سعید مروتی/روزنامهنگار
«تحریریهای ملتهب، خبرنگارانی که برای کشف حقیقت از هر سدی عبور میکنند و سردبیرانی که شجاع و جاهطلبند»؛ این تصویر دنیای روزنامهنگاران در قاب سینماست.میان انبوه آثاری که در آنها خبرنگاران، کاراکترهای مهم و مؤثری بودهاند، چند فیلم را انتخاب کردهایم که بیشتر در یادها ماندهاند یا تصویری که از این حرفه ارائه دادهاند، جالب توجه به نظر میرسد.
خبرنگار شهرتطلب
تکخال در حفره (بیلی وایلدر1951)
فیلم شکستخورده بیلی وایلدر که ارزشهایش در گذر زمان کشف شد، داستان خبرنگاری را روایت میکند که برای شهرت، اعتبار و هیجان یک خبر داغ، جان یک انسان را به خطر میاندازد. چاک (کرک داگلاس) که از دوران اوجش فاصله گرفته دنبال یک فرصت برای درخشش دوباره است؛ فرصتی که خیلی زود برایش پیش میآید. مردی در یک غار گرفتار میشود و چاک اولین خبرنگاری است که از ماجرا مطلع میشود. درحالی که میشود مرد گرفتار را با چند ساعت تلاش نجات داد چاک کاری میکند که با طولانیشدن مسیر نجات، جنجالی رسانهای ایجاد شود. طوری که مردم سراسر کشور با کنجکاوی ماجراهای مرد گرفتار در غار را دنبال میکنند. زمان ساخت «تکخال در حفره» این بدبینانهترین و تلخترین در هالیوود بود. کرک داگلاس نقش خبرنگاری شهرتطلب و بیرحم را با جدیت بازی کرد و کارگردانی وایلدر هم فوقالعاده بود ولی تماشاگران در ابتدای دهه50 میلادی فیلم را دوست نداشتند. از فیلم بعدها تجلیل به عمل آمد و گاوراس هم «شهر دیوانه» را براساس آن ساخت.
دیوانگی بهجای بردن پولیتزر
دالان شوک (ساموئل فولر1963)
ساموئل فولر قبل از اینکه وارد سینما شود مدتی خبرنگار حوادث بود و در «دالان شوک» احتمالا بیشتر از بقیه فیلمهایش از تجربه روزنامهنگاریاش استفاده کرد. جارت بارت (پیتر برک) که خبرنگار حوادث است به سودای بردن جایزه پولیتزر و برای نوشتن گزارشی جنجالی وارد یک بیمارستان روانی میشود. بارت خودش را به عنوان بیمار روانی جا میزند تا بتواند گره یک قتل را باز کند. بارت در بیمارستان روانی با 3شاهد جنایت آشنا میشود؛ سربازی که در جنگ کره بوده و در آنجا مغزش را شستوشو دادهاند و حالا فکر میکند ژنرال جنگهای داخلی است،سیاهپوستی که خاطرات تلخش از نژادپرستی باعث شده روانپریش شود و دانشمندی اتمی که حالا از نظر عقلی مثل یک کودک 6ساله شده است. بارت موفق میشود مأموریت خبریاش را انجام دهد ولی تاوان سختی برای این کار میپردازد و خودش هم دیوانه میشود. شاهکار ساموئل فولر، فیلمی تلخ و تند و تیز علیه رویای آمریکایی است و به قول مارتین اسکورسیزی پر از مصالح صفحه اول روزنامههاست.
ماجرای واتر گیت
همه مردان رئیسجمهور (آلن جی پاکولا1976)
«همه مردان رئیسجمهور» مشهورترین فیلمی است که درباره روزنامهنگاران ساخته شده است. آلنجی پاکولا 3سال بعد از ماجرای واتر گیت سراغ این داستان رفت. ویلیام گلدمن، استاد فیلمنامهنویسی که در ایران هم کتاب «فیلمنامهنویس به روایت فیلمنامهنویس» او ترجمه شده، براساس کتابی که خبرنگاران واشنگتنپست درباره واتر گیت نوشته بودند، فیلمنامهای درخشان نوشت. در همه مردان رئیسجمهور فضا و حالوهوای یک تحریریه پرجنبوجوش آنقدر خوب درآمد که تا سالها در فیلمهای مختلف مشابه آن تکرار شد. باب وود وارد (رابرت ردفورد) گزارشگر تازهکار واشنگتن پست و کارل برنستاین (داستین هافمن) پیگیر داستانی میشوند که در نهایت به یک رسوایی بزرگ و استعفای ریچارد نیکسون میانجامد. همانقدر که پیگیری و شم روزنامهنگاری باب وود وارد و کارل برنستاین جالب توجه است، جسارت هاری رزنفلد (جک واردن) هم اهمیت دارد؛ سردبیر شجاعی که در برابر تهدیدها ایستادگی میکند و پشت خبرنگارانش میایستد. همه مردان رئیسجمهور در عین وفاداری به واقعیت، دراماتیک نیز هست و میتواند تماشاگری که ماجرای واترگیت میداند را هم با خود همراه کند.
هرگز با یک روزنامهنگار ازدواج نکن!
صفحه اول ( بیلی وایلدر 1973)
«صفحه اول» فیلمی که بیلی والتر از ساختنش پشیمان بود و منتقدان در زمان اکران پنبهاش را زدند، یکی از شاهکارهای درکنشده سازندهاش است.ترکیب جکلمون و والتر متاو مثل اغلب همکاریهای این دو فوقالعاده است. لمون خبرنگاری چیرهدست و متاو سردبیری بدعنق است. صفحه اول، بازسازی فیلمی به همین نام است که در دهه 1930 ساخته شده بود و هوارد هاکس با تغییراتی براساس آن «دستیار همهکاره او» را ساخته بود.
وایلدر در صفحه اول نوشتن گزارش خبری از یک مراسم اعدام را به رخدادی دراماتیک تبدیل میکند. هیلدی جانسون (جک لمون) میخواهد ازدواج کند و از کار در روزنامه استعفا بدهد ولی سردبیرش والتر بورنز (والتر متاو) که گزارشی جنجالی از مراسم اعدام میخواهد، نمیگذارد خبرنگار چیرهدستش تنهایش بگذارد. این دیالوگ والتر خطاب به نامزد هیلدی در یادها ماند: «با یه گورکن ازدواج کن، با یه قمارباز ازدواجکن، با یه جیببر ازدواج کن اما هیچوقت با یه روزنامهنگار ازدواج نکن». صفحه اول ستایشی است از روزنامهنگاری سالهای دور. قصه در انتهای دهه 1920 میگذرد و رقابت خبرنگاران برای رساندن خبر داغ به روزنامههایشان را به تصویر میکشد؛رقابتی که در نهایت ژورنالیست در آستانه ازدواج را تا لحظه آخر مسافرتش، درگیر کار روزنامهنگاری میکند. ترکیب خبرنگار و سردبیر در هیچ فیلمی بهاندازه صفحه اول خوب از کار در نیامده است.
پیروزی روزنامه مقابل دروغ
پست (استیون اسپیلبرگ 2017)
سال 1971 ،دنیلالزبرگ اسناد محرمانهای که بهنام اسناد پنتاگون معروف شد را در اختیار نیویورکتایمز قرار داد؛اسنادی که چند روزنامهنگار برجسته نیویورکتایمز 3 ماه روی آنها کار کردند و از دلش گزارشهایی جنجالی بیرون کشیدند. گزارش نیویورک تایمز چاپ شد و واشنگتن پست که در شرایط مالی بدی هم
به سر میبرد از قافله جا ماند. بردلی، سردبیر ارشد واشنگتن پست در کتابش ماجرا را اینگونه روایت کرده: «از آنجا که از موضوعی به این مهمی به هیچوجه نمیشد صرفنظر کرد و ما نیز نسخهای از اصل گزارش نداشتیم، ناچار درشماره فردای خود مطالبی براساس آنچه نیویورکتایمز در شماره دیروز خود انتشار داده بود تهیه کرده با ذکر منبع آن، روزنامه خود را تحویل خوانندگان دادیم. امری که از نظر کار روزنامهنویسی بسیار موهن و خفتآور است. از این رو هر بار فرازی از مطالبی را که نقل میکردیم و ابتدای آن جمله «آنطور که نیویورکتایمز نوشته است» ناگزیر باید ذکر شود، مثل آن بود که کاردی در قلب من فرو میکنند و جگر همه در تحریریه خون میشد.» (دنیای ما روزنامهنگاران- خاطرات بنبردلی سرپرست واشنگتن پست، ترجمه غلامحسین صالحیار) اسپیلبرگ در فیلم «پست» به تلاش تحریریه واشنگتنپست برای دستیابی به اسناد پنتاگون میپردازد؛ اسنادی که در نهایت بهدست میآید ولی در شرایطی که نیویورک تایمز از ادامه انتشار گزارشهایش منع شده چگونه باید واشنگتن پست آنها را چاپ کند؟ فیلم اسپیلبرگ این موضوع را با بررسی چالشهای میان کاترین گراهام (مریل استریپ) ناشر واشنگتن پست و بن بردلی (تام هنکس) سردبیر ارشد بررسی میکند. فیلم پست نشان میدهد که چگونه در ابتدای دهه70 جسارت ناشر و سردبیر ارشد، یک روزنامه را از ورشکستگی نجات میدهد. فیلم بیانیهای علیه دروغ و ستایشی از آزادی مطبوعات نیز هست. اسپیلبرگ بیش از اینکه بر اسناد پنتاگون متمرکز شود به تلاش روزنامهنگاران تاکید دارد. اینکه چگونه سالها دروغگویی رؤسای جمهور آمریکا درباره جنگ ویتنام فاش میشود و روزنامهها چه نقش مهم و تاثیرگذاری دراین زمینه داشتند؛ داستانی که نیویورکتایمز آغاز کرد، واشنگتن پست ادامهاش داد و در نهایت کل مطبوعات به آن پرداختند. پست، روایتی دقیق و هنرمندانه از پیروزی مطبوعات است؛ پیروزی آرمان بر دروغ و تباهی.
زیر سؤالبردن سیستم فاسد با روزنامهنگاری تحقیقی
اسپات لایت (تامس مککارتی 2015)
ماجرای گزارش جنجالی روزنامه بوستنگلوب در ژانویه 2002 علیه کلیسای کاتولیک که سالها برکودکآزاری گسترده کشیشها سرپوش گذاشته بود، در «اسپات لایت» به یکی از بهترین فیلمهای هالیوود درباره روزنامهنگاران منجر شد. تامس مککارتی، کارگردان اسپات لایت در 120 دقیقه بدون رعایت قواعد قصهگویی کلاسیک فیلمی همگون و به شدت منسجم ساخت و نشان داد چگونه یک گروه روزنامهنگار درگیر یک گزارش تحقیقی میشوند، گام به گام آن را پیش میبرند، مقابل موانع کوتاه نمیآیند و در نهایت گامی بزرگ در جهت روشنگری برمیدارند. موضوع آزار جنسی کودکان توسط کشیشها در بوستن، توجه مارتی بارون (لیو شرایبر) سردبیر تازه بوستنگلوب را جلب میکند. تیم اسپات لایت با حضور مایکل (مارک رافالو)، والتر (مایکل کیتون) و ساشا (ریچل مک آدامز) تحقیقات گستردهای را آغاز میکنند و متوجه میشوند بسیاری از شواهد آزار جنسی کودکان توسط کشیشها سالها کنار دستشان بوده ولی به آن بیاعتنایی کردهاند. فیلم بیش از هر چیز برتلاش روزنامهنگاران بوستن گلوب تمرکز دارد و خیلی هم وارد ماجرای قطب مخالف که طبق سنتهای فیلمهای اینچنینی مقابل افشاگری میایستند، نمیشود . دوربین اغلب کنار خبرنگارانی است که سوژههای خبریشان را پیگیری میکنند و در نهایت به گزارشی میرسند که نه فقط شهر بوستون که کل آمریکا را شگفتزده کرد. افشاگری فساد کلیسای کاتولیک با ذکاوت سردبیر بوستن محدود به چند کشیش نمیشود و کل سیستم فاسد را زیر سؤال میبرد.
حرفه:خبرنگاری
مروری بر چند فیلم شاخص که خبرنگاران در آنها نقش محوری داشتهاند
در همینه زمینه :