یک عمر باعزت
محمدجواد حقشناس/ عضو شورای اسلامی شهر تهران
«آقای بازیگر»، «عزت سینمای ایران»، «قله بازیگری» و... برخی القابی بودند که برای توصیف استاد زندهیاد عزتالله انتظامی انتخاب شدند و بر زبان مردمی که دوستش داشتند، جاری و ساری بودند. این صفتها و دهها توصیف حماسی دیگر، نه از سوی دولتها و مقامات، بلکه از سوی بدنه کارشناسی جامعه هنری و نیز از سوی عامه مردم به او تعلق گرفتند.
این القاب جدا از اینکه نشانگر ارج و قرب و اهمیت استاد زندهیاد عزتالله انتظامی بودند، یک پیام دیگر را هم در خود پنهان داشتند و آن هم این بود که استاد انتظامی، خوشبختانه و شاید برخلاف بسیاری از هنرمندان و اندیشمندان حوزههای مختلف فرهنگ و هنر کشورمان در دوران حیات خود ارج و قرب دیدند، در اوج زیستند و یحتمل، حالا حسرتی در باب اینکه در زمان حیاتشان قدرشان را ندانستیم، وجود ندارد.
اما در عین حال، این کار ما را سختتر هم خواهد کرد؛ چراکه برای ستایش و تجلیل از مردی که دهها، صدها و هزاران گفته و نوشته ستایشاش کردهاند، چه میتوان گفت و چه میتوان نوشت؟
من بهعنوان نماینده بزرگترین سازمان مردمنهادِ پایتختِ کشورم اینجا هستم تا از مردی صحبت کنم که یکی از شمایلها و شناسنامههای شهرش تهران شد. او متولد همین شهر بود و تا آخر عمر همینجا زندگی کرد و زیستنش و تعلقش به این شهر و این جغرافیا را همیشه با افتخار بر زبان میآورد. حتی آنگاه که برخی بیهنران سیاستآلود خواستند از «آقای بازیگر» و شهرت و جایگاهش برای خود جایگاهی بسازند، استاد رنجیدهخاطر در شکواییهای نوشت: «مردم عزیز کشورم! من برای شما همیشه همان عزتم؛ بچهای از سنگلج... همانی که از 13سالگی در تماشاخانههای لالهزار با تشویقهای شما بزرگ شدهام... همانی که همراه شما با دردهای ایران بسیار گریستهام و با شادیهایش لبخندها زدهام...»
استاد زندهیاد عزتالله انتظامی در یکی از قدیمیترین محلات تهران پا به عرصه حیات گذاشت. در خیابانهایی که قلب فرهنگ و هنر تهران بود، به روی صحنه رفت. در همین شهر و درحالیکه در اوج بود، تصمیم گرفت که ادامه تحصیل دهد و در کلاس استادانی نشست که در عالم واقع، همکارش بودند.
در همین شهر فعالیتهای اجتماعی و نیکوکارانه بسیاری انجام داد اما نخواست که نامش و کارهایی که انجام میدهد، رسانهای و مطرح شود. نزدیک به 8دهه حضور همیشگی در محافل فرهنگی و هنری شهرش، البته به اتکای آثارش، داشت.
طی 8دهه نسلهای پرتعدادی به تماشای هنرنماییهای تأثیرگذارش در تماشاخانهها، سالنهای سینما و روی پرده کوچک تلویزیونهای خانگی نشستند، لذت بردند، سرگرم شدند و به اندیشه فرورفتند. با نقشآفرینیهای او گاه اشک به چشممان میآمد و گاه لبخند میزدیم؛ گاه در حسرت فرومیرفتیم و گاه غرق غرور میشدیم. بازی برای او بازی نبود و آنچنان در نقشش فرومیرفت و با نقشش یکی میشد که بخشی از وجودش را به نقشی که جان نداشت، میبخشید تا آن نقش زنده شود.
بازی او هر چه بود و هر چه نبود، تمثالی بود از تجلی هنر و عشق، و تماشای هرباره آنها لذتی مکرر میشود از کشف هنر خالص در نابترین تجلیها. با هر بار مرور کارنامه این بزرگمرد سینمای ایران درمییابیم که عزت سینما و تئاتر و آقای خاص بازیگری ایران، استاد زندهیاد عزتالله انتظامی برایمان میراثی گرانبها به یادگار گذاشته است.
برای خودم و برای شما و چند نام، نام چند فیلم را تکرار میکنم: گاو، آقای هالو، اجارهنشینها، کمالالملک، حاجیواشنگتن، هزاردستان، هامون، ناصرالدینشاه آکتور سینما، روسری آبی، خانهای روی آب و... . بازی در هر کدام از این فیلمها که بخشی از گنجینه هنر سینمای ایرانزمین هستند، برای ماندگار شدنِ یک بازیگر و نقشبستنش در حافظه تصویری مردم اینسو و آنسوی مرزها کافی است و زندهیاد استاد عزتالله انتظامی در تمامی این قلههای سینمای ایران حضور داشته و حضورش امتیاز و افتخاری برای تمامی این آثار بوده است. زمانی میگفتند یک بازیگر برای اینکه شهرت داشته باشد و شناخته شود، باید یک نقشآفرینی عالی داشته باشد، برای آنکه بهعنوان بازیگری دارای سبک معرفی شود، به 2 نقشآفرینی عالی نیاز دارد و برای ماندگارشدن به 3 نقشآفرینی؛ و استاد انتظامی در زندگی حرفهای خود چنان قلههایی را فتح مکرر کرده که تا فرداهایی دوردست هیچکس نخواهد توانست برای رسیدن به مرزهای تعداد نقشآفرینیهای عالی و ماندگار او فکر کند.
اما فروتنی بخشی از وجودش بود. زمانی که از او پرسیدند: آیا قلهای مانده که به آن نرسیده باشید؟ گفت: کدام قله؟! همین که من توانستم یک مدتی در سینما کار کنم و جزو کسانی باشم که تماشاگران به آنها توجه میکنند، راضیام... .
استاد زندهیاد عزتالله انتظامی اما تنها یک بازیگر نبود؛ او عضوی فعال از شهرش بود که به زیست شهری اهمیت میداد و به مردم شهرش حساس بود.
در همین شهر تلاش فراوانی کرد تا مؤسسهای برای ثبت و ضبط آثار و دستاوردهایش بنا کند و در نهایت موزهای را به شهرش بخشید تا پاسدار میراثی باشد که برای شهرش به یادگار گذاشته است؛ مکانی که در آن فعالیتهای فرهنگی و هنری جریان خواهد داشت و تا روشنبودن چراغ این مجموعه و موزه، نامش به یادگار در شهرش باقی خواهد ماند.
مگر یک شهروند باید چه دستاوردهایی برای شهرش داشته باشد تا شهرش به او ادای دین کند؟ استاد عزتالله انتظامی یک هنرمند نمونه، یک بازیگر برجسته، و انسانی الگو بود اما در کنار تمام این موارد، یک شهروند فعال و خاص هم بود. بیشک، خدماتی که او به شهرش کرده، در یک سخنرانی و یک مقاله نمیگنجد و تنها میتوان تلاش کرد تا نام او و دستاوردهایش را بخشی از تاریخ و میراث فرهنگی این شهر بکنیم و در حفظ آن بکوشیم. نام او و سردیس او در بخشی از شهرش به یادگار خواهد ماند تا نسلهای بعد از این هم با او آشنا شوند.
در شورای اسلامی شهر تهران، کارگروه مشاهیر و کمیته نامگذاری معابر، برای خود این وظیفه را تعریف کردهایم تا از مشاهیر و اندیشمندان و مردان و زنان تأثیرگذار در حوزه هنر و فرهنگ و اندیشه و علم تقدیر و تجلیل کنیم و البته هدفمان این است که توجه به مشاهیرِ زنده و در قید حیات را در دستور کار فرهنگی جامعه قرار دهیم. ما بر این باوریم که هیچ دلیلی ندارد که نام بزرگان و قهرمانان این مرز و بوم را فقط پس از درگذشتشان بر سر کوچهها و خیابانها بگذاریم و ببینیم. ما مصمم هستیم که نامگذاری مشاهیر زنده در معابر شهر را به بخشی از فرهنگ عادی و روزمره شهر تبدیل کنیم و امیدواریم مردم شهر و همه دستاندرکاران حوزههای مختلف در این راه در کنارمان باشند و حمایتمان کنند.
نامگذاری خیابان و نصب سردیسی بر آن به نام استاد همایون شهنواز (صاحب سریال ماندگار «دلیران تنگستان») و برگزاری مراسم بزرگداشت نخستین سال درگذشت و انتشار یادنامهای برای ایشان (برای نخستینبار)، نامگذاری خیابان و نصب سردیسی بر آن به نام استاد جمشید مشایخی و برگزاری مراسم بزرگداشت سومین سال درگذشت استاد عباس کیارستمی و انتشار کتابی به یاد ایشان، بخشی از این برنامههاست که به همت همکارانم در «کارگروه مشاهیر» کمیسیون فرهنگی ـ اجتماعی شورای اسلامی شهر تهران و با همراهی شهرداریهای مناطق مختلف و دیگر نهادها و سازمانهای تابعه مجموعه شهرداری تهران صورت گرفته است. به همه این عزیزان خداقوت میگویم و تلاشها و پیگیریهای آنها را در هرچه بهتر برگزار شدن این برنامهها ارج میگذارم.
در پایان به نمایندگی از اعضای محترم شورای اسلامی شهر تهران، ضمن ادای احترام به مقام والای استاد زندهیاد عزتالله انتظامی، به روح بلندش درود میفرستم و از خداوند بزرگ، آمرزش و شادی روحش را آرزومندم. یادش گرامی.