توهم عجیب 3مرد و زن پس از جشن تولد
یک زن و 2مرد پس از مصرف قرص اکس در جشن تولد و تماشای فیلم هالیوودی، دچار توهم شدند و وقتی به خودشان آمدند باورشان نمیشد که دست به ربودن یک زن و زورگیری از او زدهاند.
به گزارش همشهری، ماجرا از این قرار بود که حدود یکماه قبل زنی جوان از خانهاش در یکی از خیابانهای شرق تهران خارج شد تا به محل کارش برود. او کنار خیابان ایستاده و منتظر ماشین بودکه خودروی پژویی مقابل پای او ترمز کرد. داخل ماشین علاوه بر راننده، یک زن و مرد که بهنظر میرسید مسافر هستند، به چشم میخوردند. زن جوان بیخبر از همهجا سوار ماشین شد و در صندلی عقب نشست. هنوز مسافت زیادی طی نشده بود که سرنشینان خودروی پژو405 نقشه خود را عملی کردند. مردی که نقش مسافر را بازی کرده و در صندلی عقب نشسته بود چاقویی از جیبش بیرون آورد و روی پهلوی زن جوان گذاشت و او را تهدید کرد که اگر حرفی بزند جانش را میگیرد.
زن جوان با دیدن چاقو به وحشت افتاد و دست و پایش شروع کرد به لرزیدن. با این حال چارهای جز سکوت کردن نداشت و راننده پایش را روی گاز گذاشت و به سمت یکی از خیابانها تغییر مسیر داد.
یک ساعت بعد
زن جوان روبهروی افسر پلیس نشسته بود و از وحشت میلرزید. او میگفت که سارقان او را ربوده و با تهدید چاقو کیف، موبایل و طلاهایش را دزدیدهاند. وی همچنین توضیح داد: «دزدان مرا مقابل یک صرافی بردند. یکی از آنها چاقو را زیر گلویم گذاشت و رمز کارت بانکیام را گرفت. بعد همراه زنی که داخل ماشین بود، وارد صرافی شدند و همه موجودی حسابم را صرف خرید سکه کردند. آنها سپس راهی تهرانپارس شدند و در یکی از خیابانهای خلوت مرا رها کردند اما موفق شدم شماره پلاک ماشینشان را یادداشت کنم.»
پرونده این شکایت به دادسرای جنایی تهران فرستاده شد و تیمی از مأموران جستوجوی خود را برای دستگیری دزدان شروع کردند. آنها در نخستین گام راهی صرافی شدند و تصویر 2نفر از متهمان را بهدست آوردند. در گام بعدی به بررسی شماره پلاکی که شاکی در اختیارشان قرار داده بود پرداختند و موفق شدند صاحب ماشین را شناسایی کنند. او یکی از سارقان بود که با دستگیری وی، همدستانش نیز لو رفتند و به دام پلیس افتادند. آنها پس از انتقال به دادسرا به زورگیری اعتراف کردند و از ماجرای عجیبی گفتند که برایشان رخ داده بود.
توهمات قرص اکس
دختر جوان مینا نام دارد و متولد سال70 است؛ یاشار متولد69 و راننده پژو مهدی نام دارد و متولد64 است. اعضای این گروه در مواجهه با شاکی و دیدن تصویری که دوربین صرافی ضبط کرده بود چارهای جز اقرار به سرقت از زن جوان ندیدند. آنها که همکار هستند و در یک شرکت کار میکنند مدعی شدند برای نخستینبار است که مرتکب جرم شدهاند و همه این ماجرا ناشی از توهمات قرص اکس بوده است.
یکی از متهمان به نام مینا، 28ساله است. او توضیح میدهد که چطور با همکارانش دست به سرقت از شاکی زدند.
گفتی انگیزهتان توهم ناشی از مصرف قرص اکس بوده؟ چرا قرص مصرف کردید؟
اصلا باورم نمیشود که حالا بهعنوان متهم در اینجا (دادسرای جنایی) هستم. من تا به حال کوچکترین خلافی انجام ندادهام. این نخستینباری است که دستگیر میشوم. آن شب، شب تولد همکارم یاشار بود که البته با هم دوست بودیم و از من خواستگاری هم کرده بود. میخواستیم دور هم تفریح کنیم اما فکرش را نمیکردم دچار دردسر بزرگی میشویم.
مگر آن شب چه اتفاقی افتاد؟
من منشی شرکت هستم. یاشار و مهدی، همدستانم نیز در همان شرکت کار میکنند و همکار هستیم. آن شب تولد یاشار بود و من از همکاران شرکت خواستم در دفتر بمانند تا برای یاشار تولد بگیریم. علاوه بر این دوستانش را هم خبر کرده بودم تا سورپرایز شود. تولد یاشار بهخوبی برگزار شد و یکی از دوستانش نیز برای تفریح و هیجان قرص اکس با خودش آورده بود که متأسفانه من تحتتأثیر محیط قرار گرفته و مصرف کردم. بهتر بگویم جوگیر شدم. پس از مصرف قرص، چیزهای مبهمی بهخاطر دارم. مغزم انگار قفل کرده بود. چشمانم را میبستم و وقتی باز میکردم همکارانم را میدیدم که بالا و پایین میپرند یا اینکه از دیوار صاف بالا میروند. حالت عجیب و غریبی داشتم که هرگز حاضر نیستم دوباره آن را تجربه کنم. آن شب من و یاشار و مهدی در شرکت ماندیم و مهمانها رفتند؛ یادم است یک فیلم هالیوودی دیدیم. فیلم اکشن بود و درخصوص یک باند گانگستری که به بانکها حمله میکردند. تصاویر مبهمی از فیلم را بهخاطر دارم.
بعد چه شد؟
صبح شده بود و ما هنوز توهم داشتیم. تصمیم گرفتیم به بیرون از شرکت برویم و در خیابانها دوری بزنیم. میخواستیم هیجانمان را تخلیه کنیم. اصلا نمیفهمیدیم چه میکنیم. تا اینکه زنی را کنار خیابان دیدیم. او منتظر ماشین بود. یاشار گفت او را سوار کنیم و اموالش را سرقت کنیم و بعد اسلحه بخریم و مثل فیلمی که دیده بودیم به یک صرافی دستبرد بزنیم. این شد که زن جوان قربانی نقشه عجیب و غریب ما شد.
اما موفق نشدید به صرافی دستبرد بزنید، درست است؟
24ساعت بعد وقتی توهمات مصرف قرص از بین رفت و به حال عادی خودمان بازگشتیم، شوکه بودیم؛ باورمان نمیشد که از یک زن سرقت کردهایم. اما نمیدانستیم چطور او را پیدا کنیم و اموالش را پس بدهیم. حتی وقتی دستگیر شدیم تمام سکههایی را که سرقت کرده بودیم برگرداندیم. واقعا به روز حادثه که فکر میکنم قلبم درد میگیرد و هنوز باورم نمیشود که وارد این بازی خطرناک شدهام. هم من و هم یاشار و مهدی خیلی پشیمانیم. مهدی متأهل است و اصلا روی این را ندارد که به همسرش نگاه کند. واقعا قرص روانگردان عقل ما را ازکار انداخته بود.