گفتوگو با علیرضا داوودنژاد درباره دلایل مخالفتش با اکران فیلمهای خارجی
نفت بفروشیم و فیلم بخریم؟
سالنهای نمایش ما اکنون در اختیار سینمای ایران است ولی سایر بخشهای بازار سینما مثل تلویزیون، سینمای خانگی، ماهواره، سایتهای اینترنتی پخش فیلم و... بیشتر در اختیار فیلم خارجی هستند
نگار حسینخانی/روزنامه نگار
میگویند همه دغدغهشان درباره اکران فیلمهای خارجی در سالنهای سینماهای ایران رواج فرهنگ «سینما رفتن» است. این تصمیم البته موافقان و مخالفانی دارد. آبان ماه سال1396 نظامنامه اکران برای سالهای1397 و 1398 به سینماهای کشور ابلاغ شد. طی این نظامنامه به بعضی سینماها اجازه داده میشود تا در چارچوب برنامهای مشخص و به صورت محدود، فیلم خارجی اکران کنند. در حال حاضر «مؤسسه رسانههای تصویری» به عنوان یکی از سازمانهای وابسته به سازمان سینمایی، متصدی گزینش و وارد کردن فیلمهای خارجی معرفی شده. اما یکی از سرسختترین مخالفان این جریان، علیرضا داوودنژاد، کارگردان است که میگوید این طرح به ضرر سینما تمام خواهد شد. با او درباره این مخالفخوانی و اصرارش به انحصار سالنهای سینما که در اختیار فیلمهای ایرانی است، گفتوگو کردهایم.
شما را مخالف و منتقد سرسخت اکران فیلمهای خارجی در سالنهای سینما میدانند. کمی درباره دلایل این مخالفتها برایمان توضیح دهید. چه اشکالی دارد وقتی فیلمی هر چند خارجی، فروش تضمین شدهای برای سینمای ایران دارد در سالنها به نمایش گذاشته نشود؟ معاملهای برد برد به نظر میرسد؛ از سویی احیا و رونق سالنهای سینما و از سوی دیگر استقبال مخاطب.
برای صحبت درباره نمایش فیلم خارجی در بازار سینمای ایران باید تصویر درستی از بازار داشته باشیم. بازار سینمای ایران شامل چند بخش است؛ سالن، تلویزیون، سینمای خانگی، ماهواره، سایتهای اینترنتی و نهادهای خدماتی مثل اتوبوسرانی، حمل و نقل ریلی، بیمارستانها و لابی هتل و.... در این بازار گسترده با همه بخشهای آن، فیلم ایرانی بیشتر نمایش داده میشود یا فیلم خارجی؟ سالنهای نمایش ما اکنون بیشتر در اختیار سینمای ایران است ولی سایر بخشهای بازار سینما، چنانچه خود شما هم تصدیق میکنید، بیشتر در اختیار فیلم خارجی هستند. یعنی بخش وسیعی از مخاطبان ما از طریق ماهوارهها، بازار سیاه نمایش خانگی و سایتهای اینترنتی به دریایی از فیلم خارجی دسترسی دارند و آنها را نیز بدون سانسور تماشا میکنند. در یک برآیند کلی، ابتکار عمل در فضای دیداری کشور ما در دست فیلم خارجی است که به طور رسمی و غیر رسمی و از مجاری گوناگونی وارد و به مخاطبان عرضه میشود. در نظر بگیرید چند فیلم ایرانی در سال تولید میشود؟ شاید 100فیلم. در حالی که هزاران فیلم خارجی در بازار سینمای ایران عرضه و دیده میشوند. بنابراین در مقایسه با فیلم خارجی که اغلب از طریق ماهواره و بازار سیاه عرضه میشود، تولیدات ما اندک است. فرض کنیم مردم ایران بهطور متوسط روزی 15دقیقه فیلم میبینند، یعنی 80میلیون نفر بیننده روزی 20میلیون ساعت فیلم تماشا میکنند. به این ترتیب از این 20میلیون ساعت، حداقل 15میلیون ساعت آن در اختیار تماشای فیلم خارجی قرار دارد. از اینرو در بازار سینمای ما غلبه نمایش با فیلمهای خارجی است. حالا میخواهیم پای نمایش فیلمهای خارجی را به سالنهای سینما هم باز کنیم. این رویه اگر بسط و گسترش پیدا کند، چه سرنوشتی در انتظار بازار سینمای ایران خواهد بود؟ مثلا پیش از انقلاب که سینمای ایران به خاطر سانسور نمیتوانست از واقعیتهای جاری و مبتلابه مردم الهام بگیرد چارهای که پیش رویش بود، الهام گرفتن از سینمای رقیب یعنی کپیبرداشتن از فیلمهای خارجی بود. یعنی در شرایطی که سانسور رابطه سینمای ایران را با زندگی ایرانی قطع کرده بود، فیلمهای ایرانی به ناچار به سمت انفعال و تقلید و کپیبرداری از فیلمهای خارجی رفت. در آن زمان هم مثل امروز واردات فیلم البته به طور رسمی بیشتر از تولیدات داخلی بود و در بهترین سالنهای سینمای کشور یعنی سینماهای ممتاز به نمایش درمیآمد. با توجه به اینکه واردات فیلم خارجی بسیار ارزانتر از تولید فیلم داخلی تمام میشد، طبیعتا روز به روز سالنها نیز بیشتر متمایل به نمایش فیلم خارجی میشدند. این جریان به تدریج مخاطبان را از سینمای ایران دور و به تماشای فیلم خارجی نزدیکتر میکرد. به همین دلیل بود که آمار تولید فیلم ایرانی که در آغاز دهه 50 حدود 100 فیلم بود در سال 56 به زیر 15فیلم رسید که یکی از این 15 فیلم را من با نام «قدغن» تولید کرده بودم. این سقوط آمار تولید معنایی جز ورشکستگی سینمای ایران نداشت. سالنها، موسسات پخش و سرمایهها در اختیار واردات و توزیع و نمایش فیلم خارجی قرار گرفت و نیروی انسانی مولد از صحنه حذف شد. البته که در آن زمان هم عدهای فرضشان بر این بود که این یک معامله برد برد به نفع مخاطبان و سالنهای سینماست.
یعنی شما معتقدید سالنهای سینمای ما با وجود کمبود مخاطب کماکان باید در اختیار فیلم ایرانی قرار داشته باشد، حتی زمانی که در سراشیب ورشکستگی قرار میگیرد فیلم خارجی نمایش ندهد؟
من نه مخالف نمایش فیلم خارجی هستم و نه موافق ضرر و زیان سالنهای نمایش. نکته اصلی در مدیریت سینما و برنامهریزی برای شرایطیاست که فیلم ایرانی و فیلم خارجی هر دو نمایش داده شوند بیآنکه جریان تولید فیلم ایرانی نیز به سمت نزول کیفی برود و مبتلا به ورشکستگی شود. امروزه روز وضعیت بازار فیلم ایرانی چگونه است؟ فیلمهای ما در تلویزیون که دیده نمیشود. در شبکه نمایش خانگی توسط بازار سیاه بهطور غیر قانونی تکثیر و توزیع میشود. ماهوارهها هم فیلمها و مخاطبان ما را سرقت میکنند و با آنها کالاهایی را تبلیغ میکنند که در تهران میتوان به در خانهها رساند. سایتهای اینترنتی هم که برای فروش پهنای باند فیلمهای ما را تاراج میکنند و رایگان در معرض دانلود قرار میدهند. بسیاری نهادهای دولتی و خصوصی هم بدون خریداری رایت و مجانی فیلمهای ما را نمایش میدهند و کسب درآمد میکنند. به این ترتیب تنها بازار قابل کنترل و نظارتی که برای فیلمهای تولید داخل وجود دارد سالنهای نمایش است که اکنون مدتی است به فکر نمایش فیلمهای خارجی افتادهاند. ادامه این وضعیت در صورتی که سینمای ایران همچنان در معرض ممیزی باشد و در یک ارتباط زنده با واقعیتهای جاری جامعه و زندگی واقعی مردم قرار نگیرد قطعا تضعیف و ورشکستگی سینمای ایران خواهد بود.
خب در چه صورت وضعیت فیلمهای ایرانی بهبود پیدا میکند و آماده خواهیم بود فیلم خارجی اکران کنیم؟
اگر ممیزی ادامه و افزایش پیدا کند، نمایش فیلم خارجی برای سینمای ایران تهدیدکننده است. به عبارتی فیلم خارجی در صورتی میتواند در ایران امنیت و آزادی داشته باشد که پیش از آن فیلم ایرانی به امنیت و آزادی دست یافته باشد.
در این بین سرنوشت سالنهای سینما چه میشود؟
بگذارید من از شما بپرسم... اولویت با سینمای ایران است یا سالنهای نمایشدهنده؟ از نظر من سینمای ایران در اولویت است. اما این صحبتم به این معنا نیست که سالنهای سینما نباید فروش مقرون به صرفه داشته باشند. ما باید اول سینمای ایران را با امنیت و آزادی تقویت کنیم.
مرادتان از امنیت و آزادی همان رفع ممیزیهای پیش و پس از تولید است؟
تا امروز برایتان سوال شده که آیا فیلمهایی که ما تولید میکنیم و به سالنهای سینما میفرستیم، آیا همان فیلمهایی است که در جامعه ایرانی «میتوان» تولید کرد و به نمایش گذاشت؟ یا اگر بازار امن و آزادی داشتیم تولیدات متفاوتی عرضه میکردیم. بازار امن بازاری است که در آن انواع فیلم مطابق قانون و شرایط ایران برای انواع سلیقه تولید و از طریق همه بازارهای موجود در سراسر کشور عرضه شود و فیلمساز بداند چه تعداد تماشاچی برای دیدن فیلمش پول پرداخت کردهاند. چون با این اندازهها میتوان فهمید فیلم ساخته شده با خواستههای تماشاچی هماهنگ است یا نه؟ آزادی هم همان کلمه مقابل سانسور در سینماست که سینماگر را به بیکاری، ممنوعالکاری و... تهدید نکند. بازار امن و امان تنها چاره برای دریافت سفارش و سرمایه از مردم و دستیابی به سینمای ملی است.
بیایید کمی واقعبین باشیم. با توجه به وضعیت فعلی رابطه سینمادار و سینماگر لازم و ملزوم یکدیگرند، آیا باید سینماگر به تماشای مشکلات سینمادار بنشیند و بازار خود را با فیلمهای خارجی تقسیم نکند، در حالی که میداند تقسیم این بازار ممکن است وضع سالنهای سینما را دستخوش تغییرات خوشایندی بکند؟
انصافا توقع دارید به عنوان یک فیلمساز چه جوابی به شما بدهم؟ خودتان را به جای فیلمسازی بگذارید که 50سال است از تولید فیلم ایرانی امرار معاش میکند. شما میگویید حالا که به تو فیلمساز ایرانی امنیت و آزادی کافی را نمیدهند، چرا میخواهی جلوی امنیت و آزادی دادن به فیلم خارجی را بگیری؟ من چه جوابی باید بدهم؟ آیا باید بگویم اشکالی ندارد، بگذارید بار دیگر سینمای ایران به قهقرا برود و ورشکست شود و فیلم خارجی علاوه بر بازارهای دیگر سالنهای سینما را هم در اختیار بگیرد. ممیزی سلیقهای روز به روز رابطه فیلم ایرانی را با مخاطبانش ضعیفتر میکند، تولیدات ما را بیشتر به سمت تقلید میکشاند، فیلمهای خارجی روز به روز افزایش یافته و بازارها را تسخیر می کندو تولیدات داخلی به نفع واردات فیلم ورشکست میشود. حالا شما میتوانید فاتحهای برایش بخوانید و پیش خودتان بگویید، حالا که نمیتوانیم امنیت و آزادی برای فیلم ایرانی به وجود بیاوریم، پس بهتر است به فکر فروش بیشتر سالنها باشیم، به فکر امور واردکنندهها و... در نهایت هم وقتی خارجیها محصولات خوب تولید میکنند و ما در این تولیدات نقص داریم چرا فیلم تولید کنیم. نفتمان را میفروشیم و با دلارهایش فیلمهای خوب میخریم. این بهتر نیست تا روی صحنهها و در کارگاههای تولید فیلم عرق بریزیم و سختی بکشیم و جان بکنیم تازه امنیت حرفهای هم نداشته باشیم. خدا به ما نفت داده و ما هم به جای تولید، وارد میکنیم و نمایش میدهیم و مصرف میکنیم. این وضعیت شما را راضی میکند؟
پس پیش از هر منفعتی شما معتقد به سینمای ایران و آینده آن هستید. این مخالفخوانی هم با توضیحاتی که نقل آن پیش از این رفت، برای آن است که آیندگان این بستر فیلمسازی را از دست ندهند و فیلم ایرانی با تکیه بر بازاری منحصر و ثابت به نام سالن، آینده تضمین شدهای داشته باشد؟
من مخالف فیلم خارجی دیدن مردم نیستم، آنها به هر شکلی شده این محصولات را تهیه میکنند و میبینند. من نگران محصول ایرانی هستم که تنها یک بازار در اختیار دارد و آن هم سالنهای سینماست که آن هم کمکم دارند از اختیارش خارج میکنند. اگر نه من با فیلم خارجی بزرگ شدهام. از این فیلمها چیزها یاد گرفتهام چطور ممکن است با این فیلمها دشمنی داشته باشم؟ کار عدهای این شده فیلمساز ایرانی را هر روز محدودتر کنند تا فضاهای بیشتری برای فیلم خارجی مهیا شود. اینها چهکارهاند در این مملکت؟ نماینده کمپانیهای فیلم خارجی؟ خلاصه منظور من این نیست فیلم خارجی امنیت و آزادی نداشته باشد، بلکه این است
بازار امن بازاری است که در آن انواع فیلم مطابق قانون و شرایط ایران برای انواع سلیقه تولید و از طریق همه بازارهای موجود در سراسر کشور عرضه شود و فیلمساز بداند چه تعداد تماشاچی برای دیدن فیلمش پول پرداخت کردهاند. چون با این اندازهها میتوان فهمید فیلم ساخته شده با خواستههای تماشاچی هماهنگ است یا نه؟
نگرانیمن
من مخالف فیلم خارجی دیدن مردم نیستم، آنها به هر شکلی شده این محصولات را تهیه میکنند و میبینند. من نگران محصول ایرانی هستم که تنها یک بازار در اختیار دارد و آن هم سالنهای سینماست که آن هم کمکم دارند از اختیارش خارج میکنند