خود ما با مسائل مختلف، شیوه تربیت ما، محیطی که در آن رشد کردیم و... تقویت یا تضعیف شود. طبیعتا این تعادل درونی روانی یک پایداری نسبی دارد و هر عاملی که این تعادل را بههم بزند میتواند ما را به سمت خشم نسبی هدایت کند. خشم از جایی شروع به شکلگیری میکند که تعادل روانی ما بههم خورده و بازیابیاش برای ما مشکل یا حتی غیرممکن است. بعد از شناسایی مفهوم خشم باید درنظر بگیریم که بعضیها خشم خود را فرومیخورند، بعضیها قابلیت حل مسئله خود را از دست میدهند، برخی به پرتاب اشیا روی میآورند، فحش میدهند، داد میزنند یا عدهای حتی وارد درگیری فیزیکی میشوند. این تفاوت در بروز هم به میزان خشم وابسته است، هم به عوامل دیگری مثل عوامل بیولوژیکی و... که عنوان شد.
در چه جوامعی مدیریت عمومی خشم در افراد، بهبودیافتهتر است؟
در جوامعی که ابتدا در محیط خانواده و بعد در نظام آموزشی، افراد آموزش بهتری دریافت میکنند، مورد مدیریت خشم هم وضعیت بهتری پیدا خواهد کرد چرا که انسانها یاد میگیرند با دشواریهای زندگی، سازگاری بیشتری پیدا کنند. افرادی که مهارتهای لازم را فرامیگیرند، با شدت کمتری خشم خود را بروز میدهند. افرادی که در جوامعی زندگی میکنند که فقر آموزش و پرورش در آنها حس میشود، کمتر از جوامع پیشرفته میتوانند درباره مدیریت خشم خود، ایدهمند بوده یا توانا باشند.
بهعنوان یک روان درمانگر که روزانه با مراجعان مختلفی در ارتباطید، فکر میکنید بروز خشم در جامعه ما بیشتر به چه شکلی شیوع پیدا میکند؟
ببینید! اول باید بدانیم که ما در جامعهای زندگی میکنیم که درباره ابراز احساساتی نظیر خشم، صحبت نمیشود. در واقع از همان بدو تولد جوری با آدمها برخورد و به آنها تلقین میشود که رفتار درست پسزدن و نادیدهگرفتن این قسم از احساسات است. به شکل شایعتر شاید بتوان گفت عموما وقتی صدای آدمها بالاتر میرود، واکنشهای جسمی مثل لرزیدن دست، لرزیدن صدا و برافروختهشدن صورت هم بین افراد زیاد دیده میشود. همچنین در گروه دیگری از افراد این روزها بروز خشم را به شکل سایکوسماتیک میبینیم؛ مثلا شخص دچار سوزش معده یا سردردهای میگرنی میشود.
خشم فروخورده چطور؟ چقدر بین مراجعان شما افرادی وجود دارند که فروخوردن خشمشان را رفتار درستتری از بروز آن میدانند؟
بله. من فکر میکنم خشم فروخورده بین افراد جامعه ما شایع است. همانطور که گفتم خشم، جزو احساساتی است که بروز آن برای افراد با احتیاط و ترس همراه است؛ چرا که افراد این نگرانی را دارند که با تصویر خود در جامعه یا به اطرافیانشان آسیبی وارد کنند.
سرنوشت خشمهای فروخورده عموما به چه رفتار یا حالاتی منتج میشود؟
بیماریهای روان تنی یکی از شایعترین پیامدهای فروخوردن خشم است. کسانی که عصبانیت خود را بروز نمیدهند بیشتر از سایر افراد به بیماریهای جسمی مبتلا میشوند. البته فروخوردن خشم پیامدهای دیگری هم با خود به همراه دارد. مثلا فرد در نهایت همه خشم انباشته خود را به شکل آتشفشانی بروز میدهد. خشم فروخورده میتواند در نهایت آستانه روانی افراد را هم پایین بیاورد و موجب شود آنها بعد از مدتی نسبت به وقایع سادهتر، برخوردهای تندتری نشان دهند.
دو شنبه 4 آذر 1398
کد مطلب :
88700
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved