دختر 14ساله برای ازدواج با جوان افغانستانی از خانه گریخت و راهی ترکیه شد
مأموریت اینترپل برای برگرداندن نیلوفر
ردپای دختری 14ساله که از چند روز پیش ناپدید شده بود، در کشور ترکیه بهدست آمد. او پس از آشنایی با پسری افغانستانی، فکر فرار از خانه به سرش زد و حاضر شد قاچاقی از ایران خارج شود تا بتواند با جوان مورد علاقهاش ازدواج کند؛ غافل از اینکه خانوادهاش را به دردسری بزرگ خواهد انداخت. بهگزارش همشهری، چند روز قبل زن و مردی نگران به اداره پلیس تهران رفتند و گفتند که دخترشان ناپدید شده است. پدر گفت: دخترم نیلوفر 14سال بیشتر ندارد و به گفته همسرم برای شرکت در جشن تولد یکی از همکلاسیهایش از خانه خارج شد و گفت تا عصر برمیگردد اما دیگر برنگشت. تا شب هرچه به موبایلش زنگ زدیم، پاسخ نداد. پس از آن هم گوشی موبایلش خاموش شد. وی ادامه داد: من و همسرم به تمام دوستانش زنگ زدیم اما در اوج ناباوری متوجه شدیم که اصلا جشن تولدی در کار نبوده است. این یعنی دخترم به ما دروغ گفته بود؛ درحالیکه اصلا سابقه نداشت به ما دروغ بگوید. مرد میانسال گفت: تا آخر شب به تمام کلانتریها و بیمارستانها سر زدیم اما اثری از دخترم نبود. او یک شب هم بدون اطلاع ما جایی نمیرفت؛ به همین دلیل احتمال میدهیم بلایی سرش آمده یا افرادی او را ربودهاند.
شروع تحقیقات
مشخصات دختر ناپدیدشده در سیستم پلیس ثبت شد و پرونده برای رسیدگی بیشتر پیش روی قاضی عظیم سهرابی، بازپرس جنایی تهران قرار گرفت. در جریان بررسیها ردپای دختر نوجوان در یکی از مناطق مرزی ایران بهدست آمد. این یعنی او یا با پای خودش قصد خروج غیرقانونی از کشور را داشته یا اینکه افرادی او را ربوده و قصد داشتند از کشور خارج کنند. فرضیه اول خیلی زود با انجام تحقیقات بیشتر و سرنخی که پیش روی تیم تحقیق قرار گرفت، پررنگتر و معلوم شد که دختر نوجوان نقشه فرار از خانه را کشیده است.
دوستی تلگرامی
کارآگاهان برای اینکه ردی از دختر نوجوان بهدست آورند، به تحقیق از دوستان او پرداختند و یکی از آنها گفت: نیلوفر با پسری افغانستانی به نام فاضل آشنا شده و نقشه فرار از خانه را کشیده است. وی ادامه داد: نیلوفر چند وقت پیش در تلگرام با فاضل آشنا شد. ظاهرا عضو یک گروه تلگرامی بودند و فاضل هم 23ساله بود. او در یک ساختمان در حال ساخت کار میکرد. دوستی آنها ادامه داشت و رفتهرفته عاشق یکدیگر شدند تا جاییکه تصمیم به ازدواج گرفتند، اما ظاهرا خانواده نیلوفر وقتی متوجه این رابطه شدند، بهشدت مخالفت کرده و از او خواستند که ارتباطش را با فاضل قطع کند. او اما به جای گوشدادن به حرفهای خانوادهاش، تصمیم به فرار گرفت. دوست نیلوفر ادامه داد: من خبر داشتم که او قصد دارد از خانه فرار کند حتی نصیحتش کردم که بیخیال این نقشه خطرناکش شود اما او گوشش به حرفهای من بدهکار نبود و تصمیمش را گرفته بود. میگفت که میخواهد به بهانه شرکت در جشن تولد از خانه خارج شود و همراه فاضل از ایران بروند تا دیگر دست خانوادهاش به او نرسد. با سرنخی که دوست نیلوفر در اختیار تیم تحقیق قرار داد، ماموران موفق شدند محل کار فاضل را در تهران شناسایی کنند. آنها وقتی به این محل رفتند، متوجه شدند که همزمان با ناپدیدشدن دختر نوجوان، فاضل هم محل کارش را ترک کرده است. اما برادر وی که در آن ساختمان بود، با دستور قاضی جنایی بازداشت شد.
ردپای قاچاقچیان انسان
برادر فاضل در تحقیقات، اطلاعات تازهای در اختیار قاضی جنایی قرار داد و گفت: نیلوفر و فاضل با پرداخت پول به قاچاقچیان انسان به ترکیه فرار کردند. سفر آنها حدود 3هفته طول کشید و مجبور شدند از مسیرهای صعبالعبور بروند و حالا هم در کمپ زندگی میکنند. تا جایی که من خبر دارم، آنها بهصورت موقت با یکدیگر ازدواج کرده و قصد دارند از ترکیه به یونان بروند و زندگیشان را در اروپا شروع کنند. با این سرنخ، یکی از بستگان نزدیک نیلوفر راهی ترکیه شد تا دختر نوجوان را با خود به ایران برگرداند. از سوی دیگر، قاضی سهرابی، بازپرس جنایی تهران نیز با توجه به سن کم دختر نوجوان از اینترپل خواست تا او را تحویل پلیس ایران بدهند.