• پنج شنبه 13 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 23 شوال 1445
  • 2024 May 02
دو شنبه 27 آبان 1398
کد مطلب : 87988
+
-

مردم نباید فکر کنند غریبه هستند

یادداشت
مردم نباید فکر کنند غریبه هستند


اردشیر گراوند ـ رئیس سابق مرکز رصد اجتماعی کشور

حاکمیت باید خود را در مقابل مردم پاسخگو بداند و با آنها گفت‌وگو کند و در تصمیم‌گیری‌های مهم و حساس، آنها را در جریان بگذارد و تلاش کند تا با قانع کردن‌شان آنها را با خود همراه کرده و مردم را به‌گونه‌ای درخصوص مسائل ملی و بین‌المللی توجیه کند که فشار روانی کمتری به مردم وارد شود. الان فضای یاس آور و نگران‌کننده در نتیجه تحریم‌ها و فضای بد اقتصادی، مردم را به‌شدت نگران کرده و توده مردم برایشان مشخص نیست که نتیجه این تحریم‌هایی که به کشورمان اعمال شده در نهایت چه می‌شود و هر روز تنها شاهد فشارهای اقتصادی و تصمیمات ناگهانی هستند که زندگی آنها را زیر و رو می‌کند؛ نباید مردم تصور کنند که در کشور خود و در تصمیم‌هایی که برای زندگی آنها گرفته می‌شود، غریبه هستند.
در این شرایط زمانی که آستانه تحمل مردم پایین می‌آید ممکن است با کوچک‌ترین مشکلی صبرشان لبریز شود. حاکمیت باید درخصوص مسائلی که وجود دارد و روی رفتار مردم تأثیر می‌گذارد به مردم توضیح دهد تا کمی از نگرانی‌هایی که در جامعه مشاهده می‌شود، کم شود.
مسئولان باید با یکدیگر و با مردم گفت ‌وگو کنند. به اعتقاد من گفت‌وگوی سالم و بدون پرخاش در فضا و جامعه سالم، با هدف مشخص و از پیش تعیین شده صورت می‌گیرد. اگر در گفت‌وگویی شاهد پرخاشگری هستیم به این معنی است که یکی از ارکان گفت‌وگوی سالم بین دو طرف، مختل شده است و اختلال در این ارکان باعث ایجاد اختلال در رفتارها می‌شود. اگر جامعه‌ای ناسالم باشد، گفت‌وگویش هم ناسالم خواهد بود؛ چرا که فضای عمومی جامعه بر فضای گفت‌وگو اثر گذاشته و گفت‌وگو را از شرایط عادی خارج می‌کند. آن چیزی که امروز واضح است و در جامعه وجود دارد این است که براساس آمار و ارقام و شاخص‌های سلامت، جامعه ما سالم نبوده و دچار گرفتاری‌های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و... شده و همین مسائل باعث شده تا گفت‌وگوهایی که بین افراد و گروه‌ها صورت می‌گیرد نیز ناسالم باشد. این دچار بودن جامعه به گرفتاری‌های متعدد بر تمام ارکان زندگی افراد تأثیر‌گذار است.
توقع مردم برآورده شدن نیازهای اولیه زندگی‌شان است که آن هم بر آورده نمی‌شود و مردم در زندگی عادی خود دچار مشکلات متعددی شده‌اند. این مسئله باید توسط حاکمیت اصلاح شود و با آنها درباره این مسائل گفت‌وگو صورت گیرد و به آنها پاسخ داده شود. اگر در کوتاه‌مدت تلاشی برای بهبود فضای روانی جامعه نکنیم جامعه بیشتر از شرایط فعلی آسیب می‌بیند. تمام تلاش نظام باید برای کاهش خشونت و رفتار خشن در نظام اجتماعی باشد. این کار می‌تواند از طریق بهبود شرایط اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و.... باشد تا مردم بتوانند با آرامش زندگی کنند.
احزاب می‌توانند فضای گفت‌وگوهای سیاسی را ایجاد کنند ولی در حوزه سیاست فقدان احزابی که اهداف واقعی داشته باشند را شاهد هستیم. ما هم‌اکنون در ظاهر 2 حزب اصلاح طلب و اصولگرا داریم، ولی بین آنها به اندازه‌ای تشتت وجود دارد که نمی‌توان به آنها حزب و جناح اطلاق کرد؛ چرا که اهداف واحدی برای این‌2 حزب وجود ندارد و گفت‌وگوهایشان نیز نمی‌تواند سازنده، به دوراز خشونت، تعرض، تخریب و نگرانی باشد. اگر هم 2حزب واقعی در کشورمان وجود داشته باشد این 2 حزب باید یک عنصر میانی داشته باشند که برای رسیدن به آن تلاش کنند. این عنصر می‌تواند منافع ملی، مسائل دینی و مذهی و ایدئولوژیک و توسعه اقتصادی و... باشد.
ما در گفت‌وگوها در حوزه‌های مختلف دیگر نیز هدفگذاری نداریم و همین مسئله باعث شده تا بین احزاب و اقوام شاهد اختلاف نظرهایی باشیم که در نهایت هیچ منطق مشخصی ندارند. نظام اجتماعی ما نیز به اندازه‌ای کسل‌ و ناراحت کننده است که سایه‌اش روی زندگی مردم کاملا احساس می‌شود. چالش نظام اجتماعی مردم را دچار یأس و سرخوردگی و... می‌کند و در این نظام نمی‌توان انتظار گفت‌وگوی سازنده و بدون خشونت را داشت. چرا که جامعه ما جامعه سالمی نیست و در زندگی همه مردم، نگرانی‌هایی وجود دارد و این نگرانی از زندگی فردی به زندگی اجتماعی افراد منتقل می‌شود و همین مسئله عامل تشدید کننده‌ای است.
در جامعه ما سایه نظام بین‌الملل نیز باعث شده تا اقتصاد مردم با مشکلات متعددی مواجه شود. تحریم‌هایی که به کشورمان تحمیل شده فضای نگران کننده‌ای را به‌وجود آورده که مشخص نیست آینده مان چه می‌شود و همین مسئله می‌تواند بر فضاهای گفت‌وگویی نیز تأثیرگذار باشد و اثرات منفی بر زندگی و اخلاق مردم داشته باشد.

این خبر را به اشتراک بگذارید