اگر تو بودی می بخشیدی یا انتقام می گرفتی؟
نگاهی به رمان «دیدن از سیزده منظر»
مهشید موسوی:
کتاب «دیدن از سیزده منظر» مجموعه یک رمان و سه داستان کوتاه از نویسنده صاحب سبک ایرلندی تبار، ؛ کالم مک کان است که از سوی انتشارات کوله پشتی، با خرید حق نشر کتاب در ایران، روانه بازار شده است. نویسنده در همان صفحات نخستین کتاب، تصویر مردی را روبهروی ما میگذارد که تمامِ افتخاراتش مربوط به گذشته است. گذشتهای که همانند گذشته هر فرد کنهسالی در اکنون جاری شده و برایش با حال یکسان است: «زمانِ حال چیز خنده داری است ؛ اصولا نمیتواند وجود داشته باشد. به مجرد اینکه از آن آگاه میشویم، سپری میشود و دیگر حال نیست. این طوری ما مدام در گذشته زندگی به سر میبریم، حتی هنگامی که در حال رویاپردازی درباره آینده هستیم.» این پیرمرد که غم از دست دادن همسرش را به دوش میکشد، پسری دارد ضداخلاق. او مرتب پسرش را ملامت میکند و با حافظه ناپایدار خود یاد همسر را زنده نگه میدارد و درد فرسودگی را به جان میخرد، چرا که زمان بیرحمانه بیرحم است. تغییر گاه به گاهِ زبانِ روایی داستان از اول شخص به سوم شخص که همراه با تغییر تمام ویژگیهای زبانی است، نهتنها موجب سردرگمی مخاطب نمیشود ؛ بلکه همگام با موضوع، مخاطب میتواند از دو زاویه دید متفاوت ؛ یعنی «حافظه و خیالاتِ مِندلسون» و «واقعیات و رخدادها» به مسائل بنگرد. این رمان از منظری به شعر میماند؛ زیرا آنچه به وفور در آن میبینیم عنصر خیال است و لطافت شعرگونه. گرچه مسائل تلخ و قابل تاملی را پیش میکشد، اما نمیگذارد تلخی آن کام خواننده را آزرده کند. طنز ظریف و دل نشینِ کلامی و گاه فلسفی کتاب توانسته از تلخی آن بکاهد.
ویژگی مهم آثار مک کان، ارائه پیشینه قوی شخصیتهاست. هر کاراکتر بقچهای همراه دارد پر از خاطراتی که اکنون او را شکل دادهاند. با اینکه شاید در یک داستان کوتاه چندان نتوان به گذشته کاراکتر پرداخت، اما مک کان شخصیتی را به خواننده معرفی میکند که مخاطب در چند سطر اول به خوبی با گذشته آن آشنا میشود. مک کان سعی نمیکند سؤالات واضحی که در ورای ذهن شخصیت داستان شکل گرفته، در خلال اتفاقات و گفتوگوها بیان کند.او صراحتا ذهن مخاطب را به چالش میکشد. مثلا آیا زنی که ششماه مورد تعرض قرار گرفته، حالا بعد از سی و اندی سال، باید انتقام بگیرد یا ببخشد؟ چه نوع رفتاری متناسب با شخصیت و منش یک راهبه است؟ آیا اگر تو بودی میبخشیدی یا انتقام میگرفتی؟ و بدینگونه چنان همذات پنداریای در فکر خواننده شکل می گیرد که نمیتواند از پاسخ دادن به آن طفره برود.