محمد درویش _کنشگر محیطزیست و روزنامهنگار
درحال حاضر میزان تقاضا برای ورود به استانهای شمالی کشور به بیشترین حد خود رسیدهاست. این افزایش حجم ورودی را میتوان از آمار ثبتنام دانشآموزان غیربومی در شهرهای شمالی مشاهده کرد. برای مثال تنها در آمل سالانه چندصد دانشآموز جدید غیربومی در مدارس ثبتنام میکنند؛ وضعیتی که تقریبا در همه شهرهای شمالی مشابه است. حال اگر اتباع خارجی نیز به این آمار افزوده شوند، شرایط شهرهای شمالی وخیمتر نیز خواهد شد زیرا درحال حاضر ظرفیت زیستی این شهرها عملا تکمیل شدهاست.
در این شهرها با بحران جدی مدیریت زباله مواجهیم؛ شیرابه زبالهها درحال ورود به سفرههای آب زیرزمینی هستند. کیفیت مواد غذایی به مخاطره افتادهاست. کیفیت پهنههای تالابی و رودها بهشدت کاهش پیدا کرده و ابتلا به انواع بیماریهای گوارشی و سرطان میان مردم افزایش یافتهاست.
همچنین در این مناطق به بهانه ساخت سدهای جدید جنگلها تخریب میشوند به این امید که بتوان حجم و کیفیت آب برای ساکنان را بهبود بخشید. این درحالیاست که تخریب جنگلها به هر بهانهای، به معنی افزایش وقوع سیل و شدتگرفتن فرسایش خاک است. از منظر پدافند غیرعامل نیز تخریب جنگلها، باعث افزایش زمینلغزه در مناطق شمالی و شدتگرفتن خسارتهای ناشی از آن در این مناطق خواهدشد. میزان خسارت ناشی از سیل در مناطق شمالی سال به سال افزایش پیدا میکند زیرا درختان، بهعنوان عوامل حفظ خاک در این مناطق درحال نابودی و زیستگاه آنها درحال تبدیلشدن به اراضی کشاورزی یا ویلا یا مناطق صنعتی هستند.
بزرگترین اشتباه راهبردی که در شهرهای شمالی کشور رخ داده این است که شهرهای این مناطق باید به قطب گردشگری با تمامی الزامات آن تبدیل میشدهاند. ما با ایجاد بزرگراهها و جادههای بیشتر به سوی این مناطق به سفر مردم با وسایل شخصی کمک کردهایم و سفر با وسیله شخصی یعنی از بینرفتن فرصت کمک به اقتصاد مقصد. به جای تاسیس بزرگراهها باید مسیرهای راهآهن و فرودگاههای بیشتری ساخته میشدند تا اگر کسی قصد گردشگری در مناطق شمالی را دارد مجبور به پول خرج کردن شود. این رویکرد به اقتصاد مردم آن مناطق نیز کمک میکند. مسافران شمال امروزه تنها زبالههای خود را برای مناطق شمالی میبرند و کیفیت زیست را در این شهرها بهشدت کاهش دادهاند. برای نمونه آنتالیا را مشاهده کنید. مردم برای رفتن به آنجا باید بلیت هواپیما خریداری و برای تردد، خودرو اجاره کنند یا تاکسی بگیرند. مجبورند در این منطقه در هتل اقامت و خرید کنند و به این شکل اقتصاد محلی آنجا رونق پیدا کردهاست. اینگونهاست که امروز درآمد ترکیه از بخش توریسم از درآمد نفتی کشور ما بالاتر است. ما نیز باید چنین تجربهای را در شمال کشور پیادهکنیم.
دولت باید مقررات سختگیرانهتری را برای سفر و سکونت در مناطق شمالی کشور وضع کند و عوارض و مالیاتهای بیشتری را برای افرادی که مقاصد سفر یا اقامت خود را در استانهای شمالی تعیین میکنند اعمال کند تا از محل اخذ این مالیاتها بتوانند به بهبود ساماندهی کانونهای دفن زباله بپردازند و شاخصهای سلامتی را بهبود بخشند. هیچ راه دیگری وجود ندارد مگر درآمدزایی از محل جذابیتهای شمال برای تامین هزینههای مدیریت و نگهداری این پهنه راهبردی. دولت باید سیاستی را اتخاذ کند تا سکونت در استانهای شمالی کشور برای متقاضیان گران تمام شود. به اینشکل دیگر کسی هوس نمیکند خانه و کاشانه خود را رها کرده و وارد شهرهای شمالی شود تا بهخاطر حضور او فشارهای مختلف تامین انرژی، سدسازی، تامین برق و آب به این شهرها وارد شود. اگر این عوارض سنگین گرفته نشود و همچنان به ورود مردم به شهرهای شمالی چراغ سبز نشان دادهشود، مهمترین منبع تولید اکسیژن و آب در کشور از بین خواهدرفت. مناطق شمالی ایران میراث مشترک طبیعی همه جهان هستند. جنگلهای شمالی به تازگی توسط یونسکو بهعنوان میراث جهانی ثبت شدند. آنجا ریه حیاتی ایران و مهمترین منبع تولیدکننده اکسیژن است. نباید بر سر این مناطق معامله کنیم و اگر اقدامات بازدارنده انجام نگیرند، ممکن است به سرعت به نقطهای برسیم که روند کار از کنترل خارج شود.
نباید فراموش کرد که تنها اتباع خارجی در تخریب شهرهای شمالی مقصر نیستند. در تخریب کلاردشت همه اقوام ایرانی، تهرانیها، اصفهانیها، کرمانشاهیها، مشهدیها و شیرازیها نقش داشتهاند. زمانی تنها 2هزار واحد مسکونی در کلاردشت وجود داشت، امروز اما 10هزار واحد مسکونی در آن ساخته شدهاست؛ خانههایی که شاید در سال یکماه هم ساکن نداشتهباشند. معضل دلالی زمین در مناطق شمالی باعث شده تا کشاورزی در این مناطق دیگر سودی نداشتهباشد و کشاورزان مجبور به فروش مزارع کشاورزی خود شوند یا آنها را به ویلا تبدیل کنند. در این شرایط تمامی جلوههای زیبایی که مردم بهخاطر آن به شمال کشور سفر میکنند نابود و شهرهای شمالی با پدیده نوسانات شدید آب و هوایی مواجه میشوند. گزارشهای زیادی درباره جنگلهای شمال وجود دارد که نشان از خشکیدگی لکهای در این جنگلها دارند. 800هزار هکتار از جنگلهای شمال اکنون دچار حالتی به نام جنگلهای متروکه شدهاند. این یعنی ظاهر جنگلها سبز است، اما تنوع گونههای زیستی در آنها بهشدت به مخاطره افتادهاست. همچنین تعدادی از گونههای انحصاری جنگلهای شمال مانند شمشاد بهصورت کامل در معرض نابودی قرار گرفتهاند.
اینها همگی نشانههای وجود اضافهبار و همچنین نتیجه رونقیافتن فرهنگ دلالی در شهرهای شمالی است؛ وضعیتی که در نتیجه آن تمامی زیباییها و ارزشهایی که مردم به خاطرش از خارج یا داخل کشور به این مناطق سفر میکنند، از دست خواهدرفت.
ریه حیاتی ایران را معامله نکنیم
در همینه زمینه :