صحنههایی از یک ازدواج
نمایش «دروغ» روزهای پایانی اجرای خود را سپری میکند
محمدناصر احدی/روزنامه نگار
«دروغ» نمایشنامهای به قلم فلوریان زِلِر است که روزهای آخر اجرایش را در سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر پشت سر میگذارد. آریان رضایی، کارگردان نمایش در یادداشت کوتاهی در بروشور نمایش توضیح داده که نخستینبار نمایشنامه دروغ را با ترجمه محمود گودرزی خوانده اما به دلایلی ترجیح داده که برای اجرا از ترجمه دیگری استفاده کند. رضایی علت این تصمیم خود را شرح نداده اما میتوان حدس زد ترجمه فعلی تناسب بیشتری با اجرای شوخ و شنگ و عامهپسندی که روی صحنهرفته، دارد. زلر در «دروغ» به مطالعه در ماهیت روابط زوجین طبقه متوسط پرداخته و سعی کرده تعریف متداول از رابطه عشق و حقیقت را به چالش بکشد. چندبار در طول نمایش از زبان 2 شخصیت اصلی، یعنی پل و آلیس، میشنویم که «دروغ نشانه عشق است» و گاهی آدمها برای محافظت از روابط عاطفیشان ناگزیر از دروغ گفتن به یکدیگر هستند. پل و آلیس هر دو رازهایی دارند که از هم پنهان کردهاند و خیانت میشل، دوست صمیمی پل به همسرش لوسی، این فرصت را بهوجود میآورد تا پل و آلیس به مکاشفه در گذشته تاریک و بیوفاییهای خود بپردازند.
افشین هاشمی، در مقام دراماتورژ و بازیگر نقش پل، اجرایی بسیار متقاعدکننده ارائه میدهد و بیراه نیست اگر گفته شود که تمام سرخوشی و سرزندگی نمایش از بازی حسابشده و بیلکنت او نشأت میگیرد. لادن مستوفی نیز در نقش آلیس از عهده اجرای نقش نه چندان پیچیده شخصیتش برآمده و با اینکه در پایان نمایش، بازیاش در حافظه کمتر تماشاگری میماند، توانسته در بدهبستان با هاشمی اجرای موفقی داشته باشد. بهطور کلی، رابطه این دو آنقدر جذاب از کار درآمده که مخاطب از تخت بودن و عمق نداشتن نمایش دچار ملال و سرخوردگی نشود. ارسطو خوشرزم و بهویژه مژگان خالقی در سایه بازیهای هاشمی و مستوفی فرصت زیادی برای عرض اندام نداشتهاند و در همان اندک دقایق حضورشان بر صحنه هم آنقدر معمولیاند که ممکن است اگر برای ادای احترام پایانی روی صحنه بازنگردند، تماشاگران اصلاً متوجه غیبتشان نشوند. اجرای «دروغِ» هاشمی ـ رضایی قرار نبوده در مفاهیمی مثل حقیقت، عشق، وفاداری و اعتماد که در نمایشنامه زلر حتی وجهی فلسفی یافتهاند، متمرکز شود. سرگرم کردن و خنداندن تماشاگر ـ با اجرایی که از ریتم نمیافتد و تا انتها با ضرباهنگی پیش میرود که به مخاطب اجازه عمیق شدن در لایههای زیرین را نمیدهد ـ هدفی بوده که محقق شده است؛ احتمالاً همین دستاورد کافی است تا دیگر کسی به استفاده از شوخیهای تکراری که همه لطف و مزه خود را از مماس شدن با خطوط قرمز میگیرند، اهمیت ندهد.