در مکتب استاد
گپ با عبدالله اسکندری درباره حدود نیمقرن طراحی گریم و چهرهپردازی در سینمای ایران
زهرا رستگار مقدم_روزنامه نگار
گریمورها را عموم مردم شاید چندان نشناسند اما این قاعده، استثنایی هم دارد؛ استثنایی به نام عبدالله اسکندری که اهالی سینما عمو عبد صدایش میزنند. از «اسرار گنج دره جنی» ابراهیم گلستان گرفته تا همین فیلمهایی که حالا در حال اکران هستند، او در حال زیباسازی سینمای ایران است؛ هفتادوپنج ساله است و هنوز هر کارگردانی اگر بهدنبال صورتگر ماهری است، درِ خانه او را میزند. طراحیهای به یادماندنیاش آنقدر متعددند که صرفا فهرستکردنشان هم متنی طولانی روی دستمان باقی میگذارد؛ تنها در یک فقره، مثلا او طراح بیش از 40 گریم روی عجیبترین صورت سینمای ایران به لحاظ گریم، یعنی اکبر عبدی بوده است. برای صحبتکردن درباره چند و چونهای طراحی و اجرای گریم در هنرهای تصویری ایران، چهکسی بهتر از او.
در همه این سالها چقدر از توان شما صرف انتقال تجربه شده است؟
من خیلی در این راستا تلاش کردهام؛ البته همهاش بهصورت تجربی و عملی؛ معتقدم هنرهایی چون گریم و نقاشی را چندان بهصورت تئوریک نمیتوان آموزش داد. حتما شیوههای نوین نیز بسیار مفیدند اما من هنوز به شیوه گذشته آموزش میدهم. از همان ابتدا هم معتقد بودم آدم باید پیش استاد بزرگ شود و همهچیز را از صفر تجربه کند؛ فنون و روابط را یاد بگیرد، طراحی و اجرای گریم و پاککردنش را تجربی یاد بگیرد و همچنین سنجش میزان آسیبرسانی را. از این روست که من هر چه شاگرد داشتهام، سر پروژهها تربیتشان کردهام. حالا اگر بخواهیم حساب کنیم، طراحهایی که من تربیت کردهام در سینمای ایران اکثریت هستند.
خیلی از اعضای خانوادهتان را هم پای کار آوردهاید...
بله؛ بابک، مجید، مانی، امیر و محبوبه اسکندری. برخی طراحند و برخی مجری گریم. پسرهای برادرم هم هستند که الان در دبی فعالند.
از این بین خلفترینشان کدام است و از کار کدامشان لذت میبرید؟
در درجه اول از کار برادرم مجید لذت میبرم. بابک هم همینطور. از بابک پس از اینکه 10سال گریمور بود خواهش کردم برود آمریکا و بهصورت آکادمیک دوره ببیند و او حالا خلاف ما که گریمورهای تجربی هستیم، دوره تئوریک هم دیده است. حالا هر کاری که او میکند برایم لذتبخش است. از کار کامران و شهرام خلج، مهین نویدی و مهری شیرازی هم لذت میبرم.
گاهی گریمهایی را در مجموعههایی تلویزیونی میبینیم یا در واقع نمیبینیم که سر و صدا به پا میکنند. نمونه متاخرش، گریم شخصیت اصلی فصل سوم «ستایس» بوده است؛ پیوند گریم شخصیت اصلی از فصل دوم تا سوم کاملا گسسته شد و به شکلی غیرمنطقی تغییر کرد. در این بین، دلایل مختلفی هم عنوان شد؛ یکی اینکه بازیگر زیر گریم نمیرود و روی صندلی اتاق گریم سختگیری میکند. تا حالا بازیگری جرأت کرده گریم شما را نپذیرد؟ استقرار چنین رویهای، چه صدمهای ممکن است به آثار سینما و تلویزیون بزند؟
نمیشود بروز چنین آسیبی را صرفا گردن هنرپیشهها انداخت. آنها مقصر نیستند، مقصر شیوههای برنامهریزی است. وقتی قصهای را برای 30 قسمت برنامهریزی میکنید و قرار است بازیگری، از هفدهسالگی تا شصتسالگی یک شخصیت را بازی کند، این به برنامهریزی دقیق نیاز دارد. باید پیش از انتخاب بازیگر، کارگردان و گریمور با هم مشورت و بازیگری را انتخاب کنند که بشود چنین روندی را به لحاظ گریم با او طی کرد. مثلا برای چنین روندی، بهتر است بازیگری سیوپنج-ششساله انتخاب شود که از هر دو سو امکان طراحی برایش مقدور باشد؛ از اینسو باید بتوان با گریم جوانتر و بیستسالهاش کرد و از سوی دیگر بتوان چندین سال سالخوردهترش کرد. حالا اگر بروید بازیگری بیستودو-سهساله انتخاب کنید، 3-2 اپیزود بازی میکند و برای 28 قسمت باقیمانده که شصتسالگیاش را هم قرار است تصویر کنید، به مشکل برمیخورید. مطمئنا به پوست این آدم هم صدمه میزنید. 2ماه در سن و سال خودش بازی کرده و حالا 6ماه دیگر را باید صبحها 4ساعت زیر گریم سنگین باشد تا پیر شود و 10 ساعت هم این گریم روی صورتش بخوابد و بعد هم با مواد پاککننده پاک کنید تا دوباره فردا صبح و آغاز ماجرا. بدیهی است که کمتر کسی تن میدهد. این درست نیست. در سریالها، برنامهریزی در اینباره باید مبتنی بر مشورت بین کارگردان، نویسنده و گریمورباشد. ستایش اگر میخواست این همه راه را برود، باید از ابتدا برایش برنامهریزی میکردند. یک هنرپیشه طفلک را انتخاب میکنند و شاید هم به او نمیگویند فصلهای دیگری از این مجموعه هم در کار است و قرار است پیر شوی. خب، اگر مقاومت کند حق دارد. اگر از همان ابتدا بداند با چه سختیهایی روبهروست، تکلیفش را روشن میکند و شاید کنار بکشد. چنین اتفاقی، نه تقصیر بازیگر است و نه گریمور. تقصیر برنامهریزی غلط است. چون برنامهریزی نمیکنیم، دیوارها را سر یکدیگر خراب میکنیم؛ سر گریمور و بازیگر.
آیا میشود به چنین پرسشی که میپرسد چه چهرههایی برای گریم مناسبترند و صورت گریمپذیر شامل چه ویژگیهایی است، پاسخ داد؟ اساسا چنین اطلاقی، (گریمپذیر و ناپذیر)، میتواند درست باشد؟
برخی قواعد دخیل هستند، اما مهمتر از آنها، گریمپذیری بیشتر بستگی به درون هنرپیشه دارد. برخی هنرپیشهها تمایل دارند اغلب با چهره خودشان بازی کنند و گمان میکنند این طوری بیشتر به یاد آورده میشوند. وقتی این را میخواهند، بهترین گریم هم جواب نمیدهد؛ لو میرود. انگار که وقتی گریمش را دوست ندارد، خوب هم بازی نمیکند. اما برخی دوست دارند شخصیتی را که نوشته شده بازی کنند نه خودشان را. چنین باوری سببساز همدلی با گریمور است. همدلی، طراحی و اجرای گریم را در مسیر بهتری پیش میبرد و بازیگر هم کارش را بهتر انجام میدهد. اینجاست که اصطلاحا میگوییم حضور گریم را نمیبینید، شخصیت را میبینید. همین گریم خوب را اگر روی بازیگری که گریم دوست ندارد انجام بدهید، گریم بدی از آب درمیآید. بنابراین معتقدم به ظاهر ربط ندارد. آقای اکبر عبدی صورت پری دارد و در گریم باوری هست که میگوید صورتهای زاویهدار برای اجرای گریمهای متنوع مناسبترند. بنابراین چرا من توانستم بیش از 40 گریم روی صورت تپل اکبر عبدی انجام دهم؟ چون آقای عبدی علاقهمند بود که از خودش فاصله بگیرد و نقش آن خلوضع فیلم «مادر» را بازی کند. نمیخواست عبدی باشد. روی هر صورتی هر گریمی را میشود پیاده کرد، اما حصول نتیجه به ذهن بازیگر هم بستگی دارد.
اگر بازیگری حین انجام گریم بدخلقی کند، چه میکنید؟
بازیگر باید این را بداند که گریمور میخواهد به او کمک کند. گریمور کمک میکند تا نقش بازیگر باورپذیرتر باشد، اما وقتی بازیگر کمک نمیخواهد اصراری بر آن ندارم.
روالتان برای رسیدن به طراحی گریم پس از خواندن فیلمنامه چگونه روالی است؟
کارگردان همیشه هیبت ظاهری مختصری از شخصیت سراغ دارد. من هم قصه را که میخوانم شخصیت را تجسم میکنم. با هم و با بازیگر مشورت میکنیم و به نتیجه میرسیم. بازیگر را که روی صندلی گریم مینشانم و کار را شروع میکنم از او میپرسم چه تصوری از شخصیتش دارد. بعد که اجرا کامل شد کارگردان را صدا میزنیم و میگوییم این نتیجه تصور ماست و تو هم در آینه ببین. پیشنهادش را میدهد و اگر نپذیرم توضیح میدهم که این ایده ممکن است به گریم صدمه بزند. آن فاصله سه بعدی را که قرار است در فیلم دوبعدی دیده شود هم درنظر میگیریم.
هنوز دست به قلم میشوید یا کار را به شاگردانتان میسپارید؟
حتما طراحی چهرهها را خودم انجام میدهم. همیشه دست به قلم میشوم چون کارم را دوست دارم.
با وجود تحریمها در خرید وسایل گریم مشکلی ندارید؟
اتفاقا تهیه وسایل گریم یکی از عمدهترین مشکلات ماست. از آنجا که این ادوات ایرانی نیستند یا حداقل جنس ایرانی آزمون خود را پس نداده است، باید از وسایل خارجی و درجه یک استفاده کنیم. چهار دهه گریم ما در خاورمیانه حرف اول را میزند، ولی هماکنون کسی نیست که مواد گریم را وارد کشور کند، چون برای هیچ تاجری بهصرفه نیست. در کنار لوازم آرایش تعداد کمی از وسایل گریم نیز وارد کشور میشود، اما با این یکی دو قلم جنس مشکلات حل نمیشود. دولت و وزارت ارشاد باید دراینباره دست بهکار شوند. 20سال پیش یکبار دولت تعدادی لوازم وارد کرد و به گریمورها فروخت و هر کدام بهصورت سهمیهای تعدادی را خریدند، اما بعد از آن دیگر هیچ معاونت سینماییای این کار را انجام نداد. من بارها این موضوع را به معاونتها توضیح دادهام، ولی نمیدانم چرا برایشان چندان اهمیتی ندارد؟
تاثیر تحریمها بر وسایل چهرهپردازی
چهار دهه گریم ما در خاورمیانه حرف اول را میزند، ولی هماکنون کسی نیست که مواد گریم را وارد کشور کند، چون برای هیچ تاجری بهصرفه نیست. در کنار لوازم آرایش تعداد کمی از وسایل گریم نیز وارد کشور میشود، اما با این یکی- دو قلم جنس مشکلات حل نمیشود