راز قتل نگهبان خوابگاه دختران در اعترافات 2 دوست
معمای قتل نگهبان یک خوابگاه خصوصی دانشجویان دختر، پس از گذشت یکماه با بازداشت دو مرد فاش شد. آنها اقرار کردند که ماجرا دوئل عشقی بوده است.
به گزارش همشهری، نیمهشب 29تیرماه، جسد مردی جوان در نزدیکی کورههای آجرپزی حوالی خانیآباد پیدا شد که بر اثر اصابت حدود 20ضربه چاقو به قتل رسیده بود. ضربات چاقو طوری به بدن او وارد شده بود که بهنظر میرسید از سوی چند نفر وارد شده و این یعنی عاملان جنایت بیشتر از یک نفر بودهاند.
کنار جسد، موتورسیکلتی وجود داشت که در ادامه بررسیها مشخص شد متعلق به قربانی است. مأموران موفق شدند خانواده این مرد را شناسایی کنند و همسر او در تحقیقات گفت: شوهرم متولد 1363و نگهبان یک خوابگاه خصوصی دانشجویان دختر بود و گاهی نیز با موتورش در پیک موتوری کار میکرد. او حدود ساعت 9:30 شب به من گفت که با فردی قرار دارد و باید برای دیدن او برود. بعد هم سوار موتورش شد و خانه را ترک کرد تا اینکه پلیس با من تماس گرفت و باخبر شدم به قتل رسیده است.
ماموران در ادامه تحقیقات متوجه شدند ساختمانی در محل حادثه مجهز به دوربین مداربسته است. فیلمهای دوربین بازبینی شد و مأموران به تصاویری دست یافتند که نشان میداد در لحظه حادثه مقتول با چند نفر درگیر شده و آنها پس از واردکردن ضربات چاقو به وی، از محل گریختهاند. با این اطلاعات، مأموران موفق شدند عاملان این جنایت را پس از یکماه شناسایی و دستگیر کنند. آنها که 30و 24ساله هستند در بازجوییها به قتل نگهبان خوابگاه اقرار کردند. این دو متهم که با یکدیگر دوست هستند دیروز برای تحقیق به شعبه سوم بازپرسی دادسرای امور جنایی تهران منتقل شدند و پیش روی قاضی ساسان غلامی جزئیات جنایت را شرح دادند.
مرد 30ساله در توضیح ماجرا گفت: چند وقت پیش یکی از دوستانم من را عضو گروهی در تلگرام کرد. یکی از اعضای گروه که زنی جوان بود به من پیام داد تا اگر کاری برایش سراغ دارم معرفی کنم. به این ترتیب با زن جوان که نرگس نام داشت آشنا شدم. خودم مجردم و نرگس هم میگفت مجرد است. میخواستم بهزودی به خواستگاریاش بروم تا اینکه گفت میخواهد رازی را فاش کند. نرگس به من گفت متاهل است و به دروغ روزهای اول خودش را مجرد جا زده بود. حتی گفت یک فرزند هم دارد که حسابی شوکه شدم. میخواستم ارتباطم را با او قطع کنم، حتی 10 روزی هم جواب زنگهایش را نمیدادم اما نرگس مدام پیام میفرستاد و میگفت با همسرش بهشدت اختلاف دارد. تا اینکه پس از 10 روز جوابش را دادم، در واقع دلم به حالش سوخت چون میگفت شوهرش خیلی اذیتش میکند. نرگس برایم تعریف کرد که وکیل گرفته و قصد دارد بهزودی از همسرش طلاق بگیرد. متهم ادامه داد: شوهر او کسی جز مقتول نبود که نرگس میگفت قصد دارد برای کشتن او یک آدمکش اجیر کند تا در تصادف او را زیر بگیرد اما کسی را پیدا نکرده بود. البته میگفت هرکس هم پیدا شود که با تصادف ساختگی شوهرش را از میان بردارد پول زیادی میگیرد که او پول زیادی نداشت. مدتی گذشت و نرگس از من خواست تا به دیدن شوهرش بروم و با او صحبت کنم تا دست از اذیت و آزارهایش بردارد. چون مدام او را کتک میزند. من هم پیش یکی از دوستانم که دانشجو است رفتم و موضوع را برایش تعریف کردم. دوستم هم قبول کرد همراهم بیاید تا با شوهر نرگس صحبت کنیم.
وی ادامه داد: نرگس به من گفته بود که شوهرش در پیک موتوری هم کار میکند و من به بهانه اینکه بستهای دارم به شوهر نرگس زنگ زدم و با او قرار گذاشتم. محل قرار در نزدیکی کورههای آجر پزی بود که به همراه دوستم رفتیم. وقتی مقتول رسید، سراغ بسته را گرفت. ما گفتیم بستهای در کار نیست و برای صحبت با او آمدهایم. به او گفتیم چرا همسرت را اذیت میکنی و او فریاد زد که حق دخالت در زندگیاش را نداریم. همین شروع درگیری میان ما بود. شوهر نرگس با چاقو ضربهای به دستم زد و من نیز با چاقویی که همراهم برده بودم چند ضربه به او زدم. مقتول قصد داشت به سمت موتورش برود و فرار کند اما دوستم مانعش شد و چند ضربه دیگر به او زد. وی ادامه داد: در این مدت واقعا عذاب وجدان داشتم و دوست داشتم هرچه زودتر خودم را معرفی کنم اما ترسیدم.
متهم دیگر پرونده نیز در ادامه گفت: دوستم وقتی از من خواست همراهش بروم قبول کردم؛ چون واقعا او را دوست دارم و نمیتوانم درخواست هایش را رد کنم. بهخاطر رفاقتمان همراه او رفتم، البته پیش از رفتن به محل قرار گل مصرف کرده بودم و حالت عادی نداشتم. براساس این گزارش، عاملان این جنایت با قرار قانونی در اختیارکارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفتند و ظهر دیروز نیز به دستور قاضی جنایی همسر مقتول نیز به اتهام معاونت در قتل بازداشت شد.