فضای مجازی موجب دیدهشدن شاعران بسیاری شد
گپوگفتی با رؤیا شاهحسینزاده، برگزیده دوازدهمین دوره جشنواره شعر فجر
مرتضی کاردر| خبرنگار:
دوازدهمین جایزه شعر فجر به نقطه پایان خود رسید و آیین اختتامیه آن عصر ششم اسفند در تبریز برگزار شد. مجموعه شعر «صدای زنگ در آمد» از رؤیا شاهحسینزاده بهعنوان کتاب سال شعر انتخاب شد. رؤیا شاهحسینزاده از شاعرانی است که نزدیک به یک دهه است به شکل جدی و حرفهای به شعر میپردازد. تاکنون مجموعههای «قرمز همیشه انار نیست»، «آخرین مکتوب عاشقانه من»، «باید از یاد من بروی»، «آوازی برای یک آدمآهنی»، «صدای زنگ در آمد» و «نارنجی رقیق» از او منتشر شده است. شعرهای او در طول این سالها با استقبال فراوان مخاطبان مواجه شده است. او همچنین دو مجموعه شعر «کاغذهای گراپون» از دیدم ماداک و «با من خودکشی کن مادر» از درمان اسکندر اوور را ترجمه کرده است. گپوگفت کوتاهی با او پس از انتخابش بهعنوان شاعر برگزیده جشنواره انجام دادهایم که میخوانید.
جشنواره شعر فجر در سالهای اخیر بیشتر مجموعه شعرهای کلاسیک را بهعنوان برگزیده انتخاب کرده و نخستینباری است که در سالهای اخیر یک مجموعه شعر آزاد بهعنوان برگزیده جشنواره انتخاب میشود. تحلیل شما از این اتفاق چیست؟
بله، تاکنون بیشتر مجموعه شعرهای کلاسیک بهعنوان برگزیده انتخاب شده بودند و همیشه به مجموعه شعرهای سپید و آزاد کمتوجهی شده است. بهنظرم اتفاق مثبتی است که یک مجموعه شعر آزاد بهعنوان برگزیده انتخاب میشود. من خودم شاعری را با غزل آغاز کردم و بعد به سراغ شعر آزاد رفتم. فکر میکنم که شعر آزاد بسیار دشوارتر و در عین حال به شعر نزدیکتر است. شاعر در شعر آزاد مثل سربازی است که سپر و زره قافیه و ردیف و وزن را ندارد.
در این سالها شاعران بسیاری را میبینیم که رسانهها و حلقهها و محافل رسمی شعر چندان به آنها توجهی نمیکنند اما شعرشان در شبکههای مجازی دست بهدست میگردد و با استقبال مواجه شده است. شما هم یکی از این شاعران هستید.
بله، فضای مجازی سبب شده است که بسیاری از شاعران بتوانند در صفحهها و رسانههای خود کارهایشان را عرضه کنند و در عین حال مخاطبان و علاقهمندانی که شعر یک شاعر را دوست دارند نیز شعرهای آنها را منتشر کنند. شعر من در این سالها زیاد منتشر شده است. شاید اقبال و امکانات بسیاری از شاعران را نداشتهام، اما خوشحالم که شعرم راه خودش را پیدا کرده و با استقبال مخاطبان مواجه شده است.
فکر میکنید دلیل استقبال از شعر شما چه بوده است؟
شعر برای من همواره قلهای دور از دسترس بوده است که خودم را در دامنههای آن میبینم. هنوز هم فکر نمیکنم که شعری گفته باشم که بهخاطر آن خودم را تحسین کنم. اما اینکه شعر من مورد توجه قرار گرفته، شاید به این دلیل باشد که تلاش کردهام از دغدغههای انسانی بگویم.
شما شاعری هستید که در شهرستان زندگی میکنید و عضو گروهها و جریانها و کارگاههای پایتخت نیستید. معمولا شاعرانی که در شهرستان هستند، شانس کمتری برای بالا آمدن و دیدهشدن دارند.
بله، من عضو هیچ باند و گروه و دستهای نبودهام. بهنظرم این باندها و گروهها و دستهها و تئوریها به شعر آسیب زده است. شاعران بسیاری را میبینم که شعرهای آغازینشان بسیار خوب است اما کمکم درگیر همین چیزها میشوند و از شعر فاصله میگیرند. شعر جایی اتفاق میافتد که شاعر خودش باشد.
از چه شاعرانی تأثیر پذیرفتهاید؟
سعی کردم خیلی تحتتأثیر نباشم اما شعر بسیاری از شاعران را خواندهام و دوست میدارم. مثل همه نیما و فروغ و سهراب را خواندهام و ناظم حکمت و آنا اخماتوا و شیمبورسکا و احمدرضا احمدی و...
جالب است که کتاب احمدرضا احمدی هم جزء نامزدهای این دوره جایزه شعر فجر بود. اما شما بهعنوان برگزیده انتخاب شدهاید.
احمدرضا احمدی از بزرگترین شاعران شعر فارسی است. نامی است که برای من همواره بزرگ است. اینکه در کنار شاعری قرار بگیرید که سالها شیفتهاش بودهاید، حس عجیبی است. میدانم که لطف هیأت داوران بود که من بهعنوان برگزیده این جشنواره انتخاب شوم اما هیچوقت خودم را با احمدرضا احمدی مقایسه نمیکنم. ایشان از قلههای شعر است و شاعرانی مثل من چنانکه گفتم در دامنههای شعر. زمانی دسترسی به شاعران بزرگ اینقدر راحت نبود. دوستی داشتم که آن زمان از تهران کاستهای شعرخوانی احمدرضا احمدی را برای من میآورد. نمیتوانم بگویم چه حس بینظیری از شنیدن صدای شاعر داشتم. احمدرضا احمدی هنوز هم برای من قلهای دور از دسترس است.
شعری از جنس دغدغههای انسان امروز
رؤیا شاهحسینزاده بیش از یک دهه است که در شعر امروز ایران حضور دارد؛ حضوری آرام و بیحاشیه. مجموعه شعرهایش را منتشر کرده است و شعرش در کنار انبوه مجموعههای نخست دیگر شاعران که میآیند و میروند و گم میشوند، مانده و آرام آرام جای خود را در میان مخاطبان پیدا کرده است. شعر امروز ایران در سالهای اخیر بیشتر درگیر جریانها، نظریهها و مانیفستهای گوناگون بوده است؛ مانیفستهایی که دستهای یا گروهی تلاش کردهاند از طریق آن خود را از دیگران متمایز کنند اما گذر زمان ثابت کرده است که تمایزهایی که از این راهها ایجاد شوند ماندگار نیستند و مخاطبان شعر در سرزمین سعدی، حافظ، فردوسی و مولوی آنقدر با شعر آشنایند که بدانند چه شاعری را انتخاب کنند. مخاطب در این میان همواره بهدنبال شعر ناب بوده است؛ شعری که بیانگر دغدغهها و دلمشغولیهای خودش باشد. شعر رؤیا شاهحسینزاده دقیقا چنین شعری است؛ شعری که تلاش میکند تا چشماندازی تازه بهدست دهد؛ شعری ساده که نه بازیهای زبانی دارد و نه مسئلههای فرمی؛ شعری است از جنس دغدغههای روزمره انسان امروز.