در جریان سومین مرحله از طرح کاشف، 188نفر از تبهکاران دستگیر شدند
از دستگیری مدعی انرژی درمانی تا زنی که با آبجوش سرقت کرد
سومین مرحله از طرح کاشف پلیس آگاهی تهران به گرفتار شدن 188تبهکار در دام پلیس منجر شد.
بهگزارش همشهری، سردار حسین رحیمی، رئیس پلیس پایتخت صبح دیروز درجمع خبرنگاران حاضر شد و درخصوص دستاوردهای این طرح گفت: همکاران من سومین مرحله از طرح برخورد با سارقان و مجرمان حرفهای پایتخت را که بهعنوان طرح کاشف شناخته شده است به مرحله اجرا درآوردند که در جریان آن ۱۸۸تبهکار حرفهای و سابقه دار که برخی از آنها در قالب ۴۵باند فعالیت میکردند شناسایی و دستگیر شدند.
سردار رحیمی با بیان اینکه این افراد تاکنون به ۲۴۰۰فقره سرقت و دیگر اقدامات مجرمانه اعتراف کردهاند، اظهار کرد: تحقیقات از افراد دستگیر شده که جرایمی همچون سرقت، کیفقاپی، سرقت از منزل، سرقت خودرو، جعل، کلاهبرداری، سرقت محموله و... دارند ادامه دارد.
سردار رحیمی درباره اینکه چند درصد از افراد دستگیر شده در این طرح سابقه دار هستند گفت: ۱۰۵نفر یا بهعبارتی معادل ۵۶درصد از دستگیرشدگان در طرح کاشف۳، سابقهدار هستند.
وی همچنین از اجرای طرح ویژه برخورد با کیفقاپی و موبایلقاپی موسوم به طرح صاعقه خبر داد و گفت: در اجرای این طرح که در روزهای گذشته انجام شد ۳۷۱نفر بازداشت شدند که ۷۱نفرشان سارق بوده و بقیه مظنون به سرقت هستند که تحقیقات از آنها ادامه دارد.
بهگفته رئیس پلیس پایتخت، از زمان اجرای مرحله نخست طرح صاعقه تاکنون، روزانه حدود ۳۵ تا ۴۰درصد از آمار کیفقاپی و موبایلقاپی در پایتخت کاهش یافته است.
ورود پلیس به ماجرای سگکشی
سردار رحیمی در ادامه به برخورد پلیس با هرگونه حیوان آزاری و ایجاد مزاحمت برای حیوانات اشاره کرد و گفت: از همان زمان انتشار تصاویر مربوط به این اقدام پلیس بررسیهای خود را آغاز کرده و مشخص شد که این تصاویر جدید نبوده و مربوط به سالهای قبل است.
وی ادامه داد: در همین راستا فردی که اقدام به انتشار این تصاویر و جریحه دار کردن افکار عمومی کرده بود بهزودی از سوی پلیس دستگیر خواهد شد.
فرمانده انتظامی تهران در ادامه گفت: حفاظت و مراقبت از حیوانات جزو مواردی است که در دستور کار نیروی انتظامی قرار دارد و اگر بنا باشد کسی آزاری به حیوانات برساند حتما با این موارد برخورد خواهیم کرد. وی از شهروندان خواست که هرگونه اطلاع از موارد حیوان آزاری را نیز به پلیس اطلاع دهند.
سرقت از خانم دکتر در نقش همخانه
تنها زنی که در تازهترین طرح کاشف پلیس آگاهی تهران دستگیر شده، یکی از خشنترین سرقتها را با همدستی جوانی افغان رقم زده است. او در نقش همخانه به خانه خانم دکتری رفته و با ریختن آب جوش به سر و صورت او دست به سرقت اموالش زده است.
چه شد که فکر سرقت از خانم دکتر به سرت زد؟
در یکی از سایتها چشمم به یک آگهی افتاد. او دانشجوی سال آخر دکترای روانشناسی بود که آگهی همخانه داده بود. وقتی دیدم خانه حوالی سعادت آباد است و او هم پزشک، به سرم زد که از او سرقت کنم. با خود گفتم قطعا پول و وسایل گرانقیمتی دارد.
نقشه را خودت کشیدی؟
به تنهایی که نه؛ با همدستی جوانی افغان که به تازگی با او در پارک آشنا شده بودم. برای جوان افغان تعریف کردم که ایده چنین سرقتی به ذهنم زده است و او هم حاضر به همکاری شد.
از روز سرقت بگو.
به خانم دکتر روز قبلش زنگ زدم و وقتی شرایطش را برای داشتن همخانه گفت تأیید کردم که همه آنچه را که گفته قبول میکنم. درخصوص هزینهاش هم صحبت کردیم و قرار شد حضوری به آنجا بروم تا هم او و هم خانه را ببینم. به این بهانه وارد خانه او شدم. البته با جوان افغان به آنجا رفتم و گفتم برادرم است. پس از چند دقیقه همدستم او را تهدید کرد و گفت هرچه پول و طلا دارد به ما بدهد. این شد که با هم درگیر شدیم و من همان لحظه چشمم به کتری برقی افتاد. او از قبل آب جوش آماده کرده بود تا برای ما چای بریزد. به همین دلیل به سمت کتری رفتم و آن را برداشتم. قصدم این نبود که روی او بریزم، میخواستم تهدیدش کنم تا آرام شود چون مدام فریاد میزد و میترسیدم هر لحظه همسایهها برسند و لو برویم. با این حال آرام نمیشد و من هم به ناچار آب جوش را به روی او ریختم.
خب بعد چه شد؟
ترسیده بودیم که مبادا گیر بیفتیم، فکر میکنم همدستم موبایل و برخی وسایل خانم دکتر را برداشت و فرار کردیم اما آنچه تصور میکردیم نشد. حتی بعد شنیدم که خانم دکتر 4 یا 5روزی در بیمارستان بستری بوده که درنهایت گیر افتادم.
همدستت دستگیر شده؟
نه هنوز. فراری شده.
چند نفر را با این شگرد به دام انداختید؟
فقط همین یک مورد بود. نخستین مرتبهای بود که در زندگی دست به خلاف میزدم.
دام روانشناس قلابی برای زنان افسرده
بهصورت اتفاقی شماره میگرفت و اگر زنی پاسخ میداد خودش را روانشناس جا میزد تا نقشههایش را پیش ببرد. یکی از ترفندهایش کمک به نیازمندان بود تا به این بهانه آنها را از افسردگی نجات دهد. به این بهانه آنها را به خانهاش میکشاند تا فیلم سیاهی برای اخاذی تهیه کند. ترفند دیگرش انرژی درمانی بود تا به این بهانه طلای زنان را سرقت کند.
تحصیلاتت چقدر است؟
زیردیپلم هستم اما علاقه زیادی به روانشناسی دارم. خیلی دلم میخواست در این رشته تحصیل کنم اما شرایطش را نداشتم. با این حال کتابهای روانشناسی مطالعه میکردم.
اما به دروغ خودت را روانشناس جا میزدی تا نقشه هایت را پیش ببری.
از حدود 4 یا 5 ماه پیش شروع کردم. میدانستم زنان ساده لوح بهراحتی فریب میخورند. اغلب این زنان مشکل روحی دارند و افسردهاند. بهصورت رندم و اتفاقی شماره میگرفتم و اگر زنی پاسخ میداد میگفتم روانشناسم و مؤسسه خیریه دارم. سر صحبت را با آنها باز میکردم و راهکارهایی را برای درمان افسردگی به آنها میدادم. به این ترتیب زنان به من اعتماد میکردند. در مرحله بعد به آنها زنگ میزدم و میگفتم مؤسسه خیریه دارم و یکی از راههای درمان بیماری روحی کمک به افراد نیازمند است. وقتی که به خوبی اعتمادشان را جلب میکردم آنها را به خانهام میکشاندم. درواقع فکر میکردند که قدم در مؤسسه خیریه میگذارند؛ اما وقتی وارد میشدند تازه میفهمیدند فریب خوردهاند. اما دیگر دیر شده بود. با تهدید آنها را مورد آزار و اذیت قرار میدادم و فیلم سیاه تهیه میکردم. در مرحله بعد آنها را تهدید به انتشار فیلم در فضای مجازی میکردم و طعمه هایم ناچار میشدند هرچه پول و طلا داشتند به من بدهند تا من فیلمها را پاک کنم. اکثرشان البته طلا میدادند حتی یکی از طعمههایم تازه عروس بود که ناچار شد سرویس طلای عروسیاش را به من بدهد.
به همین راحتی به تو اعتماد میکردند؟
کافی است تبحر سخنوری داشته باشی، یعنی بتوانی خوب صحبت کنی. آن وقت در کارت موفقی و میتوانی بهراحتی اعتماد طعمههایت را جلب کنی.
از چند نفر با این شیوه اخاذی کردی؟
80مورد. نه 8مورد، دقیق نمیدانم بالای 10مورد! البته شگرد دیگری هم داشتم و آن هم انرژی درمانی بود.
چطور به بهانه انرژی درمانی دست به اخاذی میزدی؟
به زنان میگفتم با انرژی درمانی بیماری افسردگی درمان میشود. آنها هم اعتماد میکردند و مو به مو هرچه میگفتم را انجام میدادند. از آنها میخواستم هرچه طلا دارند داخل کیفشان بگذارند و به پارک جنگلی بروند. پارکی که خودم مشخص میکردم. میگفتم طلا و درخت عنصر انرژیهای خوب هستند و دقیقا به آنها میگفتم که زیرکدام درخت بنشینند تا انرژیهای مثبت را دریافت کنند و افسردگیشان درمان شود. وقتی طعمههایم دستورم را اجرا میکردند، من هم به همان پارک میرفتم و با تهدید چاقو، کیفشان را که پر از طلا بود سرقت میکردم.
با طلاهای سرقتی چه کردی؟
همه طلاها را فروختم و چون اکثر خانمها متاهل بودند میدانستم جرأت پیدا نمیکنند شکایت کنند چون من فیلم سیاه از آنها داشتم اما تصورم اشتباه بود و ظاهرا چند نفر از آنها شکایت کردند و گیر افتادم.
کلاهبرداری میلیاردی در پوشش شرکت لیزینگ
یکی از متهمانی که در طرح دیروز پلیس آگاهی تهران دستگیر شده، مردی تحصیلکرده است که با همدستی دوستش در پوشش یک شرکت لیزینگی دست به کلاهبرداری میلیاردی زده است.
با چه شیوهای کلاهبرداری میکردی؟
من کلاهبردار نیستم، شریکم کلاهبرداری کرده است.
اما شرکت بهنام شما ثبت شده و پولها بهحساب شما واریز میشده است؟
شرکت را خودم ثبت کردم. قرار بود با دوستم یک بیزنس راه بیندازیم. در فروشگاههای اینترنتی آگهی فروش خودرو با شرایط لیزینگی میگذاشتیم. شرایط ثبت نام پرداخت 30درصد قیمت ماشین بهصورت پیش پرداخت و بقیه هم اقساطی بود؛ البته با قیمت کارخانه. بسیاری از افراد بیآنکه به شرکت مراجعه کنند بیعانه را از طریق سایت پرداخت میکردند. درصد کمی هم به شرکت میآمدند. دوستم وعده داده بود که بهزودی ماشینها را از شرکت خودروسازی تحویل گرفته و در اختیار مشتریان قرار میدهیم اما سر قولش نماند و به این ترتیب من گیر افتادم. درخصوص پولها هم درست است که بهحساب من منتقل شده اما دوستم هم حق برداشت داشت چون شریک کاریام بود.
از او خبری نداری؟
نه فراری شده است. من قصد کلاهبرداری نداشتم. خودم تحصیلکردهام و استارتاپهای زیادی را راه انداختهام. فوق لیسانس دارم و حتی آموزش استارتاپی و مارکتینگ میدهم. خلافکار نیستم. شریکم فریبم داده و گیر افتادهام.