دنیای سیاست چه نسبتی با صنعت نفت ایران دارد؟
اسلحه نفت
بررسی جایگاه و اهمیت صنعت نفت در اقتصاد ایران
محمد عدلی_روزنامه نگار
از همان روزی که مظفرالدین شاه امضای خود را پای قرارنامچهای نهاد که امتیاز بهرهبرداری از نفت ایران را به ویلیام ناکس دارسی اعطا میکرد تا زمانی که مصدق فریاد ملیگرایی سر داد، تا دهههای پس از آن که محمدرضا پهلوی درآمدهای سرشار نفتی را به بودجه سرازیر کرد و در مقاطعی که تحریمها در زمان جنگ و دورههای پس از آن سراغ صادرات طلای سیاه آمد، سرنوشت بسیاری از تحولات سیاسی به این ماده زیرزمینی وابسته بوده است.
اگر اقتصاد ایران را آغشته به نفت میدانند، نفت را هم باید آلوده به سیاست دانست. معادله اقتصاد و سیاست در جهان بهگونهای تنظیم شده است که اسلحه نفت به پایدارترین سلاح در جنگهای سیاسی بدل شده است. سیاستمداران هنوز به همان سنت قدیمی از نفت برای تهدید و تحریم بهره میبرند تا خواستههای خود را به کشورهای نفتی دیکته کنند، تنها ابزارهای تهدید و تحریم تغییر کرده است و در عصر پهپادها مسیرهای جدیدی برای جنگهای نفتی پیدا شده، اما پیوند نفت و جنگ، سستتر نشده است.
عربستان بهتازگی قربانی رابطه نفت و سیاست شده است، اما در طول تاریخ اقتصاد ایران از اصلیترین اهداف اسلحه نفت بوده است. همانطور که تحریمهای انگلیس در زمان ملیشدن صنعت نفت، دولت مصدق را تحت فشار قرار داد، تنها در یکدهه اخیر 2بار سختترین تحریمهای نفتی علیه اقتصاد ایران اعمال شده است؛ تحریمهایی که سیاستمداران برای جنگ قدرت به راه انداختهاند، بهانهای در حوزه انرژی دارد.
از سال گذشته که تحریمهای نفتی برای دومین بار در یکدهه اخیر علیه ایران اعمال شد، نشان داد که همچنان استراتژیهای جنگ اقتصادی بر سلاح نفت استوار است. صنعتی که از سیاست تأثیر میپذیرد و بر سیاست نیز چیره میشود، در فاصله کوتاهی از تحریمزدایی بار دیگر با فشارهای آمریکا مواجه است. هرچند رؤیای ترامپ برای به صفر رساندن صادرات نفت ایران تحقق نیافت، اما بار دیگر فروش حداکثری نفت ایران را به محاق برد و موازانه بازار نفت را به نفع کشورهای رقیب ایران تغییر داد. تحریم نفت ایران، شرایط جدیدی را برای اقتصاد ایران رقم زد تا در فاصله 7سال بار دیگر محدودیت قابلتوجهی در درآمدهای نفتی ایجاد شده باشد.
حسن روحانی در نخستین سفر اروپایی خود، پس از خروج آمریکا از برجام، تحریمکنندگان صادرات نفت ایران را با ادبیاتی تندتر از همیشه تهدید کرد تا عدهای این اظهارات را تهدید به بستن تنگه هرمز بدانند و برخی از آن بهعنوان قدرتنمایی منطقهای ایران علیه عربستان یاد کنند؛ «آمریکاییها مدعی شدهاند که میخواهند بهطور کامل جلوی صادرات نفت ایران را بگیرند، آنها معنی این حرف را نمیفهمند، چراکه اصلا معنی ندارد که نفت ایران صادر نشود و آن وقت نفت منطقه صادر شود، اگر شما توانستید، این کار را بکنید تا نتیجهاش را ببینید.»
این نخستین بار نبود که صنعت مادر در ایران به محور رویدادهای سیاسی تبدیل شده است. 111سال از روزی که نخستین قطرههای نفت در ایران جوشید سپری شده و این ماده معدنی در تمامی این سالها نقشی استثنایی در تاریخ اقتصاد و سیاست کشور ایفا کرده است. ردپای طلای سیاه در مقاطع مهمی از تاریخ سیاست ایران باقی مانده تا بتوان اهمیت این صنعت بزرگ را فراتر از سطح مناسبات اقتصادی تحلیل کرد.
این بار در نیمه دوم دهه90 دولتمردان تصمیم گرفتهاند از سیاست برای اقتصاد هزینه کنند. شاید به همین دلیل بود که رئیسجمهور ایران کشورهای منطقه را تهدید به ایجاد مانع بر سر راه صادرات نفت کرد.
چه بر سر صنعت نفت آمد؟
صنعتی که در ایران قرن دوم حیات خود را میگذراند، دورههای پرهیاهویی را از سرگذرانده که هرکدام سرفصلهای بزرگی از تاریخ اقتصادی و سیاسی ایران را رقم زده است. ملی شدن صنعت نفت در سال 1329 مهمترین رویدادی بود که صنعت نفت و اقتصاد ایران تجربه کرد اما قبل و پس از تغییر سرنوشت طلای سیاه نیز روزگار پرتلاطمی بر این صنعت گذشت.
تحریمهای اقتصادی که سختترین آن اوایل دهه90، سد راه صادرات و تولید نفت ایران قرار گرفته بود، اواخر سال 94 از میان برداشته شد تا بار دیگر سطح تولید نفت ایران به آنچه پیش از تحریمها تجربه کرده بود، برسد. اما بار دیگر با خروج آمریکا از برجام، سایه تحریم بر سر این صنعت سنگینی کرد و هم تولید و صادرات این ماده معدنی را به چالش کشید و هم رشد اقتصاد ایران را به محدوده زیر صفر کشاند. این در حالی بود که پس از امضای برجام، بزرگترین صنعت ایران با بیشترین اثرگذاری بر تولید ناخالص داخلی، نخستین صنعت ایران نام گرفت که پس از لغو تحریمهای اقتصادی به ایفای نقش خود در افزایش تولید ملی پرداخت. در شرایطی که صنایع ایران پس از اجرای برجام در انتظار فراهم شدن سایر شرایط بانکی و جذب سرمایهگذاری خارجی قرارگرفتند، صنعت نفت ایران بلافاصله مسیر افزایش تولید را در پیش گرفت. برنامهریزی برای افزایش تولید نفت از ماههای پیش از لغو تحریمها بهگونهای انجام شده بود که در فاصله چند روز پس از اجرای برجام، رکورد صادرات 7میلیون بشکه نفت در یک روز به ثبت رسید. آثار افزایش تولید و صادرات نفت از همان زمستان سال94 که لغو تحریمها عملیاتی شد، خود را در تولید ناخالص داخلی کشور نشان داد.
آمارهای بانک مرکزی نشان میدهد که در سال 1395 رشد ارزشافزوده بخش نفت نسبت به سال 1394به 61.6 درصد رسید. این رشد بالا موجب شد تا بخش نفت سهم 9.8 درصدی از رشد 12.5 درصدی اقتصاد را به دوش بکشد. با این حساب سایر بخشهای اقتصاد در این سال مجموعا 2.7درصد در رشد اقتصاد سهم داشتهاند. صنعت نفت در سال 95 توانست در اقدامی کمسابقه در فاصله زمانی 6ماه به میزان یک میلیون بشکه به تولید و صادرات نفت ایران اضافه کند. طبیعی بود که با رسیدن تولید نفت ایران به سقف 3.8 میلیون بشکه که پیش از تحریمها نیز قرار داشت، دیگر رشد تولید در سال 1396 ادامه پیدا نکند. بر همین اساس رشد بخش نفت در این سال 0.9 درصد ثبت شد که بیشتر ناشی از تغییرات قیمت نفت بود. در این سال رشد اقتصادی بدون نفت 6/4درصد و رشد اقتصادی با نفت 7/3درصد از سوی بانک مرکزی ثبت شد. آمارهای بانک مرکزی از میزان تولید ناخالص داخلی ایران در سال 1395 نیز نشان میدهد که در این سال مجموع تولید ناخالص داخلی کشور با 669 هزار و 110میلیارد تومان، به قیمت ثابت سال1390 رسیده است. در این سال تولید ناخالص داخلی در بخش نفت با 152هزار و 447میلیارد تومان، به قیمت ثابت سال 1390رسید که نشاندهنده سهم 22.7درصدی نفت از اقتصاد ایران در سال 1395 است. این آمار نشان میدهد که بیش از یکپنجم اقتصاد ایران به صنعت نفت اختصاص دارد.
طبق گفته مسعود نیلی، سهم بخش نفت از تولید ناخالص ملی ایران هرگز کمتر از 10درصد نبوده است.
در سال 1397 که آغاز آن با خروج آمریکا از برجام مصادف شد، شرایط برای صنعت نفت و اقتصاد ایران به کلی تغییر کرد. هرچند تا ماههای پایانی سال هنوز معافیتهایی از سوی آمریکا برای خریداران نفت ایران درنظر گرفته شده بود و چند کشور میتوانستند نفت ایران را خریداری کنند، اما کاهش صادرات و تولید نفت ایران در نیمه دوم سال، جدیتر شد و رشد اقتصاد را به زیر صفر کشاند. در این سال رشد اقتصادی به منفی 4.9درصد تنزل کرد و رشد اقتصاد بدون احتساب نفت هم منفی 2.4 درصد محاسبه شد. در سال1398، وضعیت تولید در بخش نفت وخیمتر از سال 1397 بوده است. کاهش درآمدهای نفتی در سال 98، سیاستگذاران را به تغییرات جدید در بودجه سالانه واداشته است؛ بنابراین رشد بخش نفت در محدوده زیر صفر حرکت سریعتری خواهد داشت.
سهم بالای نفت در تولید ناخالص داخلی ایران شرایطی را فراهم آورده است که با کوچکترین تغییر در میزان ارزشافزوده این بخش، رشد اقتصاد تحتتأثیر قرار میگیرد. در سالهای ابتدایی دهه90 که تحریمهای نفتی علیه ایران شدت گرفت، کاهش تولید نفت از اصلیترین دلایل افول رشد اقتصاد ایران به زیر صفر بود. در این سالها، افت تولید نفت از 2جهت بر رشد اقتصاد تأثیر منفی گذاشت؛ یکی کاهش تولید در این بخش که بهدلیل سهم بالا از تولید ناخالص داخلی، این شاخص را متاثر میکرد و دیگری بهدلیل افت درآمدهای ارزی حاصل از فروش نفت که به عدمتحرک بخشهای عمرانی و کاهش تولید ناخالص داخلی در آن بخشها منجر شده بود.
در این سالها هرگاه بخش نفت به محاسبات نرخ رشد اقتصادی اضافه میشد، این شاخص افت بیشتری را تجربه میکرد. اوج این اتفاق در سال 1391رخ داد که در کنار بخش نفت، سایر بخشهای اقتصاد نیز با کاهش تولید مواجه شدند تا شاخص تولید ناخالص داخلی کشور به وضعیت نازل منفی6.8 درصد برسد. در سال1392 با شکلگیری توافق ژنو، نفت ایران از تحریم بیشتر در امان ماند تا میزان صادرات نفت خام در سطح یکمیلیون بشکه حفظ شود و دیگر کاهش تولید و صادرات تجربه نشود.
بر این اساس در سالهای 1392 و 1393 کاهش تولید نفت اتفاق نیفتاد و در پایان سال1394 نیز با نهاییشدن توافق هستهای و لغو تحریمها، مسیر افزایش تولید برای نفت خام باز شد. طلای سیاه از 3ماه پایانی سال1394 با افزایش تولید مواجه شد. بانک مرکزی میانگین صادرات نفت خام کشور را در زمستان 1394 یک میلیون و 787هزار بشکه در روز اعلام کرد که رشد 14.4درصدی را پشت سر گذاشته است.
در همین مدت میانگین تولید نفت ایران رقم 3میلیون و 231هزار بشکه در روز بوده و رشد 5/5 درصدی را نسبت به سال قبل از آن ثبت کرده است.
در طول 25سال گذشته حدود 53درصد منابع دولت از صنعت نفت تامین شده که دولت آن را در بخشهای مختلف هزینه کرده است.