ابتکار در واکنش به شعلهورشدن آتش مخالفتها علیه دولت:
رقبای دولت انتخابات زودرس را کلید زدهاند
محسن تولایی _ خبرنگار
حجم تخریبها علیه دولت دوباره از سفر اخیر حسن روحانی رئیسجمهور به نیویورک و شرکت در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل شدت یافته است؛ هم مدیریت داخلی دولت را بدون درنظر گرفتن تحریمها به چالش میکشند و هم در حوزه سیاست خارجی هرگونه تحرک دولت در حوزه دیپلماسی را با بدبینی رصد و گفتوگوها با اروپاییها را تعبیر به «مذاکرات ذلیلانه» میکنند. ازجمله زمانی که روحانی در سفر نیویورک بود از تریبون ریاست اجلاسیه خبرگان مطرح شد که به مدیران فعلی امیدی نیست و عامل خفت و گرفتاری کشور هستند و یکی از اعضای شورای نگهبان نیز در توییتی دیپلماتهای دولت را از «مذاکرات ذلیلانه» برحذر داشت. با معصومه ابتکار- معاون رئیسجمهور در امور زنان و خانواده- درباره علت تشدید این هجمهها گفتوگو کردیم.
منتقدان در نیمهدوم باقیمانده دوران ریاستجمهوری آقای روحانی خیلی مستقیم و بیپرده شخص ایشان و دولتش را به باد انتقادات میگیرند و از همه عجیبتر اینکه تریبونهای رسمی و مقامات حاکمیتی در خط مقدم این هجمهها قرار گرفتهاند؛ یعنی حتی فعالان سیاسی نیز چنین به دولت نمیتازند. علت چیست که مثلا از تریبون خبرگان رهبری به خفت و گرفتاری مدیران میپردازند. دولت مگر چه سهمی در این خفت و گرفتاری دارد؟
اول اینکه از شخصیتی با وزانت و سن و سال رئیس خبرگان انتظار نمیرود که موضع سیاسی داشته باشد و جانبداری سیاسی کند. ایشان هم مانند خیلی از شخصیتهای عالیرتبه نظام باید حمایت غیرجانبدارانه خودشان را نسبت به همه ارکان منتقل کنند. مگر ما در قوه قضاییه مشکل کم داریم. در بخشهای مختلف اداره کشور مشکل داشتهایم و اینکه ایشان از تریبون ریاست خبرگان، جانبدارانه صحبت کند، شأن کار نیست، همانطور که در انتخابات سال88 نیز شأنش نبود که شخصیتهایی اینچنین موضع بگیرند و ورود کنند. شأن شخصیتهای بزرگی همانند آقای جنتی این است که واقعا مسائل را به دور از جانبداری و موضعگیری ببینند.
اینکه دولت در تحقق بخشی از وعدههای خودش ازجمله رفع تحریمها با مانع مواجه شده علت جسارت یافتن مخالفان در حمله به دولت نیست؟
دولت در نیمه کار خودش با یک تغییر سیاست کلان آمریکا در موضوع برجام مواجه و ناگهان آمریکا از برجام خارج شد. تحریمهای کنونی، بخواهیم یا نخواهیم ظالمانه، یکطرفه و بسیار شکننده است که در تاریخ جمهوری اسلامی ایران این تحریمها بینظیر است. داریم میبینیم که چه آثاری دارد. دولت با چنین شرایطی مواجه است. برای من خیلی جالب است که خیلیها اصلا نادیده میگیرند؛ یعنی اصلا انگار که آقای ترامپ وجود ندارد و انگار که این تحریمها قرار نیست هیچ تأثیری داشته باشد و انگار همه مشکلات و گرفتاریها مربوط به دولت آقای روحانی و شخص ایشان است. این به دور از انصاف است. بالاخره ما حکومتی منتسب به آرمانها و ارزشهای دینی هستیم و برای ما مهمتر از هر چیزی، اخلاق است. در قضاوت باید انصاف داشته باشیم. رقیب خودمان را بیرحمانه قضاوت نکنیم. ورود به حوزه سیاسی در کشوری که این همه هجمه خارجی دارد و جنگ روانی متوجه آن است بسیار ظریف است و مرز باریکی دارد. نقدی که تنها هدفش رقابتهای سیاسی باشد واقعا زیبنده نیست. باید سعی کنیم شأن خودمان را حفظ کنیم. من نباید بزرگتر از خودم و چنین شخصیتی را نصیحت کنم. این مسائل بهتر است از ناحیه خودشان رعایت شود.
چرا همزمان که دولت بحث مذاکرات با اروپاییها را پیش میبرد، برخی افراد و نهادهای حاکمیتی ازجمله در شورا نیتخوانی و توییت میکنند نباید «مذاکرات ذلیلانه» کرد؟ چرا این پیام در بحبوحه دیپلماسی ایران بهویژه در اجلاس مجمع عمومی به دیپلماتهای خط مقدم سیاست خارجی ارسال میشود؟
احساس تکلیف میکنند. فکر میکنند خودشان نسبت به این موضوعات تعهد بیشتر و اسلامیت قویتری دارند. گمان میکنند عرق قویتری نسبت به بقیه دارند. در کل حقانیت حداکثری برای خودشان قائل هستند. این در حالی است که نظر نهایی را مقام معظم رهبری اعلام کردهاند و یقینا فصلالخطاب است. یقینا دولت در هیچ مرحلهای بدون تأیید و نظر مقام معظم رهبری هیچ قدمی برنداشته و برنمیدارد. این دولت، دولت مورد تأیید است. تمام مواضع رئیسجمهور و وزیر امور خارجه در تأیید و همراهی ایشان بوده است. با این حال جریان سیاسی مخالف دولت اصلا کاری به این موضوع ندارد. تخریبهای خودش را جلو میبرد، ازجمله در موضوع برجام که با فضاسازیها و اطلاعات و اخبار نادرست سوءاستفاده کرد. الان هم دولت هیچ اقدامی نمیکند مگر با نظر، تأیید و همراهی مقام معظم رهبری. بهخصوص در سیاست خارجی همواره نظر ایشان خواسته شده است.
اینکه میگویند ما برای بعد این دولت کار میکنیم که مدیران جوان انقلابی سر کار بیایند پیام همکارینکردن و چوب لای چرخ دولت گذاشتن ندارد؟
این حرف انتخاباتی است و بسیار بعید است که الان زده میشود. خیلی واضح است که آنها میخواهند از انتخابات مجلس یازدهم در اسفندماه بار دیگر نهادهای انتخاباتی را تسلیم جریانهای سیاسی تندروی همسو با خواست و سلیقه سیاسی اقلیتی خودشان کنند. این همان بحث انتخابات زودرس است. اولا رئیسجمهور را باید مردم انتخاب کنند، نه مقاماتی که الان در قدرت نشستهاند. این نظر و خواست مردم است که صائب است. نظام انتخابات در کشور ما نظام مردمسالاری است و امور به رأی مردم گذاشته میشود و مردم باید امید داشته باشند که بتوانند در نتیجه انتخابات، سلیقه خودشان را حاکم کنند. اگر ما به نوعی با صحبتهایمان جوری القا کنیم که قرار نیست خواست مردم اجرا شود، ضربهای به قانون اساسی، مردمسالاری و آرمانهای امام میزنیم که مشابه آن را نمیتوانستیم بزنیم. آرمانهای امام و انقلاب اسلامی مبتنی بر خواست و سلیقه مردم است.
مواضع مطرح شده در تریبونهای نمازجمعه که برای مشروعیت آرای مردم تعیین تکلیف میکنند و سمت و سوی سلایق سیاسی خودشان را به آن میدهند چقدر با خطمشیهای سیاسی بنیادین انقلاب سازگاری دارد؟
خلاف آن خطمشیهاست. امام خمینی(ره) از روز اول جلوی کسانی که سعی میکردند از بالا به مسائل نگاه و نظر خودشان را اعمال کنند ایستادند. خیلی از این افراد میگفتند رفراندوم لازم نیست، بارها میگفتند انتخابات لازم نیست یا خانمها به مجلس نیایند و در مناسبات قرار نگیرند. این نوع خطمشی رنگی از خطمشی امام و رهبری ندارد. اگر خطمشی امام و رهبری را میخواهیم در این مناسبات پیدا کنیم خیلی روشن است اما این چیزی که الان از تریبونها اعلام میشود مندرآوردی است. آن چیزی که ما اعتقاد و یقین داریم مبنای جامعه اسلامی است، مردمسالاری است و اینکه مردم حق دارند انتخاب کنند. مردم حق دارند دولت آینده و رئیسجمهور آینده خودشان را انتخاب کنند. توصیه من به نهادهای حاکمیتی این است که مردم را ناامید نکنیم. مردم به اندازه کافی شرایط برایشان سخت است. اینکه ما نسبت به آینده مسائلی را تعیین کنیم که افراد خاصی با خطمشی خاصی روی کار بیایند جز القای ناامیدی نیست.
موضوع انتخاب جوان انقلابی بهنظر اسم رمزی برای کشیدن فرش سیاست از زیر پای دولت مستقر مطرح میشود. خود مدیران این نهادها جوان نیستند. آیا واقعا دولت تدبیر و امید دولت پیر و فرتوتی است یا تکرار این موضوع از سوی تریبونهای اعلام مواضع و تبلیغی نظام هدفگیری سیاسی خاصی ندارد؟
دولت، کارایی و تأثیرگذاری خودش را در سختترین شرایط نشان داده است و اصلا چنین چیزی نیست. قطعا تکرار زیاد این مسئله اغراض سیاسی دارد. سیاست دولت بر این بوده که در مسیر انتخاب مدیران جوان و مدیران زن گام بردارد. مدیران زنی هم که انتخاب شدهاند جوان بودهاند. عملکرد دولت در این مسیر بینظیر بوده و سابقه نداشته است. منتهی تریبونهای حاکمیتی غیردولتی بیشتر بهدنبال القای یک خطمشی خاص هستند. اگر صحبت از انتخاب مدیران جوان انقلابی میکنند، منظورشان انتخاب چهرههای همسو با جریان سیاسی و باند و گروه خودشان است. بهطور قطع منظورشان از مدیران جوان واگذاری مسندهای مدیریتی به جریان خاصی است.
کهولت سن تنها متوجه دولتیهاست یا سایر نهادهای حاکمیتی را هم دربرمیگیرد؟
بله. مسئله پیرسالی برای همه نهادها و مقامات حاکمیتی میتواند مورد نقد و بررسی قرار گیرد. چه تفاوتی در مدیریتها و مسئولیتها میکند؟ مگر میشود پیری برای مدیری بد باشد و برای مسئول دیگری خوب؟ چنین اتهامی با نظر به کاهش کارایی مدیریتهای سالخورده باید متوجه خودشان هم باشد و آنها نیز باید پرهیز کنند از پیرسالی. موارد مطرح شده از سوی نمازجمعه یا تریبون خبرگان فقط یک حرف است و برای مخاطب خاص خودشان است وگرنه این حرف قطعا کاربرد عمومی ندارد. مردم توجهی به این حرفها ندارند و اصولا چنین سخنانی هرگز جایگاه منطقی در اذهان عمومی نخواهد داشت.
آنها میخواهند از انتخابات مجلس یازدهم بار دیگر نهادهای انتخاباتی را تسلیم جریانهای سیاسی تندروی همسو با خواست و سلیقه سیاسی اقلیتی خودشان کنند