همسایه قدیمی مسجد صورتی
قشو رشو از کوچههای تاریخی شیراز است که با گذر از آن میتوان خود را به مجاور مسجد صورتی که نصیرالملک نام دارد، رساند
کوچهای در بافت قدیم شیراز و در همسایگی مسجد صورتی وجود دارد که در گذشته جزئی از بازارچه قَشُو رَشُو بوده و حکایتهای بسیاری در پس آن نهفته که بخشی از هویت تاریخی این شهر به شمار میرود، اما اکنون تنها یک حجره عطاری و نامی بینشان از آن باقی مانده است.
به گزارش ایرنا، از دیرباز نامهای بسیاری بر کوچه، خیابان و معابری شهری شیراز نهاده شده که اکنون نشانی از آن نیست که از آن جمله میتوان به میدان مولا، فلکه هنگ، و کوچه قهر و آشتی اشاره کرد که تنها اثری از آن در زبان مردم و اغلب اهالی بومی و قدیمی جاری است یا چنان تغییر شکل یافتهاند که باورمان نمیشود محلی بدون میدان نامش میدان باشد.
یکی از محلهایی که با فرهنگ شیرازیها عجین شده و از نظر وزنی هم خوشآواست کوچه قَشُو رَشُو نام دارد. قَشو رَشو نیز از جمله نامهایی است که اکنون تنها در خاطر برخی از اهالی شیراز نقش بسته و فرهنگی غنی در پس آن نهفته که بسیاری از آن بیاطلاع هستند.
بهدنبال یک نشانی
در کوچه پسکوچههای شیراز به دنبال کوچه قَشو رَشو گشتیم که نشانیها به همسایگی مسجد صورتی ختم شد. برای پا نهادن به کوچه قشو رشو باید از کوچههای تنگ و باریک بافت قدیم شیراز گذشت و خود را به مجاور مسجد صورتی که نصیرالملک نام دارد، رساند.
نام بینشان
هیچ نشانه و علامت راهنما برای هدایت گردشگران به سمت کوچه قَشو رَشو در بافت تاریخی شیراز وجود ندارد و حتی در ورودی این کوچه نیز تابلویی که قَشو رَشو بر آن نقش بسته باشد وجود ندارد.
عطاری یا عکاسخانه؟
پرسوجو از اهالی محل درباره دلیل نامگذاری این کوچه، ما را به عطاری برادران راحمی کشاند؛ مغازهای که عکسهای قدیمی شیراز و بافت و فرهنگ اهالی 100 سال گذشته این شهر را در خود جای داده است؛ دکانی رنگ و رو رفته که دوچرخه رالی قدیمی تکیه داده بر در کرکره مغازه مجاورش که اکنون مخروبه شده، نشان از این دارد که در گذشته حجرهای در این محل قرار داشته است.
وارثین قَشو رَشو
حجره عطاری اکنون توسط 2 برادر به نامهای سید مصطفی و داریوش میچرخد. «سید مصطفی راحمی» برادر بزرگتر و متولد ۱۳۱۶ و داریوش متولد ۱۳۳۳ است. 2 پیت نفتی آهنی مقابل این حجره قرار دارد که محلی شده برای رفع خستگی اهالی محل و نوشیدن دمنوشهای گیاهیِ تنها عطاری این کوچه و نشستن و گوش دادن به قصههای برادران راحمی که تنها بازماندگان بازارچه قَشو رَشو هستند و خاطراتشان اسناد هویتی این منطقه است. او صدها عکس دیگر از چهرههای شاخص و مطرح شیراز قدیم را در حجره عطاری خود دارد که شاید بتوان آن را بخشی از گنجینه شیراز قدیم دانست.
حکایت ساخت مسجد نصیرالملک
سید مصطفی معتقد است که در گذشتههای دور در این منطقه ارگ و عمارتی متعلق به خشایارشا قرار داشت که به دست تیمور لنگ تخریب شد و دلیل نامگذاری این کوچه را این گونه شرح میدهد که قشو کردن کاری است که برای تمیز کردن حیوانات انجام میشود. آلت فلزی دندانهداری را به بدن چهارپایانی مانند اسب و الاغ میکشند تا از ناپاکی و گرد و خاک پاک شوند.
کلمه رشو نیز به معنای صاف شدن است. او عنوان میکند که در دوران حکومت زندیه، کریمخان زند به قوامالسلطنه (حسنعلی قوام) دستور میدهد مسجدی را در این منطقه بنا کند که این کار انجام میگیرد و مسجد نصیرالملک ساخته میشود.
راحمی میگوید که در آن زمان برای حمل مصالح مورد نیاز ساخت مسجد نصیرالملک از اسب و قاطر استفاده میشد و محل کنونی کوچه قَشو رَشو و جایی که در گذشته عمارت خشایارشا بود و در مجاورت این مسجد قرار داشت به طویله چهارپایان تبدیل شد.
بعد از حمل مصالح مورد نیاز ساخت مسجد نصیرالملک توسط چهارپایان، شن و خاک بر بدن این حیوانات مینشست و صاحبان این حیوانات آنهارا در محل کنونی کوچه قَشو رَشو میآوردند و قَشو میکردند تا از آلودگی پاک و پوست آنها صاف و پاکیزه شود. قشو رشو نامی است که همچنان بر این کوچه تاریخی مانده است.
به گفته این شهروند شیرازی، زمانی که مسجد نصیرالملک که بعضی آن را مسجد صورتی میخوانند، ساخته میشد، جلوخانی در مقابل آن قرار داشت که از آنجا تا کنار شاهچراغ بازارچهای ساخته شد و قَشو رَشو نام گرفت که در آن نانوایی، علافی، قصابی، کبابی، سبزیفروشی، کفاشی، نجاری، شیرینیپزی، نفتی، بقالی و رنگرزی وجود داشت. این بازارچه تا بعد از انقلاب اسلامی نیز دایر بود و در زمان مدیریت شهردار وقت شیراز در اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ بخش اعظم این بازارچه تخریب شد.
او میگوید که این بازارچه سقفی آهنی داشت که البته مانند سقف بازار وکیل به شکل ضربی ساخته نشده بود، اما حفاظی برای نور خورشید و بارندگی برای کسبه و مردم ایجاد میکرد.
حال و روز ناخوش بافت تاریخی شیراز
راحمی میگوید که در قالب طرح ۵۷ هکتاری بسیاری از خانههای قدیمی این محله که 2 خانه آن نیز متعلق به آنها بود بهاجبار تملک و تخریب شد.
برادران راحمی 2 خانه قدیمی و 2 حجره در بافت تاریخی شیراز داشتند که به قول خودشان، سند سیم سربی هم داشت، اما برای طرح ۵۷ هکتاری در سال ۹۴ به اجبار تملک و تخریب و در عوض آن حدود ۶۰۰ میلیون تومان به حساب آنها واریز شد. آنها حتی نامه به مقامات عالی هم نوشتهاند و از آنان طلب یاری کردهاند.
نقدی بر نامگذاری معابر شهر
یک نویسنده، پژوهشگر، فارسشناس و روزنامهنگار شیرازی اسمگذاری معابر و اماکن شیراز را در گذشته بر اساس موقعیت و فرهنگ شهر شیراز میداند و میگوید که نامگذاری کوچه قَشو رَشو نیز برگرفته از فرهنگ و رویدادی بوده که در گذشتههای دور در این منطقه حاکم بوده است.
«سیروس رومی» میگوید: برخی منابع نام این کوچه را برگرفته از نام خشایارشا میدانند، اما احتمالا دلیل نامگذاری قَشو رَشو برای این کوچه فراتر از نام خشایارشا بوده و باید بررسی بیشتری روی آن صورت گیرد.
او با شنیدن نتیجه بررسیها در خصوص انتخاب این نام که برگرفته از صحبت قدیمیترهای این محله بر اساس قَشو کردن چهارپایانی که برای ساخت مسجد صورتی استفاده میشدند بوده میگوید که نامگذاری این کوچه بر اساس فرضیه قَشو کردن چهارپایان در گذشته بیشتر با واقعیت همخوان است و به نظرم، نامگذاری این کوچه بر اساس مشاغل و رویدادهایی بوده که در گذشته در این محل رواج داشته است. او اضافه میکند که نامگذاری بازارچهها و بازارهای فرعی بازار وکیل شیراز نیز بر اساس برخی مشاغل بوده است.
نویسنده و فارسشناس شیرازی در ادامه تاکید میکند: شیراز شهر بزرگی با قدمتی تاریخی و کهن است و باید به این شهر عمیق نگاه کرد. شهرهای بزرگی مانند کاشان، نیشابور، قزوین، اصفهان و تبریز از شهرهای تاریخی ایران محسوب میشوند و جایگاه دارند، اما شیراز جایگاهی بلندمرتبه دارد که تنها به خاطر سعدی و حافظ نیست و به دلیل فرهنگ مستمر شیراز است که در طول تاریخ حفظ شده و باید اکنون هم از آن صیانت شود.
رومی در ادامه سخنان خود با بیان اینکه درباره نامگذاری معابر شهر شیراز نقد جدی وجود دارد میگوید که شیراز پایتخت فرهنگی ایران است و در حال حاضر نیز، گروهی بر کرسی مدیریت این شهر تکیه زدهاند که شعار انسانمحوری از آنها شنیده میشود که تا حدودی هم در این زمینه کار شده، اما اسامیای که روی خیابانها، کوچهها و معابر گذاشته میشود با ساختار فرهنگی شیراز سنخیتی ندارد. وی اظهار میکند که انتخاب اسامی متناسب با پایتخت فرهنگی ایران از دیرباز مورد توجه مدیریت شهری شیراز قرار داشته.
به عنوان مثال، از حدود ۶۰ سال پیش نامهایی برای فرعیهای خیابان سعدی انتخاب شده ، از جمله خیابان فرهنگ و داوری که فرزندان وصال بزرگ هستند. این خیابانهای فرعی به خیابان رودکی منتهی میشوند که او نیز شاعری بلندآوازه است و این نشان میدهد که ذهنیت کسانی که ۶۰ سال پیش در شیراز مدیریت میکردند فرهنگی بوده است.
این نویسنده میگوید که در خیابان کریمخان زند نیز فرعیها به نام انوری، خیام و وصال نامگذاری شده که همه نام ادبا و شاعران است و این نشاندهنده این است که ذهنیتی قدیمی در شیراز برای نامگذاری معابر متناسب با فرهنگ وجود داشته که در سالیان اخیر به فراموشی سپرده شده است.
رومی اضافه میکند که نامگذاری مساجد و سایر اماکن عمومی شیراز نیز از دیرباز بر اساس یک پیشینه و فرهنگی بوده و با توجه به نام سازنده انتخاب میشده، مانند مسجد آقابابا خان، مسجد و حسینیه مشیر، اما جدیدا هر معبر یا مکان عمومیای که ساخته میشود نامی بر آن مینهند که مشخص نیست بر چه اساسی انتخاب شده است.
مطالبه مهم اهالی
در گذشته، کتیبهای در ورودی کوچه قَشو رَشو نصب بود که نام و پیشینه کوچه روی آن درج شده بود که به گفته برادران راحمی، حدود چند دهه قبل پیش به یکباره ناپدید شد و تاکنون نیز جایگزینی برای آن نصب نشده است تا قَشو رَشو تنها بر سر زبان اهالی این محل جاری باشد. شاید با رفتن قدیمیترها دیگر این نام که پیشینه تاریخی غنی دارد، از یادها فراموش شود.
این انتظار در اهالی این محل و تنها بازمانده کوچه قَشو رَشو وجود دارد که حداقل مدیریت شهری شیراز تابلوهای راهنمای این محل را نصب کند تا این نام در آینده به فراموشی سپرده نشود.