محمدناصر احدی/روزنامهنگار
زمانی که شما مشغول خواندن این گزارش هستید، برگزیدگان خوشاقبال هفتادوششمین جشنواره فیلم ونیز معرفی شدهاند و احتمالا پس از اینکه با دوستان و همکارانشان جشن مفصلی گرفته و حسابی خوش گذراندهاند، حالا در خواب ناز هستند و امیدوارند وقتی که از خواب بیدار میشوند، اخبار استقبال از فیلمهایشان را در جشنواره فیلم تورنتو بشنوند. فیلمهایی مثل «جوکر»، «خشکشویی»، «پرنده رنگشده»، «اد آسترا» و «داستان ازدواج» در این جشنواره به نمایش درآمدند و در این میان جوکر توانست حسابی دل منتقدان و تماشاگرانش را ببرد. از آنجا که روزهای پایانی جشنواره فیلم ونیز با شروع جشنواره فیلم تورنتو همزمان است و منتقدان و روزنامهنگاران حاضر در این جشنواره سعی میکنند به سرعت خود را به کانادا برسانند، فیلمهایی که در روزهای پایانی به روی پرده میرود، کمتر مورد توجه قرار میگیرد. در مطلب پیشرو سعی کردهایم به انعکاس نظرهایی درباره 2فیلم مهمی که در روزهای آخر ونیز به نمایش درآمد، بپردازیم و همچنین 2فیلم با مایههای شرقی را که کمتر از آنها حرف زده شده و اتفاقا در یکی از آنها بازیگری ایرانی حضور دارد، برای شما معرفی کنیم.
استعمار در بیابان
هری ویندسور که در طول جشنواره فیلم ونیز از طرف روزنامه گاردین در این رویداد حضور داشت، درباره فیلم «در انتظار بربرها» مینویسد: بهنظر میرسد کارگردان کلمبیایی، سیرو گوئرا (کارگردان فیلم «آغوش ابلیس») به روندهایی که غرب به وسیله آنها سایرین را استعمار میکند علاقه دارد؛ بنابراین 2ستاره بزرگ هالیوودی -جانی دپ و رابرت پتینسون- را در آخرین ساختهاش به کار گرفته است. این فیلم اقتباسی از رمانی به همین نام، نوشته جان ماکسول کوتسی -نویسنده معروف آفریقای جنوبی- است که در سال1980 نوشته شده است. در انتظار بربرها داستان کسی است که ریاست پایگاه مستعمراتی ناشناسی را در وسط بیابان در دهههای اول قرن گذشته بر عهده دارد. نشانههایی از کافکا و گراهام گرین در این ساخته گوئرا قابل تشخیص است. جانی دپ با عینک آفتابیای که بر چشم دارد، شبیه جمجمهای خالی از احساسات بهنظر میرسد که در قیاس با پتینسون بازی راحتتری از خود به نمایش گذاشته است. در مقابل، پتینسون هاج و واج است و گویی نمیتواند انعطاف لازم را در این نقش از خود نشان دهد. اما اینطور که از نقدها برمیآید، کسی که بعد از تماشای فیلم در خاطرهها میماند، مارک رایلانس (بازیگر فیلم «پل جاسوسان») است که در این فیلم خوش درخشیده است. در انتظار بربرها که نخستین فیلم انگلیسیزبان گوئراست، محصول ایتالیاست و 112دقیقه زمان دارد.
یک ایرانی در نقش روانکاو فرانسوی تونسیالاصل
در فیلم «Arab Bluse»، روانکاوی تونسیتبار که از کودکی در فرانسه زندگی کرده، به سرزمین مادریاش بازمیگردد. این کمدی مفرح به کارگردانی و نویسندگی مانِله لبیدی درباره موضوعی است که به قول لیزا نیسِلسون -نویسنده اسکریندیلی- هر روز با آن برخورد نمیکنید. در این فیلم فرانسوی، گلشیفته فراهانی در نقش سلمای پرشروشور اما یکدنده نقش روانکاوی متولد تونس را بر عهده دارد که از 10سالگی در پاریس زندگی کرده اما به تونس برمیگردد تا کاری را در کشوری راه بیندازد که مردمش مثل دیوانهها به هم میپرند، ولی به متخصصان سلامت روان مراجعه نمیکنند. لبیدی مشاهدات عاطفی بسیاری را در زمان 88دقیقهای فیلمش گنجانده است و اینطور که نیسلسون اشاره میکند از همان سکانس نخست از طنز برای پرداختن به عادات عجیب و سوءبرداشتهای فرهنگی بهره میبرد. این فیلم، احساسی واقعی را از سرسختیها و انعطافهای سنتهای عربی منتقل میکند. نیسلسون معتقد است با اینکه شخصیت سلما آنقدر که باید زنده و واقعی نیست اما کاریزمای فراهانی موقعیتی متقاعدکننده ایجاد میکند. سلما مصمم است تغییری در کشورش بهوجود آورد اما موانعی که پیش رویش قرار دارد، حتی ممکن است او را وادار به بازگشت به اروپا کند.
بیکرانگی سوئدی
«درباره بیکرانگی» ساخته روی اندرسون، یکی دیگر از فیلمهایی است که در جشنواره ونیز توانست نگاهها را به سوی خود جلب کند. اندرسون با فیلم «کبوتری برای تأمل در باب هستی روی شاخه نشست» در هفتادویکمین جشنواره فیلم ونیز برنده شیر طلایی شد و اصولا فیلمسازی است که آثارش از ظرافتی تحسینبرانگیز برخوردار است. این فیلم همچون روی دیگر فیلم پیشین اندرسون است و فیلمی خوشمزه، عجیب و برخلاف هرچیزی است که در این رقابتها وجود داشت. اندرسون دوست دارد سوژههایش را در نمای متوسط در قاب بگیرد و آنها را در حالتی ملالآور و کسالتبار در دفتر اداری، ایستگاهها و کافهها تصویر کند و چند دقیقه پیش از اینکه به حرکت درآیند، آنها را نظاره کند. به قول زان بروکز -منتقد گاردین- اندرسون از ما نمیخواهد که به آدمهایش بخندیم یا با آنها همدردی کنیم، بلکه ما را به تعجب از وضعیت آنها تشویق میکند. این فیلم 78دقیقهای، محصول سوئد، آلمان و نروژ است.
برنده بخش هفته منتقدان ونیز
«همه این پیروزی» به کارگردانی احمد غصین فیلمی لبنانی درباره جنگ است که برگزیده بزرگ بخش هفته منتقدان جشنواره بینالمللی فیلم ونیز شد. بخش هفته منتقدان ونیز به فیلمهای اول کارگردانان اختصاص دارد. این فیلم به درگیری میان حزبالله و رژیم صهیونیستی در سال2006 میپردازد و داستان مرد جوانی به نام مروان است که در زمان اعلام آتشبس میان گروههای درگیر، بهدنبال پدرش میرود که حاضر به ترک دهکدهاش در جنوب نشده است. از سوی دیگر، همسر مروان -رعنا- قصد دارد که مقدمات مهاجرت آنها را به کانادا فراهم کند. با نقض آتشبس وضعیت مخاطرهآمیز میشود و مروان که نشانی از پدرش نیافته به خانه دوستش -نجیب- میرود. با افزوده شدن بر میزان تنشها، گروهی از سربازان رژیم صهیونیستی نیز وارد خانه نجیب میشوند و موقعیت پیچیدهای رقم میخورد.
آخرین شب هفتادوشش
نگاهی به 4فیلم به نمایش درآمده در پایان جشنواره فیلم ونیز
در همینه زمینه :