چشمهای بسته روی حقوق کودکان کار
حمیدرضا بوجاریان_ خبرنگار
مباحث مربوط به کودکان کار، نه این روزها بلکه چند سالیاست که بحث داغ مجامع رسمی و غیررسمی کشورمان است و متولیان دغدغهمند همواره از این پدیده با ترحم و بازگو کردن درد این شهروندان کوچک سخن میگویند. قشری که ناخواسته و به اجبار از دنیای زیبای کودکی رانده شده و قدم در دنیای نازیبای بزرگترها گذاشتهاند. کودکانی که مسئولیت نانآوری روی شانههایشان سنگینی میکند اما خم به ابرو نمیآورند و با دستان کوچکشان چرخهای بزرگ امرار معاش خانواده را میچرخانند. این کودکان حق و حقوقی دارند که باید کسانی که مدعی حمایت از حقوق بشر هستند و فریادشان را در قالب فعال اجتماعی میکشند، آنها را مطالبه کنند. زهرا محمدنژاد -فعال اجتماعی- درخصوص عملکرد نهادها و فعالان اجتماعی درخصوص حمایت از کودکان کار در گفتوگو با همشهری بیشتر توضیح میدهد.
این فعال اجتماعی صحبتهایش را با این مطلب شروع میکند؛ «کوچکنمایی کودکانی که با ناملایمات و سختیهای زندگی دست به گریبان هستند، ویترینی است زیبا برای بهرهبرداری برخی دلواپسانی که با شهوت سخنرانی برای مطرح کردن خودشان در این حوزه ورود میکنند. همچنین این کودکان معصوم به منبع درآمدزایی برخی افراد سودجو و فرصتطلب تبدیل شدهاند.» او باور دارد که این حوزه نیاز به فعالیت انسانهای پاکنیت، سالم و آگاه دارد؛ «چنین افرادی قطعاً توانمندی لازم برای ارائه و اجرای راهکارهای اساسی و بنیادین برای حل مشکل کودکان کار را دارند و میتوانند در این مسیر گامهای بزرگی بردارند.»
این کودکان بیش از هر چیزی به نگاهی زیبا از طرف جامعهشان در جهت حفظ کرامت نفس نیاز دارند و تجربه کردن احساس خوب بودن و ارزشمند بودن، میتواند به اولویتهای خدمترسانی به این کودکان تبدیل شود.
زهرا محمد نژاد میگوید: «فعالیتهای انساندوستانه فعالان اجتماعی در این حوزه درصورتی میتواند مرهمی باشد بر زخمهای این کودکان که با نگاهی انساندوستانه و محترمانه ارائه شود، در غیراینصورت بهتر است کاری به این کودکان نداشته و بیش از این آزارشان ندهیم».
بهنظر میرسد، عزمی جدی از جانب مسئولین برای تصویب قانون ممنوعیت کار کودکان در کشورمان وجود ندارد و سامانبخشی به وضعیت زندگی این کودکان در اولویت نمایندگان مجلسمان قرار ندارد. همین بیمهری و بیتوجهی مسئولین در کشور با گلایهمندی فعالان اجتماعی همراه بوده و به گفته محمدنژاد همواره سؤال آیا تنها راه رسیدگی و اثرگذاری به وضعیت نابسامان زندگی کودکان کار، در مسیر مصوب کردن قانون ممنوعیت کار کودکان در کشورم است؟ ذهن فعالان اجتماعی را مشغول کرده است. او معتقد است: «کاش مدافعان حقوق کودک در کشور ما از خلاقیت و هوشمندی بیشتری برخوردار بودند و میتوانستند راهی بسازند برای جبران ضعف عملکرد دستگاه قانونگذاری در کشورمان. کاش فعالان اجتماعی آن قدر توانمند و دغدغهمند بودند که میتوانستند به موازات پیگیری تصویب قانون ممنوعیت کار کودکان در مجلس، با ظرفیت و پتانسیل مردمی، راهکاری مردمی محور برای حل مشکل کودکان کار بیابند. کاش فعالان اجتماعی میتوانستند، با برنامهریزی برای آموزشهای مردمی جریانی بسازند از حضور و مشارکت مردم برای شناسایی، اسکان و ساماندهی وضعیت خانوادگی کودکانی که نیازمند واقعی به انجام کار هستند و با فشار آوردن به مسئولین وظیفه جمعآوری کودکان کار را که بهصورت شبکه مافیایی اداره میشود به آنها میسپردند».
سهلانگاری و حرکتهای نمایشی و شعارگونه از جانب سازمانهای مردم نهاد در بسیاری از امور مربوط به ضعف عملکرد قانونگذار است. این فعال اجتماعی با انتقاد از سازمانهای مردم نهاد مدعی فعالیت در حوزه کودکان کار میگوید: «این سازمانها در مقابل بیتوجهی مسئولان به کودکان کار و قوانین مربوط به آنها چه برنامه راهبردی مردمیای ارائه دادهاند تا در سطح جامعه اجرایی شود؟ عملکرد و آمار فاجعهبار مربوط به کودکان کار نشان میدهد که آنها هیچ برنامهای جز سخنرانی و استفاده ابزاری از کودک کار، ندارند».
این فعال اجتماعی حکایت سازمانهای مردمنهاد مدعی حقوق کودکان کار را بهعبارت «آمد لب بوم قالیچه تکون داد، قالیچه خاک نداشت، خودشو نشون داد» تشبیه میکند و میگوید: «زمانی که دولت برنامهای غیرکارشناسانه را اجرایی میکند، تنها هنر آنان این است که در بستری نرم از مبلمانهای خویش بنشینند و از طریق تریبون رسانه با ترتیب دادن موقعیتی برای سخنرانی خویش به نیت ارضای شهوت سخنرانیشان، مخالفت کنند، حال آنکه یک دغدغهمند و دلسوز واقعی راهی مییابد. البته هستند انسانهای شرافتمندی که با تمام وجود، عاشقانه و صادقانه در این راه قدم نهادهاند، اما نه در جایگاه یک سخنور، بلکه بهعنوان یک کنشگر اجتماعی در صحنه و در کنارشان، با نگاهی انسانی و مهربان».