قهرمانان را مردم مشخص میکنند
جعفر گلابی _ روزنامه نگار
در دنیایی که ما در آن بهسر میبریم، تغییر فکرها و نظرها چنان بهسختی انجام میشود که اغلب باید از آن چشمپوشید و موضوع را به زمان سپرد. بعید نیست اگر میان 2نفر بحثی در بگیرد که بلبلان هنگام صبا روی درخت مینشینند و آواز سر میدهند و در خلایق شوری میافکنند و از قضا صبح شود و در گلستانی بلبلان از راه برسند و نغمه سر دهند و «قائل» حق به جانب گیرد و گوید: آفتاب آمد دلیل آفتاب! منکر، رد کند که اینان بلبل نیستند، قورباغه هستند، اینجا گلستان نیست مرداب است و اساسا صبح نیست و این خورشید به سیاهی میزند!... در ماجرای برجام که گذشت زمان ضرر آمریکا را برملا و استقبال مردم را با خود همراه کرد و ضرورتش بهاثبات رسید، همچنان منتقدان با آسمان و ریسمان از آن بد میگویند و با پیشکشیدن حاشیهها و نقصهای احتمالی و موردی، گاهی بطلانش را بدیهی نشان میدهند. آنها انتقاد تند افراطیون آمریکا را مکررا تاویل کردند تا اینکه ترامپ رسما از برجام خارج شد و بر وحشتناکبودن این توافق برای منافع آمریکا سخن راند و بارها از تحویل پول هنگفت نقد و کسب درآمد میلیاردی برای ایران لابهها و نالهها کرد ولی باز هم منتقدان برجام خم به ابرو نیاوردند و رندانه طلبکار هم شدند و با تحلیلهای محیرالعقول افاضه فرمودند که اینها نمایش است تا ما را اغفال کنند و از برجام خارج نشویم! لابد از نظر ایشان باید میگذاشتیم اوباما انبوه تحریمهای نقد و در حال اجرا را تحویل ترامپ میداد و وی نه یکسال بعد از ریاستجمهوریاش بلکه بلافاصله هنگام استقرار در کاخسفید پشت ماشین مخرب تحریمهای همهجانبه و بینالمللی مینشست و با در جیب داشتن 7قطعنامه ضدایرانی شورای امنیت سازمان ملل و در اتحاد با اروپا و سکوت آزاردهنده چین و روسیه به سراغمان میآمد و ما مجبور میشدیم با چنگ و دندان از خود محافظت کنیم!؟ مورد بسیار گویای دیگر که این روزها اتفاق افتاد و سند صحت رفتار دیپلماتیک ایران بود، موضوع تحریم آقای ظریف از طرف آمریکاست. ابتدا تصور میشد که حداقل جفاکاران به آقای ظریف در این فقره از مواضع سیاسی خود بازگردند و اعتراف کنند که آن همه تهمت و افترا و انتقاد تند و بیمبنا جفا بوده است و وزیر خارجه ایران شخصا خشم آمریکا را برانگیخته و منافعش را به خطر انداخته و افکارعمومی جهان و حتی افکار عمومی شهروندان آمریکایی را متوجه حقانیت ایران کرده است. این اعتراف لازم بود که انجام شود و مردم بدانند که همیشه لازم نیست شعار داد و با تندی و خشم «دفاع بد» کرد و همه دنیا را علیه خود شوراند، گاهی با فرعون هم باید با زبان لین سخن گفت تا اگر او نفهمد، دنیا بفهمد و وادار شود با اعمال خود حقانیت شما را به اثبات برساند. نمیخواهید از کارستانی که آقای ظریف خصوصا در آمریکا به راه انداخت و تا عمق استراتژیک افکار عمومی و انواع نهادهای مدنی این کشور پیش رفت تشکر کنید، ایراد ندارد، حداقل آزادگی پیشه کنید و بگویید که سریال گاندو خطا بود و وزیرخارجه متدین ما نهتنها سازشکار نیست و «یک الفبچه» نباید جلوی او را بگیرد، بلکه تمام بچهها و بزرگترهای انقلابی باید یاد بگیرند که هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. همانگونه که سرشاخشدن با غولهای هواپیمابر آمریکایی لوازم خاص و فن نظامی لازم دارد، پنجهافکندن در پنجه غولهای رسانهای آمریکا، دانش، تجربه و استراتژی ویژه خود را طلب میکند. سؤال مهم این است که معلوم نیست چرا عدهای از پیداشدن یک یا چند قهرمان ملی هراس دارند؟ آیا جای آنها تنگ میشود؟ آیا خیلی در بند رایجشدن این اصطلاحات در جامعه هستند؟ آیا ایشان هیچگاه چهرهسازی نمیکنند؟ آیا اطلاق قهرمان به شخصیتها فقط در انحصار آنها یا جریان آنهاست؟ اینکه نگرانی ندارد، قضاوتکننده در این مورد مردم هستند، اگر این عنوان برازنده کسی نیست، مردم آن را جدی نمیگیرند و از کنارش رد میشوند و اگر برازنده بود، مخالفت یک روزنامه یا یک سایت یا یک جناح کاری از پیش نخواهد برد و مردم و تاریخ به قضاوت خود ایمان خواهند داشت. آقای ظریف مثل هر انسان دیگری نقاط ضعف و قوت فراوان دارد و در کنار انتقاد از اشتباهات احتمالیاش باید قدردان زحمات گستردهاش در عرصه بینالمللی باشیم و مردم هم به داشتن سرمایههایی مثل او و صدها بلکه هزاران فرزند برومند و عاقل و کاربلد و متعهد خود افتخار میکنند.