از میدان بیحصار تا لالهزار
گفتوگو با مهرداد زاهدیان، کارگردان مستند بلند «زمستان است»
مسعود میر/روزنامهنگار
در بیستویکمین جشن خانهسینما وقتی نام شهردار تهران بهعنوان تهیهکننده برای دریافت تندیس بهترین فیلم مستند بلند خواندهشد، «زمستان است» سرزبانها افتاد. زمستاناست مستندی 84دقیقهای به کارگردانی مهرداد زاهدیان و تهیهکنندگی پیروز حناچی، درباره خیابان پرخاطره لالهزار است. به بهانه جایزه جشن خانهسینما با زاهدیان درباره مستند زمستان است، تهیهکننده فیلم و البته مراحل ساخت این مستند گفتوگو کردیم که خلاصه آن را میخوانید:
آقای زاهدیان! تهیهکننده فیلم شما شهردار تهران است. درباره این آشنایی توضیح میدهید.
من با آقای حناچی هم دانشکدهای بودم و هر دو، ورودی سال 1362دانشکده هنرهای زیبا هستیم. بعد از انقلاب فرهنگی ما وارد دانشگاه شدیم و من در رشته عکاسی درس خواندم و آقای حناچی در رشته معماری مشغول تحصیل شد. در تمام سالهای بعد از دانشگاه هم کمابیش همدیگررا میدیدیم و بهخصوص در روزهایی که ایشان در جهاددانشگاهی مشغول بودند و امور سفرهای دانشجویی را سامان میدادند با هم ارتباط داشتیم تا اینکه سالها بعد و پس از مدتها بیاطلاع بودن از هم، خیلی اتفاقی ایشان را دیدم.
آن روزها من درگیر ساخت مستند میدان بیحصار با محوریت میدان توپخانه بودم و ایشان هم درگیر پروژه کتابی درباره همین میدان تالیف فرخ محمدزاده مهر بودند. آقای حناچی آن روزها در دانشگاه تهران مشغول فعالیت بودند و ما همدیگر را در باغ نگارستان ملاقات کردیم و ایشان پیشنهاد ساخت فیلم مستندی درباره لاله زار را به من دادند.
من خودم درباره این موضوع ایدههایی داشتم و پس از آن تحقیقاتم را شروع کردم اما میدانید که جمعآوری منابع برای فیلم مستند بسیار زمانبر و دشوار است. طی چند سال آقای حناچی در دولت آقای روحانی و در وزارت راه و شهرسازی مشغول بهکار شدند و از من هم دعوت کردند برای انجام یک پروژه مطالعاتی درباره لالهزار برای معاونت شهرسازی روی کار متمرکز شوم.
یعنی این مستند از دل یک پروژه مطالعاتی بیرون آمد؟
نه، چون تحقیق در ذات خودش با تحقیق برای فیلم متفاوت است. برای مستند باید میزان دراماتیک بودن سوژه کاملا سنجیده و گرهها پیدا شود. ناگفته پیداست که برای یک محور 2و نیم کیلومتری با 150سال قدمت چه حجم از اطلاعات باید گردآوری شود. پروژه مطالعاتی در حقیقت بستر اولیه آغاز پروژه زمستان است بود که از اواخر سال 1394و آغاز سال 1395بهطور جدی استارت خورد. خود ایشان هم بهدلیل تمرکز روی لاله زار در چند پروژه دانشگاهی بر مطالعات نظارت جدی داشتند و خلاصه در سال 1396تولید را شروع کردیم.
اوضاع منابع مالیتان چطور بود؟
واقعیت این است که ما برای ساماندهی پروژه، منابع مالی کافی نداشتیم. ساخت مستند در واقع یک علاقه شخصی بود و از سویی بررسی آرشیوهای مهم دنیا و مرور آثار فیلمخانه ملی و استفاده از آنها برای مستند خودمان هزینهبر بود. البته مستند ما به نوعی از دل کتاب لالهزار که بخشی از پروژه احیای ارزشهای شهرهای ایران در معاونت شهرسازی وزارت راه و شهرسازی بود، زاییده شد.
«زمستان است» چقدر بر لالهزار فرهنگی متمرکز است و چقدر بر لالهزار بهعنوان خیابان قدیمی تهران؟
من گمان میکنم فیلم ما تلاشی است برای باز کردن یک مسیر تا بعد از ما گروهی سراغ سینماهای لالهزار بروند، گروهی بر بدنه شهری این خیابان متمرکز شوند و حتی تئاترهای لالهزار بیشتر مورد توجه قرار گیرد. فیلم ما نگاهی به همه این گسترهها دارد.
نریشن فیلم را منوچهر انور خوانده است. چطور این شانس را بهدست آوردید؟
ایشان شخصیت بینظیری دارند و با اینکه در خارج از کشور ساکن هستند، در یک سفر به کشور، بنده و یکی از دوستان را ملاقات کردند و وقتی راف کاتهای فیلم را دیدند از آن خوششان آمد و متنها را خواندند.
چرا «زمستان است»؟
نقطه عطف تغییر چهره لالهزار به روایت فیلم ما کودتای 28مرداد است. در واقع بعد از کودتاست که لالهزار از گذری فرهنگی به گذری لالهزاری بدل میشود و اتمسفر لالهزار، لالهزاری میشود. تاریخ کودتا و تداعی شعر اخوان ثالث، علت این نامگذاری بود.
آقای حناچی در جشن خانه سینما به خیابان استقلال استانبول و سرنوشت مشابه این خیابان و لالهزار اشاره کرد. درباره این ارتباط در فیلم توضیح میدهید.
البته در فیلم به این موضوع پرداخته شده که بنیان شکلگیری این خیابان به خیابان صلح پاریس بازمیگردد و الگوی لالهزار در واقع الگوی خیابان صلح بودهاست.
البته سرگذشت مشابهی بین لالهزار تهران و استقلال استانبول وجود داشته، چون هر دو خیابان دارای دوره تاریخی مشترک و ایام سراشیبی و زوال مشترک هستند اما استقلال در این سالها احیا شد ولی لالهزار چنین سرنوشتی پیدا نکرد.
برای نمایش فیلم چه برنامهای دارید؟
اولین نمایش عمومی فیلم در جشنواره سینما حقیقت در پاییز خواهد بود. پس از آن قرار است فیلم را به جشنواره فجر هم بفرستیم و برای اکران در گروه هنر و تجربه هم اقدام کنیم.
میدان بیحصار، لالهزار و حالا مشغول چه کاری هستید؟
من مشغول تدوین یک پروژه قدیمی هستم، درباره نخستین صداهایی که در ایران روی سیلندرهای صوتی ضبط صدا ثبت شده است و ورودشان به دوره ناصرالدین شاه بازمیگردد. نام این مستند فعلا «لولههای فونوگراف» است اما شاید نامش را تغییر دادم.