لزوم اتحاد فرهنگی؛ فراتر از مرزهای جغرافی و سیاسی
ایمان مهدیزاده ـ پژوهشگر توسعه پایدار
یکی از ارکان توسعه فرهنگی تکیه بر پیشینههای غنی فرهنگی هر جامعه است. فلات ایران با تمدنی کهن از بینالنهرین تا ماوراءالنهر یکی از سرزمینهای پیدایش تمدن بشری بهحساب میآید. این منطقه در گذر هزارهها و سدهها بارها مورد انواع تعرض و تهاجم قرار گرفته اما پایهها و ارکانی از فرهنگهای مشترک باعث شده اقوام ساکن در این فلات پس از هر حادثه تاریخی خود را بازیابی کرده و چرخه تمدن غرب آسیا را بچرخانند. یکی از این حوادث تاریخی جدایی شهرها و اقوام شمالی ایران در دوره قاجار بود. بعدتر این مناطق جزوی از اتحاد جماهیر شوروی شد و پس از فروپاشی کمونیسم به کشورهای تازه استقلالیافته منطقه اوراسیا مشهور شدند. این سرزمینها که مشترکات فرهنگی زیادی با ایران دارند و جزوی از حوزه تمدنی ایران بهحساب میآیند، طی سالهای اخیر برای توسعه فرهنگی و هویتبخشی، برخی مفاخر علمی و فرهنگی ایران را به نام خود ثبت کرده و ایشان را جزوی از میراث غیرملموس خود خواندهاند. از ابنسینا و نظامی گنجوی تا استاد کمالالدین بهزاد را به قومیت خود میخوانند تا در دنیای امروز برای خود هویت تاریخی دستوپا کنند. واکنشهای ایرانیان به این رویکرد دوگونه بوده است. عدهای معتقدند وقتی ما به حضور این بزرگان در اقلیم ایران و زبان فارسی ایشان چندان وقعی نمینهیم و خدمات آنها برای مردم دنیا ارزشمند است، بهتر که قومی دیگر با تقدیر و تمجید، آوازه این بزرگان را جهانیتر کنند. عده دیگر معتقدند این رویکرد یک نوع سرقت فرهنگی محسوب میشود، چهبسا عمده آنان گویش و آثاری به زبان فارسی داشتند. سکوت دولتهای ادواری ایران نسبت به این ماجرا یکی دیگر از رویکردهای خنثی در عرصه فرهنگ است. پدیدآمدن این شخصیتها بخشی از میراث فرهنگی حوزه تمدنی ایران در سدههای پیشین است. خوب است کارگروهی تحت عنوان «حوزه تمدنی فلات ایران» به این مهم پرداخته و توسعه فرهنگی با اشتراکات بسیار را فراتر از مرزهای جغرافی و سیاسی مدنظر قرار دهد. تقدیر و تمجید از این بزرگان را میتوان مانند جشن نوروز گستردهتر و جهانیتر برگزار کرد؛ چنانکه زیبنده خدمات و اذهان جهانشمول این بزرگان باشد.