سرماخوردگی جان پسر دانشآموز را گرفت
وقتی پسر 13ساله مبتلا به سرماخوردگی شد، مادرش او را برای درمان به بیمارستان برد اما هرگز تصور نمیکرد که این بیماری ساده، مرگ او را رقم بزند. حالا با گذشت 6ماه از این حادثه دردناک، پزشکی قانونی علت مرگ پسرنوجوان را مسمومیت دارویی اعلام کرده و این یعنی قصور پزشکی در مرگ او نقش داشته است.
به گزارش همشهری، 22فروردینماه امسال مسعود، نوجوان 13سالهای که در کلاس هشتم مدرسهای در پردیس درس میخواند بهدلیل اینکه حالش مساعد نبود زودتر از مدرسه به خانه برگشت. او سردرد و آبریزش بینی داشت و بهنظر میرسید که سرما خورده است. مادرش به او قرص سرماخوردگی داد و کار درمان خانگی را شروع کرد اما یک ساعت بعد متوجه شد که او تب دارد. همین باعث شد تا او را به مطب دکتر ببرد.
آن روز پزشک عمومی پس از معاینه مسعود، تعدادی داروی سرماخوردگی تجویز کرد و آنها به خانه بازگشتند. اما صبح روز بعد مادر متوجه شد که قسمتی از پای پسرش قرمز شده است. مسعود هرازگاهی ناله میکرد و میگفت از ناحیه پا احساس درد میکند. مادر مسعود اینبار تصمیم گرفت پسرش را نزد یک فوقتخصص ارتوپد ببرد. به این ترتیب راهی بیمارستان شدند غافل از اینکه حادثه تلخی در انتظارشان بود.
مرگ ناگهانی
مادر مسعود درحالیکه بغض راه گلویش را گرفته به همشهری میگوید: «پسرم را نزد یک فوق تخصص ارتوپد بردم و او آمپول پنیسیلین و قرص آسپرین تجویز کرد. او گفت قرمز شدن پاهایش و دردی که دارد بهخاطر عفونت است. وقتی شنید پسرم سرماخورده گفت: احتمالا عفونت ناشی از سرماخوردگی باعث تورم پاهایش شده و به همین دلیل دو آمپول پنیسیلین تجویز کرد وگفت هردو آمپول را تزریق کن و وقتی پرسیدم 2آمپول مشکلی برای یک پسربچه 13ساله بهوجود نمیآورد؟ جواب داد: من دکترم و تشخیصم این است. این زن ادامه میدهد: از داروخانه آمپولها را گرفتم و به پسرم تزریق کردند. حتی دکتر یک ورق قرص آسپرین داد و گفت روزی 2تا به پسرت بده که من دستور او را اجرا کردم و با پسرم به خانه بازگشتم.
مادر و پسر به خانه برگشتند به این امید که آمپولها عفونت را از بین برده و حال مسعود را بهتر کند، اما پسر نوجوان دوباره حالش بد شد.
مادرش میگوید: 26فروردین98 تلخترین روز زندگیام شد. مسعود باز حالش بد شد؛ هم پایش درد میکرد و هم پریشان بود. ساعت 12ظهر بود که آژانس گرفتم و او را به بیمارستانی در تهران انتقال دادم. او را به بخش اورژانس بردند، پردهای کشیدند و اجازه ندادند من وارد شوم. دیگر نمیدانم چه داروهایی به او دادند و چه آمپولهایی تزریق کردند. من که نگران بودم پیش پسرم رفتم. آخرین لحظاتی بود که او زنده بود و نفس میکشید. حالش بهتر بود. حتی با برادر بزرگترش صحبت کرد؛ بحث میکرد و درخصوص نتایج فوتبال کلکل میکردند.مادر مسعود به اینجا که میرسد بغضش میترکد و گریه میکند. وقتی آرامتر میشود ادامه میدهد: از پزشکان بیمارستان پرسیدم مشکل پسرم چیست اما هیچکس پاسخ درستی نداد. یک نفر میگفت عفونت کلیه، دیگری میگفت عفونت ریه. سردرگم بودم و یک دفعه یاد برادر دوستم افتادم که در یکی از بیمارستانهای تهران کار میکرد. به او زنگ زدم و گفتم اگر ممکن است پسرم را به آنجا ببرم چون هیچکس تشخیص نمیداد که پسرم چه مشکلی دارد. اما این اجازه را به ما ندادند و گفتند جانش در خطر است. صدای پزشکان را که با هم صحبت میکردند شنیدم که میگفتند تشخیص اولیه ما اشتباه بوده و نباید این دارو را به او تزریق میکردیم. من که به علم پزشکی آگاه نیستم اما از وقتی که پسرم پر کشید خیلی تحقیق کردم و متوجه شدم که مرگ او سهلانگاری تیم پزشکی بوده است.
ساعت16 بیستوششم فروردینماه مسئولان اورژانس بیمارستان تلخترین خبر زندگی مادر مسعود را به او اعلام کردند: «پسرتان فوت شد.»
زن جوان میگوید: وقتی هنوز پیش مسعود بودم، در یک لحظه دیدم حال پسرم بد شده است. مرا بیرون کرده و پردهای به دور او کشیده بودند. من نمیتوانستم او را که روی تخت خوابیده بود ببینم. ساعت 4عصر بود که به من گفتند پسرتان به کما رفت و کمی بعد اعلام کردند که ایست قلبی کرده و فوت شده است. اگرچه میگفتند عملیات احیا را انجام دادهاند اما فایدهای نداشته و او زنده نمانده است.
شکایت
بهدنبال این حادثه ماجرای مرگ مسعود، دانشآموز 13ساله به قاضی ساسان غلامی، کشیک جنایی اعلام شد و او دستور انتقال جسد به پزشکی قانونی را صادر کرد تا علت اصلی مرگ وی مشخص شود. از سوی دیگر مادر مسعود راهی دادسرای جنایی تهران شد و به طرح شکایت پرداخت و خواستار مجازات مقصران مرگ پسرش شد. پرونده در حال رسیدگی بود تا اینکه پزشکی قانونی در تازهترین نظریه خود علت مرگ این پسر دانشآموز را اعلام کرد. علت مرگ مسمومیت دارویی بوده و به همین دلیل پرونده از دادسرای جنایی تهران به دادسرای جرایم پزشکی ارجاع داده شد تا در آنجا رسیدگی شود.
پسرم آرزو داشت خلبان شود
مادر مسعود از وقتی که مطمئن شده پسرش قربانی سهل انگاری و قصور پزشکی شده، یک لحظه آرام و قرار ندارد. «مقصران مرگ پسرم باید مجازات شوند تا دیگر مادری به سرنوشت من دچار نشود.» وی ادامه میدهد: نظریه پزشکی قانونی نابودم کرد. با اینکه احتمال میدادم او قربانی سهلانگاری شده اما حالا مطمئن شدهام که پسرم بهخاطر اشتباه پزشکان پرکشید و رفت. او آرزو داشت خلبان شود اما بهخاطر یک اشتباه او را از دست دادم.