هرمز فرخ
کارشناس شهری
آنچه در فرایند تصویب کلیات بودجه سال 1397کشور توسط کمیسیون تلفیق مجلس شورای اسلامی بر بودجه و اعتبارات پیشنهادی متروی کلانشهرهای کشور گذشت، این روزها محل بحث و البته پرسش کارشناسان امر و همچنین اهالی شهرهای بزرگ شدهاست. تقلیل بودجههای پیشنهادی کمیسیون عمران مجلس در مواردی از قبیل توسعه حمل ونقل ریلی درون شهری، خرید تجهیزات، نوسازی ناوگان موجود و ساخت خطوط متروی شهرهای اقماری کلانشهرها، در شرایطی که معضل ترافیک و آلودگی هوا به یکی از عوامل اصلی مرگومیر و بیماری هموطنان در اقصی نقاط کشور تبدیل شدهاست- به تحقیق- غیرقابل توجیه بهنظر میرسد. این امر در حالی رخ میدهد که دولت بهدلیل مشکلات متعدد مالی عملا توان حمایت مورد دلخواه خود از شبکه قطار شهری کلانشهرها را ندارد و از سوی دیگر مدیریت شهری در شهرهای بزرگ نیز بهدلیل کاهش منابع درآمدی و از آن مهمتر عدمبهرهمندی از درآمدهای پایدار قابلقبول، خود نیز در تأمین هزینههای سنگین ساخت مترو و ایستگاههای آن یا تهیه واگنهای مورد نیاز دچار مشکلات عدیدهای شدهاست.
در چنین وضعیتی که معلوم نیست اگر بودجهای هم تصویب شود، در مرحله عمل چه میزان از آن محقق خواهد شد، نوع نگاه اعضای کمیسیون تلفیق به بودجه متروی کلانشهرها سؤالبرانگیز است و انتظار میرود رئیس این کمیسیون که خود تحصیلکرده علوم اقتصادی است، علت تصمیمات اتخاذ شده را برای تنویر افکار عمومی بازگو کند. این در حالی است که سخنگوی کمیسیون تلفیق مجلس شورای اسلامی تا قبل از اعلام نظر نهایی اعضای کمیسیون متبوع خویش در مورد پیشنهادهای رسیده، نظرات کمیسیون عمران به جهت نوع نگاه حمایتی از توسعه و تجهیز متروی کلانشهرها را مثبت ارزیابی کرده بود. نکته جالب اینکه اکثر اعضای کمیسیون تلفیق بودجه سال97 با داشتن سوابق ارزشمندی در مباحث برنامهای و بودجهای کشور ، از مشکلات اساسی شهرهای بزرگ باخبر هستند. با این اوصاف آنچه از زیردست اعضای این کمیسیون بهعنوان مصوبات کلی بودجه سال آینده بیرون آمدهاست، در مقوله حملونقل ریلی درونشهری کلانشهرها، به نوعی نقض غرض محسوب میشود. این استدلال از آن جهت عنوان میشود که کافی است یادآوری کنیم که یک ریال هزینه کرد در زمینه توسعه و ارتقای سطح کیفی حملونقل عمومی، 2ریال صرفهجویی در هزینههای درمانی و به شکل مشابه کاهش هزینههای مصرف سوخت و زمان صرف شده در ترافیک معابر درون شهری بهدنبال خواهد داشت.
در مورد کلانشهر تهران که جمعیت ساکن آن 11درصد جمعیت کل کشور و جمعیت روز آن حدود 14درصد کل جمعیت ایران را تشکیل میدهد اوضاع، حساستر بهنظر میرسد و باید این نکته را مدنظر قرار دهیم که یک تصمیم مدیریتی، در حقیقت سرنوشت درصد قابل توجهی از کل نفوس کشور را تحتتأثیر قرار خواهد داد.؛ پایتختی که شهرهای اقماری متعددی در اطراف خود دارد، بهدلیل فقدان طرحهای جامع و تفصیلی در این شهرها و بزرگترشدن آنها، روزبهروز با مراودات حمل ونقلی بیشتری از جانب مراکز جمعیت پیرامونی دست به گریبان است و در یک چشمانداز فقط هشت ساله، پیشبینی میشود تا سال1404جمعیت شناور تهران در طول روز حداقل به 14میلیون نفر برسد.
از تمام آنچه گفته شد، میتوان نتیجه گرفت که ساده انگاشتن سرنوشت حملونقل عمومی در شهرهای بزرگ کشور و ازجمله تهران باعث پدید آمدن مشکلات بغرنج و گرههای کوری در آینده خواهد شد و تبعاتی که چنین غفلتی در پی خواهد داشت، به مخاطره افتادن سلامت و معضل از بین رفتن سرمایههای انسانی را که هرساله بر اثرمشکلات زیستمحیطی رخ میدهد، مضاعف میسازد؛ با این نگاه انتظار میرود که به علاج واقعه غیرقابل جبران فردا، همین امروز بیندیشیم.