عهدورزان طناز نه پیمانگسلان بندباز
اصغر ضرابی ـ منتقد و روزنامهنگار
طنز را میتوان گویشهای واژگون و باژگونی مفاهیم و مقولات فکری و ذهنی تعبیر کرد. همچنین به تهاتر یا ترادف آن میتوان پارودی را به کار برد. گرچه این دومی بیشتر در معنی هزل و تقلید با این همه متأسفانه طنزپردازان ما تفاوت عمدهای میان ایندو قائل نیستند.
بیگمان طنز با لودگی نیز که امروزه به خورد مخاطبان داستان و فیلم داده میشود، تفاوت اساسی دارد.
حافظ میگوید: «به بانگ چنگ مخور می که محتسب تیز است». «تیز» در این مقام مصداق اتم طنز است؛ چراکه ایهام آن افاده معنی بار مصوت میکند.
شناخت شاخههای طنز که در این مجال فرصت پرداختن به چگونگی و چیستی آنها نیست، از آن رو مهم است که هر یک در جای خود کاربردی مناسب مییابند و در غیر این صورت نمیتوانند آنچنان که باید مخاطب را با خود همراه کنند.
طنز بیان، طنز موقعیت و طنز نمایشی هر یک به جای خویش نیکویند. با این حال، به دلیل اینکه میتوان بعضی وارونهگوییها را به جای طنز بیان جا زد، بیشتر آثار طنز در این سبک عرضه میشوند. چنانکه بسیاری از فیلمها و سریالهایی که طنز نام داده شدهاند، بر محور تکیه کلامهایی هستند که با پس و پیش کردن، ریخت مضحکی یافتهاند که صدالبته طنز بیان با معنی روشن آن به حساب نمیآیند. نکتهای که دقت در آن بسیار مهم است اینکه طنز، تراژدی، اسطوره، آنتینول و رمان برآمده از دغدغه آفریننده آن است.
چیزی که موجب میشود طنز واقعی با وجودی که میخنداند، فاخر و فخیم باشد، جنس همین دغدغه است وقتی دغدغه طناز ارزشهای انسانی و پاسداشت آنهاست، طنز جهتی به سوی تعالی و ارتقای معنی مییابد. به این ترتیب اثری که شکل میگیرد، ناخودآگاه چارچوبی دارد که آن را از هرزروی و ابتذال دور نگاه میدارد.
طنازانی که به این شیوه پایبندند در واقع سر بر سر عهد خویش نیز با هنر و مردم میبازند و جزاینان بقیه نه طناز، که بندبازند؛ آنان که در ظاهر گام در مسیری نازک میگذارند یا هنر گام برداشتن در مرز جاذبه را به رخ میکشند اما در واقع همواره آماده بوده و هستند تا پا بر پیمان بسته بگذارند و هرگاه که لازم باشد، هر عهد که بستهاند، بگسلند.
بر این اساس خالق اثری که در این عرصه عرضه میشود یا با و یا بر مردم است. یا گریه و خندهاش با آنان است یا بر آنان میخندد و طنز هم وسیلهای میشود مانند بسیاری از ابزار دیگر برای کسب درآمدکردن و روزگار گذراندن.