اروپا در مسیر گریز از مرکز
نتیجه انتخابات اخیر ایتالیا در کنار افت چشمگیر آرای احزاب میانهروی سنتی در آلمان، نشانهای از افول میانهروهای اروپاست
چندینماه سرنوشتساز انتخاباتی در اروپا، با پیروزی پوپولیستها و راستها و تضعیف نظام حاکم در آلمان و شکست آن در ایتالیا به پایان رسید.
بعد از رشد چشمگیر راستها در آلمان که چندین هفته مذاکرات سیاسی بین 2حزب اصلی را به همراه داشت تا در نهایت دولتی ائتلافی با صدراعظمی آنگلا مرکل شکل بگیرد، این بار نوبت ایتالیا بود تا ائتلافی از راستها و یک ائتلاف ضداتحادیه اروپا و پوپولیست به پیروزی چشمگیر برسند.
در انتخابات ایتالیا، جنبش ضداتحادیه اروپا و ضدجریان حاکم 5ستاره بیشترین سهم از کرسیهای پارلمان را بهخود اختصاص داد و ائتلافی دست راستی با رهبری سیلویو برلوسکنی نخستوزیر سابق ایتالیا که جریان راست افراطی «لیگ» را هم شامل میشود، بعد از جنبش 5ستاره بیشترین کرسیها را بهخود اختصاص داد. جنبش 5ستاره، 31.6درصد آرا را بهخود اختصاص داد و بالاتر از «لیگ» با 18.2درصد و فورتزا ایتالیا (ایتالیا به پیش) جنبش متعلق به برلوسکنی با 13.8درصد قرار گرفت. حزب حاکم دمکراتیک پارتی (حزب دمکراتیک) متعلق به رهبری متئو رنتزی تنها 19.1درصد آرا را بهخود اختصاص داد. با این شرایط، رسیدن به یک دولت ائتلافی احتمالا به یک پروسه سیاسی وقتگیر و پردردسر تبدیل خواهد شد اما چیزی که نگرانیهای بزرگی ایجاد کرده است، خیزش احزاب دست راستی ضدجریان حاکم قارهای از کشوری است که بهصورت سنتی، یکی از حامیان اصلی اتحادیه اروپا به شمار میرفت.
به گزارش والاستریت ژورنال، حمله به سیاستهای مهاجرتی، محدودیتهای مالی و انگشت گذاشتن روی فساد سیاستمداران باعث افزایش حمایت مردم از این جریانهای پوپولیست ایتالیا شد و آن را برنده این انتخابات کرد.
این انتخابات، پایانی بر یک سال طوفانی در سراسر اروپا بود؛ خیزش چشمگیر احزاب نامتعارف - از راستهای افراطی گرفته تا احزاب چپ افراطی ضدسرمایهداری- ضربههای سهمگینی بر پیکر میانهروی و جریان حاکم سنتی در اروپا زد. نتیجه چه بوده است؟ میانهروی در حال فروافتادن است و رقبای آنها، با قدرت زیاد برای حضوری بلندمدت وارد گود سیاست شدهاند.
چالش اصلی برای میانهروها در اروپا هماکنون، حفظ نظم اروپایی موجود، بر پایه همکاریهای عمیقتر سیاسی و اقتصادی بین دمکراسیهایی است که توسط نخبههای عملگرا و فراایدئولوژیک هدایت میشوند. این مدل اما با چالشهایی مانند خروج انگلیس از اتحادیه اروپا و تمایلات اقتدارگرایانه از سوی کشورهای شرقی اتحادیه اروپا مانند مجارستان و لهستان مواجه است. و حالا حکمرانی ناسیونالیستها و پوپولیستها در کشورهای غربی پایهگذار اتحادیه اروپا در این قاره، فشارهای گریز از مرکز را حتی بیشتر هم کرده است.
میزان احتمالی موفقیت برای حفظ نظم موجود و ساختار سنتی اتحادیه اروپا، تا حد زیادی به موفقیت سیاستمداران میانهرو برای جلب دوباره اعتماد شهروندان معمولی اروپا بستگی دارد. این سیاستمداران برای این کار باید به مسائلی جدی مانند نابرابری اقتصادی، کنترل مهاجرت که از سوی خیلیها امنیت و هویت فرهنگی اروپا را به خطر انداخته، شرایط جوانان و دادن گزینههای بیشتر به رأیدهندگان بپردازند.
در زمینه مهاجرت، همین حالا کشورهایی مانند اتریش و هلند و آلمان دست به اقداماتی عملی زدهاند و تلاش کردهاند جلوی سیل مهاجرت مردم را از کشورهای جنگزده قارههای دیگر به کشورشان بگیرند.
در غیراین صورت، تکرار وقایع انتخاباتی ایتالیا با شدت بیشتری در آینده، اجتنابناپذیر خواهد بود. احزاب پوپولیست و ضدجریان حاکم ایتالیا در انتخابات سال 2008تنها 15درصد رأی داشتند اما در انتخابات یکشنبه، توانستند نزدیک به 50درصد آرای مردم کشورشان را از آن خود کنند. و حالا انتظار این است که این احزاب، تبعیت بسیار وفادارانه ایتالیا از اتحادیه اروپا را به چالش بکشند.
در آلمان هم شرایط همین گونه است. این سومین بار است که حزب محافظهکار آنگلا مرکل و سوسیال دمکراتها (اسپد) از سال 2005ائتلاف میکنند. در آن زمان، این 2حزب قدیمی آلمانی، 70درصد آرا را داشتند اما حالا مجموع آرای آنها، به 50درصد رسیده و حزب مخالف آنها، آلترناتیو برای آلمان، چنان با قدرت عرض اندام میکند که اسپد از ترس ریزش آرایش به نفع این حزب دست راستی از برگزاری انتخابات مجدد صرفنظر کرد. این نتایج انتخاباتی و ائتلاف اجباری 2حزب اصلی آلمان، اقتدار خانم مرکل را در مذاکرات اصلاحات بنیادین اتحادیه اروپا با امانوئل مکرون رئیسجمهور فرانسه در ماههای پیش رو کاهش خواهد داد.
بر خلاف ایتالیا و آلمان، در فرانسه مردم با آرای بالا مکرون را انتخاب کردند و «نه» بزرگی به حزب ملیگرا و ضداتحادیه اروپای جبهه ملی متعلق به خانم ماری لوپن گفتند. با این حال، فرانسه، هماکنون یک استثنا در اروپا به شمار میرود. اتحادیه اروپا، باید به اتفاقاتی که در آلمان و ایتالیا افتاده است عادت کند.
آینده پر تنش سیاسی
در ایتالیا که از زمان جنگ جهانی دوم تا حالا 60دولت داشته است، برگزاری انتخابات شروعی بر یک پروسه سنگین و طاقتفرسای سیاسی است و به همینخاطر است که برخلاف بیشتر کشورهای دنیا، هیچ رهبر حزبی بعد از انتخابات جلوی دوربین نمیپرد و از پیروزی نمیگوید. در شرایط فعلی، وضع حتی نسبت به استانداردهای ایتالیایی هم پیچیده است. حالا نمیتوان از برنده قطعی صحبت کرد اما چیزی که مشخص است این است که جریان 5ستاره که در سال 2009توسط یک کمدین پایهگذاری شد و با شعار مبارزه با مهاجرت و فساد، آرای زیادی از مناطق محروم جنوبی کسب کرد، کرسیهای بیشتری در پارلمان بهدست آورده. با این حال، این جنبش به تنهایی برنده انتخابات نیست و باید با دیگر احزاب دست راستی که در ردههای بعدی قرار گرفتهاند، ائتلاف کند. اما مسئله این است که 5ستاره پیشتر گفته است که مایل به ائتلاف نیست و میخواهد حرف آخر را خود بزند. با این حال میتوان حدس زد، 5ستاره با حزب راست افراطی لیگ ائتلاف کند. اینها اما حدسیات هستند و تا دستکم چند هفته، آشوب بر سپهر سیاست ایتالیا حکمفرما خواهد بود.