سفر به بهانه کتاب
«حسین لعلبذری» و «لیلا صبوحی» نویسندگان ساکن مشهد، مدتی است که با کتابهایشان به شهرهای مختلف سفر میکنند و با مخاطبان کتاب همکلام میشوند
دیدار نویسنده با مخاطب چند سالی است که بسیار رایج شده است و این ملاقات تحت عنوان «جلسه نقد و بررسی» یا «جشن امضا» یا «رونمایی» در کتابفروشیها و نهادهای فرهنگی برگزار میشود. این رویداد اتفاق جدیدی نیست و از نویسنده کتاباولی تا نویسندگان پیشکسوتی مانند «محمود دولتآبادی» و «ابوتراب خسروی» به چنین جلساتی میروند. به گزارش ایبنا، البته این جلسات در سالهای اخیر شکل متفاوتی به خود گرفته و هرکس بسته به توان مالی، ظرفیت مخاطب و توانایی ارتباطی به این امور میپردازد. در میان همه کسانی که به برگزاری چنین نشستهایی میپردازند، داستان کاری یک زوج ادبی مشهدی، داستان بسیار جالبی است. «حسین لعلبذری»، نویسنده کتاب «افتاده بودیم در گردنهی حیران» و «لیلا صبوحی»، نویسنده کتاب «سیاوش اسم بهتری بود» چند وقتی است که به شکل منظم جلسههایی را در شهرهای مختلف برگزار میکنند.
اوضاع نابسامان نشر
همه بهخوبی متوجه وضعیت این روزهای چاپ و نشر هستیم. لعلبذری در توضیح دلایل برگزاری چنین نشستهایی میگوید: با توجه به وضعیت این روزهای چاپ و نشر، همه میدانیم که اوضاع مثل دهههای قبل نیست که چند کتاب منتشر شود و همه آنها را ببینند. امروز تعداد کتابهایی که منتشر میشود بسیار زیاد است. در چنین شرایطی همه مسئولیتها را نمیتوان گردن ناشر و پخش و کتابفروش انداخت. بالاخره برخی مسائل به نویسنده هم برمیگردد. نویسنده هم باید به سهم خودش تلاش کند تا کتابش دیده شود.
از اینها که بگذریم خیلی دوست داشتم ارتباطی را که مخاطب با اثر برقرار میکند از نزدیک ببینم. به خاطر همین از سال گذشته به پیشنهاد دوستانی که در شهرهای مختلف نسبت به کتابم لطف داشتند و از من دعوت کردند، پاسخ دادم و به شهرهای مختلف سفر کردم. پارسال زمانی که کتاب منتشر شد به چند شهر رفتم و از زمانی که کتاب همسرم (لیلا صبوحی) نیز منتشر شد، این سفرها را به همراه او و خانواده انجام دادیم. در واقع بعد از چند سفر نخست، پیش خودم فکر کردم شاید بد نباشد که یک تور کتابگردی راه بیندازیم و به شهرهای مختلف برویم.
سفرهای خانوادگی
لیلا صبوحی برگزاری جلسه جشن امضا و رونمایی را امری رایج میداند و در این باره میگوید: اینکه دوستان کتاب چاپ میکنند و در شهرهای مختلف برای آنها جلسه میگذارند، چیز عجیبی نیست. این روزها میبینیم که بعد از موفقیتهای «صمد طاهری» در شهرهای مختلفی برای او و کتابهایش جلسه میگیرند. چیزی که ماجرای ما را جالب کرده این است که اولا پشت سر هم برگزار میشود و شکل منظمی دارد و از طرفی به دلیل آنکه ما 2 نفره این سفرها را میرویم برای همه جالب شده و توانسته نظرها را به خود جلب کند. شاید جالب باشد که بدانید برخی از این سفرها را ما خانوادگی میرویم.
وی ادامه میدهد: معمولا وقتی چند شهر پیشنهاد میدهند ما تلاش میکنیم که شهرهای نزدیک به هم را هماهنگ کنیم و در یک مسافرت چند روزه به همه شهرها سر بزنیم. گرفتاری خانوادگی باعث میشود که ما برنامهریزی کنیم. یعنی اگر قرار است در تابستان به چند سفر برویم، جوری برنامهریزی میکنیم که بتوانیم چندین شهر را پوشش دهیم.از لعلبذری درباره دغدغه فروش میپرسیم و پاسخ میدهد: کتاب بخشی از دغدغه من است و برای من مهمتر از کتاب، معاشرت با دوستان نویسنده است؛ دوستان و عزیزانی که به شکلی به ادبیات و داستان برمیگردند. ما اگر هدف نهایی از خلق داستان را ایجاد یک جهان تازه بدانیم، خب این هم ایجاد یک نوع جهان تازه است؛ فقط ما شکل دیگری از آن را در نظر گرفتیم.
راستش را بخواهید من از فروش کتاب اطلاعی ندارم؛ اما بدون شک چنین کارها و اقداماتی در فروش کتاب بیتاثیر نیست. صبوحی در توضیح شهرهایی که به آن سفر کردهاند، اظهار میکند: حسین که کتابش درآمد به همدان، تبریز، اردبیل و تهران رفت و من هم او را همراهی کردم اما کتابم هنوز منتشر نشده بود. بعد جستهوگریخته در چناران، اسفراین و شیراز جلسه داشت. وقتی کتاب من درآمد 2 جلسه در تبریز داشتیم. بعد نیشابور، دررود، کاشان، اصفهان، نجفآباد، شهرکرد و تهران رفتیم. البته در مشهد هم چندین جلسه برای 2 کتاب برگزار کردیم و این مسیر بدون شک ادامه دارد.
نویسنده کتاب «افتاده بودیم در گردنهی حیران» با اشاره به شیوه برگزاری جلسات میگوید: در این مسیر جلسات به 2 شکل برگزار میشود. شکل نخست دوستانی هستند که از شهرهای مختلف با کتاب ارتباط میگیرند و از نویسنده دعوت میکنند و شکل دیگر به این صورت است که نویسنده باید با مراکز مختلف فرهنگی ارتباط بگیرد و کار انجام شود. البته این اتفاقات یک شب به دست نمیآید و این طور نیست که فردی کتابی چاپ کند و انتظار داشته باشد که از فردا راه بیفتد و بهراحتی بتواند همه جا برنامه برگزار کند و از کتابش استقبال شود.
این اتفاق طی سالهای متمادی برای فرد رقم میخورد. برای مثال من و همسرم ارتباط بسیاری خوبی با دوستان نویسنده داشتیم. چندین سال است که به واسطه جشنوارهها با دوستان ارتباط داریم، از طرفی ما در مشهد گروهی داریم که از نویسندگان مختلف دعوت میکنیم تا آثار آنها بررسی شود. صبوحی در توضیح میزان استقبال از آثار خودش و همسرش میگوید: هر جایی استقبال به یک شکل بود. برای مثال در یکجا میبینیم 4 نفر نشستهاند اما این 4 نفر چنان کتاب را خواندهاند و حرف برای گفتن دارند که آدم لذت میبرد. یکجایی هم هست که ادارهای جلسه برگزار میکند و امکانات خیلی خوب است، یکجا هم تعداد افراد بسیار چشمگیر است. ما هرجایی رفتیم به نوعی با یکی از این 3 ویژگی روبهرو بودیم.
سفر با امکانات شخصی
خانواده حسین لعلبذری بیشتر سفرهای کتابی خود را با ماشین شخصی انجام دادهاند. لعل بذری در توضیح این موضوع میگوید: هر شهر با شهر دیگر و هر برنامه با برنامه دیگر فرق میکند. همه چیز بستگی به آن دارد که کجا از شما دعوت میکند. یک زمانی زنگ میزنند و میگویند که هزینه اسکان و رفتوآمد شما را میدهیم و به شهر ما بیایید. برای مثال سال گذشته من به این شکل به همدان و امسال به شهرکرد رفتم. یک زمان هم هیچکدام از اینها نیست و خودمان میرویم. با این حال بیشتر به شکل شخصی و با اتومبیل خودمان به سفر میرویم و برای اسکان به منزل دوستان یا آشنایان میرویم.
کمتر میشود که با هواپیما و قطار برویم و هزینه بلیت ما را بدهند. اصلا در بند این موارد نیستیم؛ چراکه اگر بخواهیم به این مسائل فکر کنیم، هیچ اتفاق رخ نمیدهد. بیشتر کسانی که این برنامهها را برگزار میکنند گروههای شخصی هستند که برای یک گروه شخصی، پرداخت هزینههایی مانند بلیت هواپیما و هتل چندان امکانپذیر نیست. این دوستان تنها میتوانند لطف کنند و جلسه را برگزار و منتقدان و مخاطبان را دعوت کنند. خود ما در مشهد هم همین کار میکنیم و نهایت هزینه رفتوآمد را پرداخت میکنیم و دوستانه میگوییم که هزینه هتل نمیتوانیم بدهیم و اگر دوست دارید به منزل ما بیایید. برای مثال من که به شهرکرد رفتم. «فرهاد خاکیان دهکردی» یک ساختمان دارد که متعلق به همین کار است؛ یعنی یک ساختمان جدا برای جلسات هفتگی خود دارد و نویسندگانی را که میآیند هم در یکی از واحدها آن ساختمان اسکان میدهد.
تبلیغات در فضای مجازی
فضای مجازی فواید و مضراتی دارد که بارها درباره آن صحبت شده است، اما اتفاق ویژهای که این فضا رقم زده است، ایجاد عدالت رسانهای است. از این روی حسین لعلبذری خوشحال است که این فضا امکان بهتر دیده شدن به او داده است. او در این رابطه بیان میکند: خیلی از دوستان را من در این سفر برای اولین بار میبینم و قبل از جلسه اصلا آنها را ندیده بودم و تنها در فضای مجازی با آنها آشنایی داشتم و تازه بعد از جلسه رونمایی یا نقد و بررسی دوستی حضوری انجام شده است. فضای مجازی برای ما خیلی خوب است. اگر فضای مجازی را از ما بگیرند ما دیگر رسانه نداریم تا به معرفی آثارمان بپردازیم. مگر چقدر رادیو، تلویزیون و روزنامهها به ما میپردازند.
شاید گاهی عنوانی مانند «پرفروشها» یا «نوبت چاپ» یا «صف کتاب» باعث وجود رقابت در بین نویسندگان شود؛ اما این زوج ادبی هیچ رقابتی که با هم ندارند هیچ، یکدیگر را مکمل هم میدانند. صبوحی در این باره میگوید: درست است که هر کدام از ما کارهای مستقل و جهان مستقل داریم اما هر دو کامل این را درک کردهایم که کنار هم بودنمان یک نقطه قوت است. ما برای اینکه به اینجا برسیم دردسرهای زیادی داشتیم تا بتوانیم این خانواده را درست کنیم. من معتقدم هر قدمی که کتاب حسین جلو برود من هم با آن جلو میروم و هر قدمی که کتاب من جلو برود، حسین هم با آن جلو میآید. من نهتنها درباره همسرم، بلکه درباره تمام بچههای نویسنده چنین دیدگاهی دارم. ما باید همه با هم برای جذب مخاطب تلاش کنیم.